قدس آنلاین-خدیجه زمانیان: مریم مودی به دلیل علاقه پدرش به طراحی فرش از کودکی با نقش و رنگ آشنا شد. پدر بعد از دیدن علاقه و استعداد فرزندش به هنر نقاشی، او را به سمت این هنر سوق داد.

سواد بصری مردم بالا نمی رود مگربا شسته شدن نگاه مسوولان

به گزارش قدس انلاین مریم مودی تا کنون در بیش از ۵۰ نمایشگاه های گروهی و انفرادی شرکت کرده است. آثار او همچنین درفرانسه، آلمان، رومانی، ایتالیا، کره جنوبی و عمارات به نمایش درآمده اند.

 در خصوص هنر نقاشی و وضعیت هنرمندان این عرصه با این بانوی نقاش گفتگویی انجام داده اید که می خوانید.

  * با توجه به سابقه تدریس شما در هنر نقاشی،   نظرتان در خصوص گذرراندن دوره های تئوری و دانشگاهی در خصوص هنر چیست؟

 با توجه به تجربه و سابقه ۲۲ ساله ای  که در تدریس هنر در سطح دانشگاه ها و هنرستان دارم باید بگویم علاقه به هنر کافی است و برای به دست آوردن مهارت هنری و تفکر آن باید کوشید و مرارت کشید. گذراندن دوره های آکادمیک وتئوری صد درصد کمک بهتری به آموختن نقاشی می کند  اما گذراندن این دوره ها باید با تلاش و پشتکار و تمرین هنرجو همراه باشد تا به نتیجه دلخواه برسد.

 * فضای شهر مشهد چقدر برای هنرمندان ایجاد انگیزه می کند تا در این شهر به فعالیت هنری شان ادامه دهند؟   

 فضای شهرمشهد نه تنها برای هنرمند که ایجاد انگیزه نمی کند بلکه ته مانده های ذوق و اشتیاق هنرمندان را هم  نابود می کند و به یغما می برد.

مدت زیادی است هنرمندان این شهر به گوشه های عزلت خود فرو رفته اند و حاضر به رونمایی از آثار خودشان نیستند این درحالیست که مصداق هنرمند هرجا رود قدر بیند و برصدر  نشیند، معنای دیگری پیدا می کند.

 * با این تعریف، هنرمندان این عرصه هم نمی توانند بر اقتصاد هنرشان مخصوصا در فضای مشهد تکیه کنند؟

 تا نگاه عوام و توده مردم با درک عمومی و سواد بصری وهنری آشنا نشود و همچنان هرجایی ساز وآواز خودش را داشته باشد، نه تنها هنرمندان نمی توانند قدر و منزلت خود را داشته باشند بلکه اقتصاد هنر هم جایگاهی نخواهد داشت. این درحالی است که همه آدم های دورو بر یک هنرمند از دوست و آشنا تا قوم و خویش همه به فکر زینت خانه هایشان هستند اما به آثار کپی و چاپ روی می آورند. اگر واقعا سواد بصری مردم مدیریت شود آثار هنرمندان ما هم مهجور نمی ماند و استقبال می شود

متاسفانه درک درستی از هنر و مخصوصا هنر نقاشی وجود ندارد و گرایش به سمت کارهای بازاری و رئالیستی بیشتر در بین عموم جریان دارد چراکه مردم ما حاضر به لحظه ای تفکر و تامل نیستند چون فراغ خاطری برای اینکار ندارند و ذهنشان درگیر مسایل دیگری است.

  * چرا فضای شهر ما به گونه ای نیست که هنر مقابل چشم مردم باشد؟

 سردمداران شهرما اگر حامی هنر بودند شاید وضعیت کمی متفاوت می شد. هنر برای این ها جایگاه ضد دین دارد و به هنرمندان به چشم دیگری نگاه می کنند. شاید در دل تحسین باشد ولی در ظاهر امر معکوس عمل می شود. هنرمندان بخاطر نداشتن شان و منزلت واقعی در بین مسولان این شهر پنهان شده اند واین مساله برای من بخاطر افتتاح هنرستانی که تمام تجربه و سرمایه زندگی ام را وقفش کرده ام در برخورد با مسوولین کاملا آشکار شد.

در جایگاهی مقابل من ایستادند و با نیزه های اخته وگداخته بسوی هنرمند معلمی که باتمام وجود  سرمایه و هنرش را به پای دختران این شهر ارزانی کرد، ایستادند. عمل آن ها کاملا متفاوت از شعارهایشان در حمایت از هنر و هنرمند است

پیشنهاد شما به عنوان هنرمند فعال عرصه هنری برای بهبود فضا و نگاه هنری در این شهر چیست؟  

*سواد بصری و هنری مردم شهر اصلاح نمی شود مگر این که نگاه مسولان شهر شسته شود. پیشنهادم برای حل این مشکلات برگزاری ورکشاپ های هنری برای مسولین و مدیران کل تمام ادارات و ارگانها است. شاید تنها مزیت، این باشد که بدانند چطور و چگونه بپوشند و از چه رنگها و فرم هایی استفاده کنند.

آن ها را سفر به کشورهایی مانند فرانسه بفرستند که هنرمندان سکان مدیریت آن را بدست گرفته اند تا بدانند نگاه هنری در مدیریت یعنی چه. یکی از تفریحات مردم این کشورها در روزهای تعطیل بازدید از نمایشگاه ها و موزه هاست. اینگونه است که هنر و هنرمند شناخته و شان و منزلتش حفظ می شود. دردی در سینه  من است وقتی می گویند : «هنر نزد ایرانیان است و بس!»  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.