باور کنید از بی سوژه ماندن نیست که سراغ ناصرالدین شاه و اندرونی مبارک رفته‌ایم و در تیتر مطلب پای علیامخدرات عصر قجر را کشیده‌ایم وسط! مقصر شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی‌اند که این روزها به غریب‌ترین وزارتخانه یعنی آموزش و پرورش هم رحم نمی‌کنند و تلاش دارند ردپای اختلاس، سوءاستفاده و حیف و میل اموال را در این وزارت «کم مال و اموال» هم پیدا کنند.

■ پس از صندوق ذخیره...
انگار پس از ماجرای بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان، حالا نوبت به داستان«باغ منظریه» رسیده است. چند روزی است کانال‌ها و گروه‌های فضای مجازی، دنیا را گذاشته‌اند روی سرشان و با سر و صدا مدعی شده‌اند باغ و اردوگاه بزرگ منظریه را دارند مفت از چنگ آموزش و پرورش در می‌آورند.
خبرگزاری‌های رسمی هم وارد گود شده‌اند و اخبار تأیید شده و نشده‌ای را از به تاراج رفتن این باغ منتشر کرده‌اند. البته خبرگزاری‌ها دلشان به حال وارثان «منظریه خانم» نسوخته بلکه نگرانند، باغ و تفرجگاهی که می‌گویند، صد و خُرده‌ای سال پیش، ملک شخصی همسر ناصرالدین شاه بوده و حالا اردوگاه فرهنگی - تفریحی دانش آموزان و فرهنگیان است، یکباره به نام یک فرد حقیقی یا حقوقی سند بخورد، درخت‌های تناور و سرسبز آن، شبانه ناپدید شوند و یک روز صبح که اهالی منطقه «نیاوران» و محله «منظریه» از خواب بلند می‌شوند، به جای آن همه درخت، چشمشان بیفتد به آهن هایی که سیخکی، قد کشیده‌اند و قرار است اسکلت برج‌های مسکونی بلند بالا باشند.

■ اردوگاه دانش آموزی و غیره
«منظریه» البته نام قدیمی‌اش است. امروزه، همه آن را با نام اردوگاه «شهید باهنر» می‌شناسند. سایت «ایران اردو» درباره‌اش می‌نویسد:«این اردوگاه که در خیابان نیاوران سابق و شهید باهنر فعلی در جوار پارک تفریحی جمشیدیه در شمال شهر تهران واقع شده یکی از جذاب‌ترین و با ارزش‌ترین اردوگاه‌های کشور است...بیش از 100 سال پیش باغ شخصی و اختصاصی منظریه خانم، همسر ناصرالدین شاه قاجار، بوده و بعد توسط خود او به وزارت معارف آن روز و آموزش و پرورش امروزی اهدا می‌شود». این را هم ما اضافه کنیم که اردوگاه «باهنر» با امکاناتی مثل خوابگاه، آلاچیق، سوئیت‌های مجهز و سکوهای چادر متعدد، می‌تواند به طور همزمان میزبان چند هزار مهمان باشد. امکانات و تجهیزات گسترده مانند سالن‌های غذاخوری، آشپزخانه‌های مجهز، مسجد، سالن‌های اجتماعات، سینما، زمین چمن فوتبال، سالن‌های ورزشی، استخر شنا، سالن کنفرانس و حتی تالارهای عقد و عروسی هم در این اردوگاه ساخته شده است. ناگفته نماند که با وجود پسوند «دانش آموزی» که دنبال نام اردوگاه آورده می‌شود، اما بیشتر همایش‌ها و تجمع‌های بزرگ فرهنگی آموزش و پرورش در آن برگزار می‌شود.

■ پای یک بانک در میان است؟
داغ شدن اخبار مربوط به این اردوگاه را می‌شود زیر سر پُست هایی دانست که از چند روز قبل سر و کله‌شان در فضای مجازی پیدا شد. منتها همه این پُست‌ها به نامه یک نماینده مجلس استناد می‌کردند. 
«حمیدرضا حاجی بابایی» وزیر اسبق آموزش و پرورش و نماینده مجلس در نامه‌ای به رئیس جمهور بعد از سلام علیک، نوشته بود: «گزارش واصله حکایت از اقدام تأسفبار وزارت آموزش و پرورش در واگذاری اردوگاه ملی شهید باهنر تهران به شرکتی تحت عنوان «واسط مالی شهریور سوم» دارد.
بر اساس این خبر وزارتخانه مذکور مبادرت به فروش این اردوگاه به ثمن بخس(یک سوم قیمت) در قالب اجاره به شرط تملیک در اسفندماه ۱۳۹۵، نموده است...».
در پایان نامه هم از رئیس جمهور خواسته شده بود دستور بررسی داده و نتیجه را به اطلاع مجلس نیز برساند. نامه با جمله: «در صورت صحت خبر، صدور دستور قاطع در برخورد با مسببین مورد انتظار است» به پایان رسیده بود. البته گمان نکنید «حاجی بابایی» به دلیل فرهنگی بودن این داستان را خودش ساخته و پرداخته یا اینکه اولین کسی است که از راز «منظریه» پرده بر می‌دارد. خبرگزاری فارس، در دی ماه سال 95 در گزارشی از این باغ و با استناد به هجدهمین جلسه شورای شهر تهران از قول عضو شورا ( محمد حقانی ) می‌نویسد:«یکی از بانک‌ها مکاتباتی با شهرداری منطقه یک و آموزش و پرورش در خصوص باغ 47 هکتاری منظریه با نام اردوگاه شهید باهنر داشته است و شهرداری پاسخ داده هرگونه ساخت و ساز در این اردوگاه غیرقانونی است»!

■ دسته گل جدید
همان سال 95، مدیرکل دفتر حقوقی، املاک و حمایت قضایی آموزش و پرورش به خبرنگاران گفته بود: «چون با تأیید هیئت وزیران، اجازه انتشار اوراق مشارکت برای پرداخت مطالبات فرهنگیان داده شده، وزارتخانه هم سند اردوگاه شهید باهنر را در اختیار بانک به عنوان ضمانت قرار داده است». این نکته را هم اضافه کنیم که پیگیری‌های سال 95 درباره اینکه آیا بانک می‌تواند بر اساس همین ضمانتنامه و ماجراهایش درخواست ساخت و ساز در اردوگاه یا تصرف بخشی از آن را بدهد؟ آیا ممکن است به دلیل اینکه وزارت آموزش و پرورش نتواند مطالبات را پرداخت کند، این اردوگاه به فروش گذاشته شود و...؟ به جایی نرسیده بود.
خبرگزاری فارس به بهانه نامه اخیر «حاجی بابایی»، دو روز پیش هم در گزارشی با تیتر«آیا باغ منظریه خانم به یغما رفت؟» گفته‌ها و حدس و گمان‌های سال 95 درباره این باغ را مرور کرده و از احتمال به آب دادن دسته گلی جدید در این باغ سخن گفته است. دسته گلی که البته خبرنگار در پایان گزارشش گفته بود در حال پیگیری آن است.

■ منظریه خانم جعلی
ماجرا در حال حاضر چند شخصیت، قهرمان و ضد قهرمان دارد که برای روشن‌تر شدن ابعاد ماجرا آن‌ها را بیشتر معرفی و بعد گذشته، بود و نبود و راست و دروغشان را بررسی می‌کنیم. اول «منظریه خانم» همسر ناصرالدین شاه قاجار، دوم وزارت معارف یا آموزش و پرورش امروزی، سوم شرکت «واسط مالی شهریور سوم»! چهارم حمید حاجی بابایی نماینده فعلی و وزیر اسبق و پنجم هم اردوگاه شهید باهنر. شما اگر فهرست هشتاد و چند نفره همسران رسمی و ثبت شده «ناصرالدین شاه » را بررسی کنید یا نام مادر فرزندان پرشمارش را جست‌وجو کنید، به خانمی به نام «منظریه» نمی‌رسید. 
یعنی شخصیت و قهرمان اول این داستان، احتمالاً ساختگی است.علاوه بر این بعید است تاریخ نویسان تأیید کنند در زمان ناصرالدین شاه وزارتخانه‌ای به نام معارف وجود داشته است که منظریه خانم، باغ را به آن بخشیده باشد! 

■ چند شرکت
شرکت واسط مالی شهریور سوم اما وجود دارد. در سایت متعلق به آن می‌خوانیم: «این شرکت عامل اجرایی و نظارتی انتشار اوراق اجاره جهت تأمین مالی وزارت امور اقتصادی و دارایی می‌باشد... خرید و فروش، اجاره، ساخت و ایجاد دارایی جهت انتشار اوراق بهادار برای تأمین مالی طرح‌های مبتنی بر معاملات موضوع عقود اسلامی، مدیریت وجوه حاصل از انتشار اوراق بهادار و... با کسب مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار انجام خواهد شد». سهامداران این شرکت هم چند شرکت دیگر از جمله شرکت تعاونی کارکنان سازمان بورس، شرکت فرابورس و خود شرکت بورس هستند.
یعنی اگر ادعای «حاجی بابایی» درباره فروش اردوگاه منظریه به یک سوم قیمت، درست باشد، باید یقه نه یک شرکت بلکه چند شرکت را گرفت تا مشخص شود با چه ساز وکاری موفق به خرید این باغ50 هکتاری شده‌اند؟

■ حتی یک متر!
اگر «منظریه خانم» وجود خارجی نداشته، پس این باغ از کجا به آموزش و پرورش رسیده است؟ 
واقعیت این است که باغ منظریه سال 1260 توسط « سلطان مراد میرزا» معروف به حسام السلطنه که از امرای ارتش ناصرالدین شاهی بود ساخته شد. برای همین به حسام آباد معروف شد. بعدها کامران میرزا آن را خرید تا به 25 هزار تومان به «محمد علی شاه» بفروشد. بعد از چند بار اجاره داده شدن در سال 1300 جزو املاک وزارت دارایی شد... در اوایل دوره رضا خان دوباره به املاک سلطنتی ملحق شد... سال 1313 به دارایی برگشت و اجاره داده شد... سال 1314 وزارت فرهنگ آن را اجاره کرد و در اختیار سازمان پیشاهنگی گذاشت... سال 1364 هم در مراسم باشکوهی و با حضور خانواده شهید باهنر به «اردوگاه دانش آموزی باهنر» تغییر نام داد و در اختیار وزارت آموزش و پرورش باقی ماند. حالا هم معاون وزیر آموزش و پرورش (علیرضا کاظمی) در پاسخ به ادعای «حاجی بابایی» گفته است: «حتی یک متر از فضای این اردوگاه تحت عنوان تملک، اجاره یا بهره‌برداری به کسی واگذار نشده است و تمام این مجموعه در اختیار وزارت آموزش‌وپرورش است».
لابد همه ماجراهای نامه سال 95 یک بانک به شهرداری، ضمانت بانکی، اوراق مشارکت صکوک، شرکت واسط مالی شهریور سوم و... مثل داستان «منظریه خانم»، ناصرالدین شاه و سرسره معروفش دروغ است!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.