۲۷ فروردین ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۰
کد خبر: 596155

از دور و برمان غافل ایم و از کنار بسیاری از آدم ها و رخدادهای مهم، کم توجه رَد می شویم... این خوب نیست... چون تعمق نکردن و نیاموختن - به مرور زمان - ما را ضعیف می کند...

قدس انلاین - گروه استانها - حسین احمدی: این موضوع باعث می شود امروز کمی از خودِ روزمره ام فاصله بگیرم و با ذهنم خلوت کنم... با مردان و زنان سلحشور و نستوه معاصر... همنشین ده ها و بلکه صدها اسم شوم تا پایمردی و سختکوشی شان را دوره کنم و درس بگیرم...

به این ترتیب در کسری از ثانیه در فراوانی عنوان ها و بزرگی اسامی غرق می شوم... و پا به دنیای انسان های قدرتمند می گذارم... با شور و شعفی ایرانی...

*****

دکتر عمادی پزشک بدون مرز، اولین مبارزی ست که به سلول های خاکستری ام می دود... پزشکی که برای مهربانی، مرزی قائل نیست و به همه آدم های کره زمین عشق می ورزد! و با تخصص درمانی که دارد سالهاست در ایران و عراق و افغانستان و کنیا و غنا و سومالی و گینه و تانزانیا و بروندی و زیمباوه جهاد می کند.

*****

درباره اش نیویورک تایمز نوشت: «دشمنی که مورد تنفر و تحسین است» و من می نویسم ژنرالی که رهبرم به او می گوید: «شهید زنده».

گاهی ابعاد رشادت و عظمت شخصیتی آن اندازه وسیع است که می مانی از کجایش شروع کنی... از روزگاران لبنان، افغانستان، عراق یا از دلاوری های سوریه و جنگ تحمیلی مان... از پرونده قطور طالبان و اشرار و داعش بگویی یا از اسرائیل و آمریکا که ذلیل قدرت و تدبیر فرمانده شده اند...

نه... نمی شود از اقیانوس، چند خط نوشت... از سردار قاسم سلیمانی کرمانی...

******

بعدی، کارآفرین برتریست که می دانم نامش از خاطرم هرگز پاک نمی شود... آن هم به دلیلی روشن... تاسیس و راه اندازی تنها کارخانه ای در کشور که توسط معلولین اداره می شود.

آخر کرامت انسانی بالاتر از این که دستِ نابینا و ویلچرنشین و ناشنوا را در دست کار و امید بگذاری و هوای بشریت را داشته باشی!؟ بنظرم ایرانی ها هر روز باید به وجود این آقای موسوی ها به خود ببالند.

******

و بعدی والدین عاشق چهار معلول مازندرانی اند... و اولین کوهنورد فاتح قله های لوتسه و ماکالو، بانو پروانه کاظمی، پنجمین نفرشان... و هنرپیشه ای که نیاز به معرفی ندارد، نفر بعدی ست. رامبد جوانی که خندیدن و شادبودن را هرروز با ما تمرین کرد و قارآیی ایرانگردی که سالهاست به شناسایی و معرفی جاذبه های کشور مشغول است.

تعداد نام آوران زیاد است و من دنبال هر اسمی که راهی می شوم، ققنوسی را می بینم که از دلِ هر کدام شان پَر می کشد... می بینم چه جور زیر آسمان خدا، تک تک شان با عشق و همت و مهربانی، چراغ ها را روشن می کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.