در حال حاضر در صنعت فولاد دنیا یک دگردیسی بزرگ به‌وجود آمده است و آن متمرکزشدن مصرف فولاد به‌صورت تخت یعنی ورق، فولادهای خاص، آلیاژی و به‌ویژه ضدزنگ است. مثلا برمبنای آمارهای موجود، دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی فولاد ساختمانی مانند میلگرد و تیرآهن تولید نمی‌کنند و تولید آنها به‌سمت فولاد تخت رفته است که در خودروسازی، لوازم خانگی، ساخت تجهیزات و... کاربرد دارند.

غول فولاد مبارکه چگونه متولد شد؟/ طرح‌های کوچک فولادی ورشکسته خواهند شد

به گزارش قدس آنلاین،فولاد یک کالای بسیار استراتژیک است و به‌رغم ورود کشورهای پیشرفته صنعتی به دوران فراصنعتی، همچنان میزان تولید و مصرف آن یکی از معیارهای سنجش توسعه‌یافتگی کشورها تلقی می‌شود، زیرا هر ساخت‌وسازی به فولاد نیاز دارد. اگر وضعیت کنونی را در نظر بگیریم، مشخص می‌شود صنعت فولاد تفاوت چندانی با زمان انقلاب صنعتی ندارد، یعنی حتی آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان با داشتن سهمی برابر ۲۴ درصد تولید ناخالص داخلی جهان هیچ‌گاه اجازه نداده است تولید فولاد خود از ۹۰ میلیون تن در سال پایین‌تر بیاید. این موضوع درمورد ژاپن نیز صدق می‌کند و تولید فولاد در این کشور از ۹۰ میلیون تن پایین‌تر نیامده است. تولید فولاد در آلمان نیز همواره حدود ۴۰ تا ۴۲ میلیون تن بوده است. تولید فولاد در ایتالیا از سال ۱۹۷۹ تاکنون نیز از ۲۴ میلیون تن در سال کمتر نشده است؛ بنابراین این صنعت در دنیا برای کشورهای پیشرفته بسیار مهم است و برنامه‌ریزی‌های گوناگونی برای آن انجام می‌دهند.


در حال حاضر در صنعت فولاد دنیا یک دگردیسی بزرگ به‌وجود آمده است و آن متمرکزشدن مصرف فولاد به‌صورت تخت یعنی ورق، فولادهای خاص، آلیاژی و به‌ویژه ضدزنگ است. مثلا برمبنای آمارهای موجود، دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی فولاد ساختمانی مانند میلگرد و تیرآهن تولید نمی‌کنند و تولید آنها به‌سمت فولاد تخت رفته است که در خودروسازی، لوازم خانگی، ساخت تجهیزات و... کاربرد دارند. حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد تولید فولاد در کشورهای پیشرفته به محصولات آلیاژی و خاص و به‌ویژه فولاد ضدزنگ اختصاص دارد. بنابراین کشورهای صنعتی، تولید کالاهای استراتژیک خود را به دیگر کشورها واگذار نمی‌کنند که این موضوع تنها درمورد فولاد نیست. به‌طور مثال غلات و شکر نیز ازجمله این کالاها هستند. برای نمونه سازمان جهانی تجارت WTO بارها به کشورهای عضو اتحادیه اروپا اخطار داده است که از میزان یارانه به تولید شکر کم یا تعرفه‌های سنگین و حتی سهمیه واردات برای کشورهای صادرکننده تعیین ‌کنند؛ این یعنی مانند ایران بازار خود را به آسانی در اختیار سایر کشورها قرار نمی‌دهند.

در ایران تلاش‌ها برای ساخت کارخانه فولاد به زمان رضاشاه برمی‌گردد که قرار بود یک کارخانه کوچک فولادسازی در کرج ساخته شود. به‌رغم اینکه ایران در جنگ جهانی دوم دخالتی نداشت، اما متفقین برای اینکه ایران به تولید فولاد دست نیابد، کشتی‌های حاوی تجهیزات را به دیگر بنادر خلیج‌فارس منتقل و تخلیه کردند. بنابراین تولید فولاد در ایران متوقف ماند. مشاوران خارجی غربی نیز به دولت‌های وقت ایران اطلاعات غلط می‌دادند؛ مثلا برای تولید فولاد، اراک را پیشنهاد می‌دادند که در آنجا نه آب کافی وجود دارد و نه به معادن سنگ‌آهن نزدیک است، به‌همین دلیل محمدرضاشاه از شوروی برای احداث کارخانه فولاد کمک گرفت. البته شوروی نیز به‌دنبال افزایش نفوذ خود در خاورمیانه بود. در همان زمان شوروی در ترکیه، مصر، هند و ایران صنایع فولاد را ایجاد کرد. البته شوروی در ازای ساخت کارخانه ذوب‌آهن اصفهان از ایران خواست با ساخت یک خط لوله هزار و ۲۰۰ کیلومتری، گاز طبیعی خوزستان را در پالایشگاه بیدبلند تصفیه و در آستارا تحویل آن کشور دهد.

ساخت کارخانه ذوب‌آهن توسط شوروی (که به علت نبود زغال‌سنگ کک‌شو در ایران وابسته به واردات کک از شوروی بود) موجب شد آمریکا (که از طریق شرکت midrex دارای انحصار تکنولوژی تولید آهن اسفنجی از طریق گاز طبیعی بود) در صنایع فولاد اهواز (فولاد خوزستان فعلی) سه تکنولوژی آمریکایی، آلمانی و مکزیکی پوروفر، hyl و midrex را به‌طور همزمان به مرحله آزمایش بگذارد، اما تنها تکنولوژی آمریکایی midrex از آزمایش‌ها موفق بیرون آمد. در حال حاضر نیز همه واحدهای تولید آهن اسفنجی ایران به روش midrex هستند. در زمان امضای قرارداد ساخت پنج واحد احیای مستقیم فولاد مبارکه، تکنولوژی آن توسط شرکت ژاپنی کوبه‌استیل به شرکت ایرانی ایریتک انتقال پیدا کرد به‌طوری که در حال حاضر با هزینه ارزی بسیار کم امکان ساخت واحدهای آهن اسفنجی در ایران به‌وجود آمده است. این امر با تلاش‌های پیوسته دکتر کامیاب و حمایت همه‌جانبه مهندس عرفانیان، مجری وقت طرح فولاد مبارکه تحقق یافت.

به‌دلیل اینکه فولاد به‌ویژه فولاد تخت یا ورق یک صنعت مادر است، هر شغل مستقیم در آن می‌تواند تا ۱۰۰ شغل غیرمستقیم به‌وجود آورد. به همین دلیل به‌عنوان یک واقعیت باید گفت تصور ایران بدون فولاد مبارکه که صنایع پایین‌دستی بسیاری را تغذیه می‌کند، ممکن نیست و اگر این شرکت نبود، ایران فعلی شرایط کاملا متفاوتی داشت. دولت ترکیه توسعه صنعتی بسیار فقیر آن زمان خود را بعد از کودتای ژنرال کنعان اورن و سرکار آمدن تورگوت اوزل که یک اقتصاددان برجسته و مشاور ارشد جهانی بود، روی صنعت فولاد متمرکز کرد. تورگوت اوزل اطلاع داشت که این کشور معدن سنگ‌آهن و گاز طبیعی ندارد، یک تصمیم مهم گرفت و برای توسعه صنایع فولاد در ترکیه با تکیه بر واردات آهن قراضه و کوره‌های قوس الکتریکی که نیاز شدید به برق داشتند، هزینه برق را رایگان کرد.

تاریخچه مطالعات صنعت فولاد در ایران

مطالعات مربوط به ایجاد صنعت فولاد در ایران از طریق گاز طبیعی در پیش از انقلاب توسط یک شرکت مشاور آمریکایی انجام گرفته بود و این شرکت نقاط مشخص با ویژگی‌های خاصی را تعیین کرده بود. اولین اولویت آن خوزستان بود زیرا در این استان وجود آب شیرین، نزدیکی به بندر، راه‌آهن و گاز طبیعی جزء مزایای انحصاری‌ای بودند که در هیچ‌جای دیگر ایران وجود نداشت. نقطه دیگر اصفهان بود؛ اما به‌علت کم‌آبی علاوه‌بر ذوب‌آهن تنها یک واحد ۲/۱ میلیون تنی تولید فولاد ساختمانی که مصرف آب کمتری دارد در نظر گرفته شد و در این رابطه قراردادی با شرکت فولاد بریتانیا (B.S.C) بسته شد که توسط دولت موقت لغو و دولت ایران موظف شد از طریق فولاد مبارکه با فروش نفت خام ۶۳ میلیون پوند خسارت پرداخت کند که در بخشی از مذاکرات اولیه من هم شرکت داشتم. البته پیش از لغو قرارداد خط دومداره ۴۰۰ کیلوولتی به طول ۱۲۴ کیلومتر ساخته شده بود، آزادراه اختصاصی فولاد اصفهان (مبارکه فعلی نیز) ساخته شده بود، بخشی از زمین‌های ساخت کارخانه تصدیع شده بودند و خانه‌های موقت برای اسکان کارشناسان انگلیسی نیز ساخته شده بود. منطقه مورد نظر بعدی بندرعباس بود که دلیل آن نزدیکی به دریا و واردات سنگ‌آهن و گاز طبیعی جزیره قشم بود. منطقه بعدی کنگان بود که این منطقه نیز به‌دلیل نزدیکی به ذخایر گاز طبیعی و دریا در نظر گرفته شده بود. در هیچ‌یک از برنامه‌ها قرار بر این نبود که سنگ‌آهن فولادسازان از منابع داخلی تامین شود زیرا کشوری در جهان نیست که تولید فولاد در آن با تکیه بر معادن داخلی باشد، البته به استثنای آمریکا، روسیه، برزیل و چند کشور دیگر که تولیدکنندگان بزرگ فولاد نیستند.

بر این اساس قرار نبود فولاد خوزستان نیز از طریق سنگ‌آهن داخلی تامین شود. به همین دلیل در آنجا تاسیسات بندری برای واردات سنگ‌آهن وجود دارد. برای تامین سنگ‌آهن فولاد بندرعباس نیز یک معدن بزرگ در کودرموک هندوستان توسط دولت وقت ایران خریداری شد و در سال ۱۳۵۶ قراردادی با یک شرکت کره‌جنوبی به‌نام هیوندایی امضا شد. بخشی از عملیات ساخت اسکله نیز انجام شد که پس از انقلاب با لغو قرارداد به‌صورت نیمه‌تمام رها شد، ولی در زمان ساخت فولاد مبارکه از آنجاکه معادن داخلی آماده نشده بودند و نیاز به واردات سنگ‌آهن بود قرارداد جدیدی با چندبرابر قرارداد اولیه با شرکت هیوندایی امضا شد و بزرگ‌ترین بندر تخلیه مواد معدنی ایران با توان پهلوگیری کشتی‌هایی با ظرفیت ۱۰۰ هزار تن آن‌هم با کوشش مدیریت دوران ساخت فولاد مبارکه ساخته شد. درنهایت منطقه دیگر برای تولید فولاد، منطقه سنگان بود که هم معادن سنگ‌آهن در آنجا وجود داشتند و هم به منطقه سرخس با دارابودن گاز طبیعی نزدیک بود؛ اما به‌دلیل کمبود شدید آب قرار نبود در آنجا فولاد تولید شود و تولید در سطح کنسانتره در نظر گرفته شد. البته یادآوری این نکته ضروری است که در جهان قیمت گاز طبیعی برمبنای هزینه تولید و انتقال تعیین می‌شود. به‌عبارتی قیمت گاز طبیعی در خوزستان، بندرعباس، کنگان و سنگان بسیار کمتر از مناطق دیگر است. به‌طور مثال هزینه انتقال گاز طبیعی از پالایشگاه بیدبلند خوزستان به تهران برابر با هشت سنت دلار در هر مترمکعب است. در نتیجه تولید فولاد یا هر صنایع انرژی بر دیگری در مناطق دور از منابع گاز طبیعی غیراقتصادی
خواهد شد.

کشور نیازی به طرح جامع فولاد ندارد

مطالعات اولیه صنعت فولاد کشور موجود است و نیازی به طرح جامع نیست. این در حالی است که پس از هزینه‌های سنگین و چندین سال زمان، طرح جامع فولاد هیچ خروجی قابل اجرایی نداشته است. حتی در نامه‌ای به وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم عنوان کردم که مطالعات طرح جامع فولاد قبلا توسط مشاوران خارجی انجام شده است و در عین حال باید توانایی شرکت انتخاب‌شده را نیز در نظر گرفت؛ اما هیچ پاسخی داده نشد. حتی در سال‌های پیشین و در دولت‌های ششم و هفتم، یک قرارداد میان ایران و شرکت دانیلی به امضا رسید که از آن به‌عنوان طرح‌های پنجگانه نام برده می‌شد. طی آن مقرر شد احداث کارخانه فولاد سبا در ذوب‌آهن، واحد ذوب و نورد در فولاد خراسان، افزایش ظرفیت فولاد خوزستان و کارخانه تولید میلگرد به ظرفیت ۵۰۰ هزار تن در گروه ملی فولاد اهواز انجام شود. از آنجاکه قرارداد این طرح‌ها به امضا رسید، طبیعتا در دولت‌های بعدی نیز ادامه یافت و برخی از آنها به بهره‌برداری رسیدند.

چیزی که اکنون از آن به‌عنوان طرح جامع فولاد یاد می‌شود، نتیجه عملکرد وزارت صنایع و معادن سابق است. در سال ۱۳۸۳ یک طرح توسط مدیر برنامه‌ریزی شرکت ملی فولاد ایران بر پایه الگوی ترکیه تهیه شد که من هم تا حدودی در تدوین آن دخالت داشتم؛ چراکه ترکیه قصد داشت میزان تولید خود را به ۳۰ میلیون تن برساند. این برنامه با توجه به احتمال برنده‌شدن مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴ طراحی شد. هدف این برنامه رسیدن به تولید ۲/۲۸ میلیون تن فولاد در چهار سال ابتدایی ریاست‌جمهوری بود؛ اما پس از انتخاب شدن آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس‌جمهور، این برنامه اجرا نشد اما در عوض برنامه‌ای مطرح شد که به‌جای افزایش تولید فولاد در مناطق خاص، کارخانه‌های فولادی به تمام کشور گسترش یابند.

در دولت نهم یک اقدام بزرگ صورت گرفت و آن احداث فولاد هرمزگان بود. نباید فراموش شود که متاسفانه در ایران نهادهای ضدتوسعه‌ای وجود دارند و برخی از افراد مسئول در بدنه دولت مخالف این طرح بودند. در نشستی که من با دکتر طهماسبی، وزیر وقت صنایع و معادن داشتم و از ایشان درباره وضعیت این طرح سوال کردم، ایشان گف موافقت دکتر احمدی‌نژاد را پیش از سفر به مالزی گرفته‌ام، با این حال معاون اول رئیس‌جمهوری مخالف اصلی این طرح بود. جالب اینجاست که ایشان یعنی دکتر پرویز داودی، اقتصاددان است و در دانشگاه شهیدبهشتی، اقتصاد! تدریس می‌کند. در همان زمان نیز طرح‌های هشت‌گانه معروف مطرح شدند و به اجرا درآمدند.

آیا به ۵۵ میلیون تن فولاد خواهیم رسید؟

در حال حاضر ظرفیت فولاد مبارکه ۷.۲ میلیون تن، فولاد سبا به ۱.۷ میلیون تن، فولاد خوزستان ۳.۷ میلیون تن (در حال افزایش به ۵.۲ میلیون تن)، فولاد هرمزگان ۱.۵ میلیون تن (در حال افزایش به سه‌میلیون تن)، فولاد کاوه جنوب ۱.۲ میلیون تن (در حال افزایش به ۲.۴ میلیون تن)، طرح‌های هشت‌گانه فولادی هشت‌میلیون تن، فولاد خراسان ۱.۶ میلیون تن و ذوب‌آهن اصفهان ۳.۶ میلیون تن است؛ به این موارد باید شرکت‌های دیگری مانند میدکو وابسته به بانک پاسارگاد با ظرفیت ۴.۲ میلیون تن، آهن و فولاد ارفع، صبافولاد خلیج‌فارس، سرمد ابرکوه، گل‌گهر و... را نیز اضافه کرد. بنابراین چنانچه ظرفیت فعلی نصب‌شده کشور را حدود ۲۵ میلیون تن در نظر بگیریم به احتمال بسیار زیاد ایجاد ظرفیت ۵۵ میلیون تن تحقق پیدا خواهد کرد. در این راستا باید از هم‌اکنون طرح‌های توسعه واحدهای جدید فولادسازی برای رسیدن به ظرفیت اقتصادی عمدتا در فولاد خوزستان انجام گیرند و از ساخت واحدهای جدید فولادسازی در سایر نقاط کشور جلوگیری شود. ضمن اینکه واحدهایی که بخش خصوصی در حال احداث آنهاست، ظرفیت اقتصادی ندارند و در صورت احداث، مشکلی از کشور را حل نخواهند کرد چون در مناطق نامناسب قرار دارند.

اشکال مهم طرح جامع فولاد ایجاد ذهنیت در کارشناسان فولادی است که باید همه زنجیره سنگ‌آهن در کشور تولید شود، در حالی که واقعیت چیز دیگری است زیرا به‌جز روسیه، آمریکا و برزیل همه کشورهای بزرگ تولیدکننده فولاد، سنگ‌آهن خود را از طریق واردات تامین می‌کنند. این موضوع در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز صادق است. نکته قابل توجه درمورد معادن سنگ‌آهن این است که از یزد تا انگلستان، معدن سنگ‌آهن بزرگ وجود ندارد، حتی ترکیه که بیش از ۳۵ میلیون تن فولاد تولید می‌کند، معدن سنگ‌آهن ندارد.

 از این رو واحدهای موجود در جنوب کشور باید واردکننده سنگ‌آهن باشند. به همین دلیل پیش از انقلاب برای تامین سنگ‌آهن فولاد بندرعباس، یک معدن سنگ‌آهن در هندوستان خریداری شده بود. با توجه به اینکه قرار بود این کارخانه طی چهار سال احداث شود و معادن سنگ‌آهن در سیرجان آماده نمی‌شدند، در نتیجه بزرگ‌ترین بندر تخلیه سنگ‌آهن ایران که پیش از انقلاب در دست ساخت بود و نیمه‌تمام رها شده بود، با پشتوانه فولاد مبارکه در بندرعباس ساخته شد.

حتی شرکت پوسکو به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان فولاد در جهان که برای سرمایه‌گذاری به ایران آمد، طی مطالعات خود نکات قابل توجهی را به دست آورد. نخست آنکه در ایران تاسیسات زیربنایی مناسبی وجود ندارد؛ سنگ‌آهن در حال حاضر با کشتی‌های ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تنی حمل می‌‎شود در حالی که بنادر ایران می‌توانند کشتی‌هایی حداکثر با ظرفیت ۱۰۰ هزار تن را پذیرش کنند. دیگر نکته این است که ایران دارای شبکه ریلی مناسب و ارزان‌قیمت نیست، در معادن داخلی با تکنولوژی‌های قدیمی سنگ‌آهن تولید می‌شود که هزینه آن بالاست، علاوه‌بر این با توجه به قیمت‌های نامشخص انرژی طبق سیاست‌های وزارت نفت، ایران از مزیت گاز طبیعی ارزان نیز برخوردار نیست. کره‌ای‌ها در نهایت ترجیح دادند در ایران سرمایه‌گذاری نکنند. شاید بتوان ادعا کرد در فولاد مبارکه و خوزستان هزینه انرژی برای تولید هر تن فولاد مذاب تفاوت چندانی با کره‌جنوبی و چین ندارد. چنانچه دقیق‌تر به این موضوع توجه شود، هزینه مستقیم انرژی برای تولید هر تن فولاد در شرکت‌های فولاد مبارکه و خوزستان تقریبا ۱۳ درصد است در حالی که همین نسبت در عربستان سعودی و قطر به ترتیب هشت و چهار درصد است. این مطلب به آن معناست که عملا در ایران در زمینه هزینه انرژی هیچ‌گونه مزیتی وجود ندارد.

طرح‌های کوچک فولادی ورشکسته خواهند شد

دیر یا زود چادر اکسیژن از روی اقتصاد ایران برداشته می‌شود؛ این یعنی نمی‌توان واحدهای فولادی را تا مدت زمان نامعلومی زیر چادر اکسیژن نگه داشت. واحدهای کوچک و واحدهایی با ظرفیت زیر دومیلیون تن اقتصادی نیستند. حتی واحدهای نزدیک آب و گاز با ظرفیت ۸۰۰ هزار تن اقتصادی نخواهند بود و دیر یا زود ورشکسته خواهند شد. ضمن اینکه بنابر دلایل غیرعلمی در جاهایی قرار گرفته‌اند که آب وجود ندارد. آبی که در بندرعباس تولید می‌شود نیز دارای قیمت تمام‌شده پنج‌هزار و ۴۰۰ تومان به‌ازای هر مترمکعب است. برآوردها نشان می‌دهد قیمت آب در سیرجان و یزد به هشت‌هزار تومان می‌رسد. این در حالی است که قیمت آب در فولاد خوزستان به‌طور میانگین ۳۲۵ تومان در هر مترمکعب است. ضمن اینکه در دهه ۷۰، گزارشی توسط ایریتک تهیه شد که نشان می‌داد خوزستان مناسب‌ترین منطقه برای تولید فولاد است. شرکت فولاد مبارکه با انجام سرمایه‌گذاری‌های سنگین در بازیافت آب، در هر سال ۲۸ میلیون مترمکعب آب از زاینده‌رود برداشت می‌کند؛ اما قیمت آب مصرفی در فولاد مبارکه بسیار بالاتر از فولاد خوزستان است. بنابراین واحدهای فولادی که در مناطق کم‌آب احداث شده‌اند، به حال خود رها می‌شوند و سرمایه‌گذاری بسیار گزاف آنها از بین می‌رود. با این حال از هم‌اکنون نیز می‌توان چاره‌ای برای این واحدها اندیشید به‌طوری که بسیاری از این واحدها باید تنها آهن اسفنجی تولید کنند و تا مرحله ذوب ادامه ندهند. هم‌اکنون درمورد فولاد سبزوار چنین مساله‌ای رخ داده است. همین استراتژی را باید درمورد هفت طرح دیگر نیز صورت دهند. حتی به‌نظر می‌رسد دیگر واحدهای فولادسازی که در مناطق خشک و کم‌آب در حال احداث هستند، جز زیان چیزی برای کشور به‌دنبال نخواهد داشت. این سرمایه‌گذاری‌های بدون پشتوانه علمی باعث شده سهام شرکت‌های فولادی دارای ظرفیت غیراقتصادی و ساخته‌شده در مکان‌های نامناسب در بورس با دشواری‌های جدی‌ای روبه‌رو شوند. حتی بخش خصوصی که اخیرا به مقوله تولید فولاد وارده شده، فاقد دانش و تخصص لازم درمورد فولاد بوده و هنوز به بلوغ نرسیده است.

احداث کارخانه فولاد یک فرآیند بسیار پیچیده است و نباید به هر شکل و در هر مکانی آن را احداث کرد، برنامه‌ریزی‌ها درمورد آن باید مشخص باشند و با توجه به مکانیسم‌های بازار و شرایط زمانی و مکانی، برنامه‌ها تدوین شوند. مشاوران انتخابی در این صنعت نیز باید دارای دانش فنی و مهارت لازم باشند تا صنعت فولاد بیش از این دچار مشکل نشود.

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.