۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۷
کد خبر: 602017

مأمور، کارت شناسایی اش را نشانم می دهد و مشغول تخلیه محتویات صندوق صدقات می شود. اولین بار است که ایستاده ام به تماشای این قصه.

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: نمی توانم سوالم را نپرسم. پس به جای دودلی، عذرخواهانه می گویم: اگرچه واقفم برای حمایت خانواده های نیازمند، بسیار زحمت می کشید و این را هم دیده ام که چقدر دعایتان می کنند اما دوست داشتم بدانم عاقبت این مدل وجوه واریزی شهروندان چه می شود؟

که می شنوم: صرف درمان، کمک هزینه جهیزیه، تسهیلات ارزان، تعمیر و ساخت مسکن و  تامین هزینه تحصیل دانش آموزان و دانشجویان.

ما سعی می کنیم امین مردم و خادم مددجوها باشیم. کارمان امداد است.

مأمور کمیته می رود و من هم به قصد خرید راهی می شوم درحالیکه اعظم فکرم، پیش چشم انتظاری طبقه کم درآمد است... پیش صندوق منازل و ادارات و معابری که هرماه، پُر و خالی می شوند تا عزیزان تحت پوشش دستگیری شوند... پیش آدم های شریفی که با برگه مأموریت می آیند تا کیسه های تعبیه شده ی پلمپ دار را برسانند به مرکز.

درحالیکه از تماشای غریبه ها و آشنایانی لذت می برم که به خودشان، اطرافیان و آیندگان شان درسِ می دهند. درس امداد به مستمندان را.

سر خیابان مادری را می بینم که کودکش را به آغوش کشیده تا دوتایی، اسکناس پسرکش را بیندازند در حفره صندوق.

در سوپرمارکت هم چند صندوق همیاری می بینم و مردی کت و شلواری که مبلغی روانه مکعب شیشه ای می کند. و زنی جوان که پول بعدی را با لبخند می گذارد در جعبه کناری و بعد پیرمردی که چیزی می خواند زیرلبی و آنوقت مهربانی اش را می اندازد میان تومان های رنگی دیگر و می رود.

خریدم را می گذارم روی ریل تا حساب و کتاب کنم اما چشمم از «سوره توبه» برداشته نمی شود.

خطاطی - به گمانم - با حالی خوش و قلمی غلتان، آیه ۱۰۴ را عاشقی کرده. به همه نگاه ها، هدیه داده: «آیا ندانسته اند که تنها خداست که از بندگانش توبه را می پذیرد و صدقات را می گیرد؟»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.