مسئولان بخش نذورات به ما گفتند می‌توانید ماشین‌تان را که وسیله زیر پایتان است از دست ندهید و به جای آن پولش را هم می‌توان داد. ولی من به آن‌ها گفتم اگر شما این ماشین را به من ببخشید من آن را مجدد به نذورات حرم می‌دهم.

بیمـه امـام رضـا(ع)

به گزارش قدس آنلاین، همه ما زمانی‌که مشکلی برایمان پیش می‌آید و گرفتار می‌شویم به اهل‌بیت(ع) پناه می‌بریم و از این بزرگواران کمک می‌خواهیم، از زمان‌های قدیم وقتی فردی بیمار می‌شد به حرم امام رضا(ع) پناه می‌برد و خود را با طناب‌هایی به پنجره فولاد می‌بست تا حضرت شفایش دهد.
آن‌هایی هم که دور بودند برای آقا نذر می‌کردند که اگر بیمارشان شفا بگیرد فلان مقدار پول و یا گوسفندی را به نذور حرم تحویل دهند.
آقای زارع از جمله کسانی است که سه سال پیش با توسلی که به حضرت رضا(ع) می‌کند، شفای پسرش را از امام رضا(ع) می‌گیرد و نذری را که در دل داشته ادا می‌کند.
قصه زندگی این پدر و پسر از آن قرار است که محمود در سنین جوانی متوجه می‌شود که توموری بدخیم در بدنش پیدا شده است و بعد از کلی دارو و درمان پزشکان از درمان او قطع امید می‌کنند و پدرش هم که از همه جا مانده به حضرت رضا(ع) پناه می‌برد و نذر می‌کند که اگر فرزندش شفا پیدا کرد ماشین زیر پایش را به نذورات حرم بدهد. در ادامه گفت‌وگوی ما را با محمود و حسن زارع بیدکی که از اهالی روستای احمدآباد مشیر یزد هستند، می‌خوانید.

■ نذر آقا
آقای زارع در مورد قصه نذر ماشینش برای امام رضا(ع) می‌گوید: «ماجرای این نذر من بر می‌گردد به بیماری پسرم محمود؛ سه سال پیش بود که متوجه شدیم محمود در ۳۵ سالگی سرطان دارد، تمام دکترهای یزد، تهران و اصفهان را رفتیم بالاخره همه دکترها گفتند که بیشتر از این هزینه کردن فایده ندارد و پسرتان را هم اذیت نکنید و از این دکتر به آن دکتر نبرید، حال او خوب نمی‌شود! از تهران که آمدیم یزد، همسرم رو به من کرد و پرسید حال محمود خوب می‌شود؟ بغض گلویم را گرفت و نمی‌دانستم به مادرش چه بگویم که یک دفعه نتوانستم خودم را کنترل کنم و بغضم ترکید و گفتم که دکترها محمود را جواب کردند. نمی‌دانم چه شد در همان حالت که دلم شکسته بود رو به امام رضا(ع) کردم و به ایشان گفتم اگر پسرم شفا بگیرد با همین ماشین به مشهد می‌روم و ماشینم را به نذورات حرم امام رضا(ع) می‌دهم. مادرش هم در همان زمان گفت اگر بچه‌ام شفا پیدا کند من هم طلاهایم را نذر آقا امام رضا(ع) می‌کنم که الحمدلله به لطف حضرت رضا(ع) بعد از چند روز به طور معجزه آسایی حال محمود خوب شد».

■ شرمنده پدر و مادرم شدم
محمود زارع پسری که به خاطر سلامت او پدرش ماشینش را نذر امام رضا(ع) کرده است درباره این تصمیم و نذر می‌گوید: «زمانی که پدرم این نذر را کرده بود من اطلاع نداشتم و وقتی هم که متوجه شدم پدرم ماشین زیر پایش را به خاطر سلامت من نذر امام رضا(ع) کرده است، بسیار شرمنده ایشان شدم که به خاطر من این چنین به زحمت افتاده‌اند».
آقای زارع در بین صحبت هایش اشاره می‌کند که محمود به طور معجزه آسایی و طی چند روز حالش از این رو به آن رو می‌شود و ادامه می‌دهد: «باورتان نمی‌شود بعد از اینکه دکترها از درمان محمود ناامید شدند، دل من و مادرش و همسرش خیلی شکست، کمتر از سه- چهار روز گذشت که حال محمود از این رو به آن رو شد. او تا چند روز پیش حتی قادر به قدم برداشتن نبود که از رختخواب بلند شد و سلامتی‌اش را به دست آورده بود».

■ بیماری لاعلاج
محمود زارع در مورد روند درمان بیماری‌اش می‌گوید: «پدر و مادرم و همسرم چند ماهی سعی کردند تا من متوجه نوع بیماری‌ام نشوم و حدود ۶ ماه بعد متوجه نوع بیماری‌ام شدم، به سرعت بیماری‌ام پیشرفت کرد به قدری که دیگر توانایی راه رفتن هم نداشتم و مانند یک کودک حتی قادر به رفع نیازهای اولیه نبودم و همه کارهایم را همسرم انجام می‌داد؛ بیماری آن قدر پیشرفت کرده بود که با وجود آنکه ۴۰-۵۰ جلسه پرتو درمانی کردم ولی نتیجه‌ای نگرفتیم و پزشکان هم می‌گفتند که امکان عمل هم وجود ندارد».

■ وفای به نذر
بعد از آنکه محمود سلامتی‌اش را کامل به دست می‌آورد، آقای زارع نذر و عهدش با حضرت رضا(ع) را فراموش نمی‌کند و سه ماه بعد، در اولین فرصت دست پسرش را می‌گیرد و با خودروی سواری خود از احمد آباد مشیر یزد، عازم مشهد می‌شوند، که در این باره آقای زارع توضیح می‌دهد: «بعد از سه ماه به همراه پسرم برای تشکر از حضرت رضا(ع) به پابوس آقا رفتیم و سند ماشین و طلاهای همسرم را که نذر کرده بود، به دفتر نذورات دادیم؛ همچنین مقدار ۳- ۴میلیونی پول برای درمان محمود کنار گذاشته بودیم که آن را نذر حرم امام حسین(ع) کردیم. زمانی که می‌خواستیم ماشین را تحویل دهیم مسئولان بخش نذورات به ما گفتند می‌توانید ماشین‌تان را که وسیله زیر پایتان است از دست ندهید و به جای آن پولش را هم می‌توان داد. ولی من به آن‌ها گفتم اگر شما این ماشین را به من ببخشید من آن را مجدد به نذورات حرم می‌دهم».
محمود زارع که در حال گوش کردن حرف‌های پدر و مرور خاطرات آن روزهاست، می‌گوید: «حسابی شرمنده این همه لطف حضرت رضا(ع) و پدر و مادر و همسرم شدم که برای سلامت من این چنین به زحمت افتادند، همان طور که پدرم گفت ما با ماشین به مشهد رفتیم و بدون ماشین به یزد آمدیم».

■ آرزوی زیارت مشهد
عاطفه رشیدی عروس خانواده که همسرش دچار این بیماری شده بود به جمع ما می‌پیوندد و صحبت هایش را این گونه شروع می‌کند: «من فقط زمانی که خیلی بچه بودم به مشهد آمدم و از آن زمان تا کنون شرایطی برایم پیش نیامده است که بتوانم به پابوس آقا بیایم ولی در تمام مدتی که همسرم بیمار بود، دائم به حضرت رضا(ع) متوسل می‌شدم و از حضرت شفای همسرم را ‌می‌خواستم حتی به یاد دارم شب تولد امام رضا(ع) بود که دکتر به ما گفت که امکان عمل وجود ندارد، همه خیابان‌ها چراغانی بود و مردم مشغول توزیع شیرینی و شربت بودند، من همان طور که در ماشین اشک‌هایم جاری بود رو به حضرت رضا(ع) کردم و گفتم که آقا خودتان از دل ما خبر دارید، در این ایام دل ما را هم شاد کنید که الحمدلله پس از مدتی کوتاه حال آقا محمود تغییر کرد و به لطف حضرت رضا(ع) سلامتی‌اش را به دست آورد و شفا پیدا کرد و تا آخر عمر مدیون این لطف آقا هستیم».

■ درد و درمان را خدا می‌دهد
برخی از افراد زمانی که به آن‌ها مصیبت و یا گرفتاری وارد می‌شود، به زمین و زمان بد می‌گویند و انگار فراموش می‌کنند که آمده‌اند تا در این دنیا آزمایش شوند. محمود زارع که سه سال حسابی با بیماری دست و پنجه نرم کرده است، در مورد آن روزهای سخت می‌گوید: «باورتان نمی‌شود که چقدر آن دوران درد داشتم، هر روزش انگار هزار سال طول می‌کشید، ولی در همه این دوران هیچ وقت نشد که به قول معروف کفر بگویم و از خدا شکایت کنم که چرا این بلا سر من آمده است چون ایمان داشتم که درد را خدا می‌دهد و درمان را هم خدا می‌دهد».

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.