دستم را می گذارم زیر چانه ام و از هر کسی که از راه می رسد می پرسم چرا ایرانی ها از کتاب دوری می کنند؟ ده ها جواب هم می گیرم که خودم اساساً با یکی شان خیلی موافقم. پدر و مادر کتاب نخوان...!

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: در واقع باید بیست - سی سال قبل از به دنیا آمدن، کتاب دوست باشیم! یعنی ژنتیکی و رفتاری از والدین مان به ما منتقل شود! نمی شود در خانه ای، کتابخانه باشد و اعضای ارشد آن به خواندن متمایل باشند اما فرزندان از گرایش به این گوهر ناب بپرهیزند!

چه زمانه ای برای خودمان دست و پا کرده ایم؛ از کتاب می گریزیم، از گفتگوهای جمعی، از معاشرت، از ورزش و تغذیه مناسب!؟

اما واقعاً مگر این همه کتاب خوب را می شود ندید! و نخواست ذهن را گره زد به اندیشه های غنی!

راستش قضیه انگار این است که دنبال رابطه معکوس ایم... یعنی کتاب نمی خریم، راه کتابفروشی را نمی دانیم و سلیقه مان کوچک ترین وجه اشتراکی با بزرگان خِرد ندارد، آنوقت از علائق کودکان مان می نالیم... می نالیم که چرا آنان «سندرم فرار از کتاب» دارند...! برای خواندن هیجانی ندارند و سر از گوشی هایشان درنمی آورند...!

البته این میان، دمِ «نذر کتاب» و برنامه های تلویزیونی و نمایشگاه و بُن های کتاب و کانال های مجازی و کافه کتاب، گرم... اما سرانه مطالعه در کشورمان همچنان به شکل شگفت آوری ضربه های روحی اش را می زند و متاسفانه بیشتر از چند دقیقه در هفته نیست!

راه خروج از وضعیت درب و داغان کتابخوانی شاید این است که در قدم اول بخواهیم ناظر کیفی لحظات مان باشیم. یعنی از فرهنگ مطالعه غافل نشویم. از لذت همنشینی با این موجود کاغذی که مادر قوه تخیل است.

تا دیر نشده بگذاریم شارژ موبایل هایمان تمام بشود. خاموش بشود. تلویزیون ها را روشن نکنیم و بدویم زیر سایه کتاب...

سوگند می خورم آنجا خبرهائیست... نسل ها را دگرگون می کند... منضبط، مبادی آداب، صادق، باتدبیر... حکیمی که بلد است روان درمانی کند و منحصربه فردترین دوست آدمیزاد بشود!

که امیرالمومنین می فرمایند: «العِلمُ قاتلُ الجهل» و هوگو می گوید: خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی داشته باشد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.