از چند سال قبل دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش، به فکر اصلاح و بالندگی آن افتادند. برهمین اساس و از دل  تحقیق وتلاش  ۷ ساله یک کارگروه ۵۰۰ نفره از متخصصان حوزه آموزش و پرورش، طرح «سند تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت» بیرون آمد و در ششم دی ماه سال ۱۳۹۰ به تصویب نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. از زمان تصویب سند یاد شده  تاکنون نزدیک به ۷ سال می گذرد اما نکته جالب اینجاست که روند اجرای آن  چندان رضایت بخش نبوده است. براساس اظهارات کارشناسان وزارت آموزش و پرورش در دوره نخست دولت آقای روحانی بیشتر بر اجرای ۲۰۳۰ متمرکز بود و حالا هم به‌رغم همه شعارهایی که در این ارتباط داده شده، در عمل دولت خیلی به دنبال عملیاتی کردن آن نیست. آنچه در پی می‌آید مشروح گفت‌وگوی «قدس‌آنلاین» با فرشته حشمتیان معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سابق سازمان مدارس غیر دولتی، مشارکت‌های مردمی و خانواده آموزش و پرورش است. دکتر حشمتیان  از جامعه ایثارگران و از اساتید علوم قرآنی است و در حال حاضر در دانشگاه به تدریس مشغول است. او بیش از ۲۰ سال کارشناس حوزه ستاد آموزش و پرورش بوده  است و جزو مدیرانی محسوب می‌شود که به صورت پلکانی رشد کرده و مسؤولیت اجرایی پذیرفته است.

در وضعیت فعلی امیدی به اجرای سند تحول آموزش و پرورش نیست/تا کی می‌خواهند مطالعه و کار پژوهشی کنند؟

*خانم حشمتیان همانطور که می‌دانید دولت یا به عبارت بهتر مقامات آموزش و پرورش می‌گویند در حال اجرای سند تحول بنیادین هستند، از سوی دیگر بعضی از کارشناسان  بویژه اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نظری غیر از این دارند.شما که مدت‌ها معاونت این وزارتخانه را در دولت دهم به عهده داشته‌اید در این زمینه چه نظری دارید؟ 

نظرم در رابطه با سند همان فرمایش مقام معظم رهبری است. یعنی فقط  تا ده درصد اجرا شده است،در حالی که بعد از چند سال از تصویب سند و برگزاری جلسات مختلف، اخذ نظرات کارشناسی، سنجیده شدن جمیع جهات و... انتظار این بود که  دولت از بخش نظری خارج و به بخش عملی و اجرای سند می‌پرداخت. بهرحال با توجه به این که اختلاف نظر داخلی و حتی اختلاف نظر داخلی‌ها با کارشناسان بیرونی درباره سند تحول حل نشده است اگر اقداماتی هم از سوی وزارت آموزش و پرورش جهت پیاده کردن سند تحول انجام شده باشد بسیار اندک است.

* ۲۴ هدف عملیاتی در سند تحول بنیادین پیش بینی شده با این وجود بفرمائید وزارت آموزش و پرورش کدام یک از اهداف مورد نظر این سند را پیاده  کرده است؟  

 در زمینه تألیف تاحدی هدف سند عملیاتی شده اما در بقیه موارد و اهداف عملیاتی  اقدامی صورت نگرفته است. البته بنده نمی‌بینم، شاید من اشتباه می‌کنم. در مجموع بر این باورم که دولت برای عملیاتی کردن ۲۳ اهداف دیگر سند  تحول یا ورود نکرده یا اگرهم ورود کرده به صورت جدی نبوده است.

*اظهارات شما نشان می دهد که دولت در اجرای سند توفیق چندانی نداشته است خب سوال اینست که عمده دلایل این عدم توفیق به چه چیزهایی بر می گردد؟

دلایل مختلفی در این رابطه نقش دارند. یکی از اینها مربوط به گستردگی و عمق زیاد سند تحول آموزش و پرورش است که نیاز است تا کار در سطح ملی انجام گیرد در حالی که وزارت آموزش و پرورش در لاک خودش فرو رفته است. از سوی دیگر قرار بود برای اجرای دقیق و کامل  سند یاد شده نقشه راهی تهیه شود که هنوز این اتفاق نیفتاده است. البته آنها مدعی هستند که نقشه راه را رونمایی کرده‌اند ولی ما در عمل نقشه راهی نمی‌بینیم. ضمن این که زیر نظام‌های سند هم تصویب نهایی نشده و در حد صحبت و جلسه باقی مانده  است.

*دلیل این که زیر نظام های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هنوز نهایی نشده است چیست؟

بهرحال نیاز به منابع مالی است. نباید خودمان را دور بزنیم. یادم می‌آید در دوره مدیریت آقای فانی بر آموزش و پرورش، بودجه‌ای که برای این منظور تعریف شده بود به نام  کیفیت  آمده بود. یعنی اعضای کمیسیون هم چون در جریان تصویب این بودجه‌ها هستند انتظار دارند که اجرای سند یک گام به جلو پیش برود.

*به نقشه راه سند تحول بنیادین آموز و پرورش اشاره کردید، این نقشه چه چیزهایی را در بر می‌گیرد و چرا تاکنون پیاده نشده است؟

در نقشه راه موضوعات آموزشی، پرورشی، خانواده و در مجموع  ارکان سند مشخص شده است بنابراین وقتی نقشه نباشد براحتی نمی‌توان در مسیر درست سند حرکت کرد. اما در پاسخ به بخش دیگر پرسش‌تان باید بگویم که قرار بود ستاد اجرای سند با یکدیگر هم نظر باشند و نگاه‌های تخصصی در کنار هم بنشینند و در راستای مطالبات شورای عالی انقلاب فرهنگی حرکت کنند در حالی که الان این گونه نیست. متأسفانه در شرایط فعلی گزارش‌ها کاغذی شده است. این گزارش‌ها کاغذی نقشه راه نیست و مشکل خاصی را حل نمی‌کند. نقشه راه آن است که با یک باور درونی و بدور از تعصبات جناحی بتوانیم از ظرفیت همه کارشناسان، بهره مند بشویم.

*یعنی می خواهید بگویید  سند و نقشه تحول بنیادین آموزش و پرورش به  دیوارنگاه‌ های باندی و جناحی  برخورد کرده است؟

بله همینطور است. در حال حاضرنیروی های قدیمی می‌گویند  روی اجرای سند تحول کار کردند و جدیدی‌ها هم دم ازاجرای سند می‌زنند. خب اگر این گونه است پس چرا ما شاهد به نتیجه رسیدن تلاش‌ها نیستیم؟ این نشان می‌دهد که باز هم همان  بحث جریان یا نگاه جناحی وجود دارد که نظرات عده‌ای بایگانی می‌شود و نظرات عده جدیدی می‌آید. چه بسا در آینده گروه سومی هم بیاید و همه نظرات موجود را کنار بزند که اینها خطرناک است. اگر ما می خواهیم پایه‌های آموزش و پرورش را از این خطرات پیش رو و آسیب های اجتماعی دور کنیم  یا اگر می‌خواهیم پاسخگوی مطالبات خانواده‌ها باشیم  و دانش آموزان را درمسیر ارتقا پیش ببریم باید دل بسوزانیم و صرفا به جناح و منافع جناحی  توجه نکنیم. در واقع حرکت به جهت تحقق اهداف سند یاد شده باید فراجناحی باشد.

* به وجود اختلاف نظر بین مسئولان آموزش و پرورش و حتی بین مسئولین این وزارتخانه با کارشناسان بیرون از مجموعه سیستم تعلیم و تربیت اشاره کردید. این اختلافات رشیه در چه دارند؟

بله اختلافاتی وجود دارد. مصداق جدید همین موضوع کاهش مربی پرورشی در مدارس است  که نظر مدیران میانی و بدنه کارشناسی تأیید این موضوع است اما نظر برخی از مدیران ارشد تکذیب این موضوع می باشد. بهرحال کاملا مشهود است که هجمه‌ای از سوی بعضی‌ها علیه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش شروع شده است. آنها با نگاه باطل خود ادعا می کنند سند تحول نگاه دوگانه را به یک گانه – تک بُعدی - تبدیل کرده است. یعنی سند فقط نگاه تربیتی دارد در حالی که واقعاً این گونه نیست و مبنای ما در تعلیم و تربیت  همان گونه که از اسم آن پیداست «پژوهش، پایه است و آموزش مسیر و پرورش هم نتیجه است». در واقع زیر بنای حیات طیبه درج شده در سند آموزش و پژوهش است.  بهرحال اگر سند تحول در جایی اشکال دارد باید بر طرف شود ولی باید آنرا اجرا کنیم. الان مشکل ما این نیست که دوستان اختلاف نظر دارند بلکه مشکل اینجاست که اراده ای برای اجرای سند در وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد یا این اراده بسیار ضعیف است. آخر تا کی می‌خواهند مطالعه و کار پژوهشی کنند تا  ببینند سند تحول به کجا خواهد رسید؟ بهرحال صاحب نظران نشستند این سند را تنظیم  و آن را بازنگری کردند بنابراین باید یک حدی آن را توی مسیر قرار بدهیم و زمینه‌های اجرایش را فراهم کنیم تا بتوانیم  از آن در کمترین زمان بهترین  نتیجه را که همان تربیت عبد صالح  است، بگیریم.

*خب اگر بپذیریم که در دولت تدبیر  و امید اراده‌ای برای اجرای سند وجود ندارد، سؤال این است که چرا همین روند را در دولت قبلی شاهد بودیم؟

 در دولت قبلی جلسات اجرایی سند تازه شکل گرفته بود و فرصت پیش رو را شاید چندان نداشت. البته نمی‌خواهم دفاع کنم شاید در آن دوره هم کوتاهی شد ولی مدت آن دولت برای اجرای سند با این دولت قابل مقایسه نیست. یک وقت می‌گوییم دو سال به بطالت گذشته اما یک وقت می‌بینیم که ۷ سال به بطالت گذشته است که این دو با هم خیلی تفاوت دارند. وقتی کرسی ها تحویل داده شد اشکال کار این بود که گفتند همه خرابکاری کردند و ما باید از اول بنشینیم وروی سند فکر کنیم اما اگر نگاه عاقلانه به موضوع می‌کردند آنوقت جلسات ستاد را ادامه می دادند. بلاخره تا حدی پیش رفته بودند.  این که مقام معظم رهبری فرمودند سند ده درصد اجرایی شده است خب این میزان پیشرفت مربوط به دولت قبل و دولت فعلی می‌شود اما چرا  اجرای این سند این همه کند پیش می‌رود به نظرم اشکال اساسی کار در باور است. اگر باور  در سند یاد شده تقویت شود اجرایی شدن سند هم سرعت می گیرد اما همان طور که پیشتر اشاره کردم  در حال حاضر باور به اجرای سند تحول بنیادین  در وزارت آموزش و پرورش ضعیف است.

*آقای دانش آشتیانی  وزیر سابق آموزش و پرورش در نشست خبری اردیبهشت ماه سال ۹۶ مدعی شده بود که تمام مواردی  که در سند  ۲۰۳۰  آمده در سند تحول هم هست ضمن این که در قوانین یونسکو آمده است اگر ماده‌ای با فرهنگ کشوری مغایرت داشته باشد آن کشور می‌تواند آن را اصلاح کند. با این وجود بفرمایید سند تحول بنیادین چه ویژگی‌ها و برتری‌های خاصی بر سند ۲۰۳۰ دارد که حتماً باید عملیاتی شود تا  وزارت آموزش و پرورش نقشه راهی مطمئن برای دستیابی به اهدافش داشته باشد؟

سند تحول بنیادین در هر سه محور آموزشی، تربیتی و پرورشی بر سند یونسکو  اولی است چون مبنایش تعلیم و تربیت قرآنی است ودر ارکان سند تحول راهکارهایی که خانواده اصیل ایرانی بتواند بر مبنای دین مبین اسلام فرزندش را تربیت کند، پیش بینی شده  و وظایف مرتبط با هر یک از عناصر مؤثر در تعلیم و تربیت دیده شده است. بنابراین می‌گویم  که کل سند تحول بر سند ۲۰۳۰  برتری دارد. سند  یونسکو اصلاً متناسب با فرهنگ دینی کشورهای اسلامی نیست. بهرحال باید حرف مقام معظم رهبری را جدی بگیریم. ما این همه میراث فرهنگی مبتنی بر اسلام داریم پس چرا باید الگوی های آموزشی و تربیتی خود را از دیگران بگیریم. ما مخالف پیشرفت کشور در نگاه تطبیقی با  پیشرفت آموزش و پرورش سایر کشورها نیستیم اما فراموش نکنیم که ما یک مبنای اصلی داریم و آن هم اسلام است. تعلیم و تربیت در ایران باید بر مبنای ضرورت‌های دینی باشد. همه می‌دانیم که ادبیات آنها با ما خیلی تفاوت دارد. آنان درادبیات سند ۲۰۳۰ از حقوق بشر استفاده می کنند اما ما معتقدیم نگاه ما باید عاقلانه ومحققانه  باشد. بنابراین اگر عاقلانه و محققانه به موضوع نگاه کنیم متوجه می‌شویم چیزی کم نداریم چون در منابع دینی،  آیات، احادیث و روایات ما  که برگرفته از قرآن کریم هستند تمام مسیرهای تربیتی یا همان نقشه راه   مشخص است. ضمن این که بزرگان نظام به صراحت اعلام کردند نباید زیر چتر بیگانه برویم تا بعدها به بن بست بخوریم که دیگر قابل جبران نخواهد بود. ما داشته های زیادی داریم که بتوانیم تأثیرگذار باشیم.

* خانم حشمتیان، بعضی از کارشناسان وجه اشتراک سند تحول بنیادین و سند ۲۰۳۰ را پررنگ می‌بینند، شما به عنوان کسی که ۲۰ سال در ستاد آموزش و پرورش کشور فعالیت داشته اید با ذکرمصداقی بفرمائید این دو سند چه تفاوتی با هم دارند؟

به عنوان نمونه به بحث عدالت جنسیتی  که در سند یونسکو آمده است اشاره می‌کنم. در مکتب  ما هرچند نیامد که هیچ گونه شناخت و بینش و نگرشی نسبت به این موضوع نباشد ولی این را هم قبول ندارد که در کنار هم قرار بگیرند و بعد هم آن حریم و مرزها شکسته شود.

*یعنی مشکل فقط در کنار هم نشستن دانش آموزان است؟

 خیر. منظورم کنار هم نشستن دانش آموزان نیست. من وقتی واژه نشستن را  بکار می برم شامل خیلی چیزهای دیگرمثل اطلاع رسانی‌های خارج از حریم و عفاف هم  می‌شود. یعنی وقتی اینها را می گوئیم برخی ها تصور می کنند  مخالف بهداشت و اطلاعات بهداشتی هستیم درحالی که ما مخالف بهداشت و اطلاعات بهداشتی نیستم مثلاً درباره همین موضوع  دستورات دینی  بسیار زیادی داریم. یعنی آیات و احکام ما در قرآن در این زمینه کم نیست. هرکدام از آنها هم تفسیری دارد. حرف ما این است که حتی اگر عدالت جنسیتی را هم بخواهیم نیازی نیست زیر چتر بیگانه برویم. به عبارت بهتر ما در تمام موضوعات الگویی مشکلی نداریم تا این چتر را بپذیریم و بعد هم به دلیل جا نیفتادن فرهنگش شاهد  افزایش انحرافات باشیم.

*اما عملاً و حتی بدون اجرای سند ۲۰۳۰  شاهد شیوع  برخی از انحرافات  هستیم که ازدواج سفید نمونه‌ای از آن است؟

خب این آسیب‌های اجتماعی باید ریشه‌یابی شود. همه اعم از خانواده و مجموعه مدرسه وظیفه ارتقای تعلیم و تربیت دانش آموزان را به عهده دارند و نباید در این قضیه کم بگذارند. اگر دانش و بینش  این دو گروه افزایش یابد در این صورت آیا نمی‌توانند با شیوه اسلامی دانش آموزان را ارتقا بدهند؟ پاسخ قطعاً مثبت است. بنابراین دلیلی ندارد ما خیلی عریان و بر اساس سند ۲۰۳۰ زمینه آشنایی بیشتر دانش آموزان را فراهم  کنیم تا فردا  بیشتر نگران خطرات این نوع ازداواج  یا پدیده‌ها باشیم. چون این نوع خطرات را با شیوه و روش های غربی نمی شود کاهش داد. برای این موضوع استفاده از سه رکن اصلی مسجد، مدرسه و محله بهترین راهکار  است

*این که ما ایده‌آل‌هایی داشته باشیم بسیار خوب است اما بخشی از موضوع هم بر می‌گردد به ظرفیت‌ها. واقعیت ها این است که آن چیزی که دانش‌آموزان در مدارس آموزش می بینند و یاد می گیرند با آنچه در بیرون از مدرسه و در خانه می‌آموزند کاملاً تفاوت دارد  در چنین وضعیتی چگونه می‌توان انتظار داشت سند تحول به یک نتیجه مثبتی برسد؟

یکی از ارکان اصلی سند تحول، خانواده است. در این قضیه هم اگر می‌خواهیم تضاد ها را کاهش و سپس از بین ببریم لازمه کار این است که وجود خانواده‌ها را در آموزش و پرورش دانش آموزان بسیار جدی بگیریم. در واقع مشارکت اولیای دانش آموزان در پیشبرد مدرسه و دستیابی به اهدافش بسیار مهم است بنابراین این مشارکت را فقط مالی نبینیم. مشارکت جدی خانواده‌ها باید در بحث تربیت دانش آموزان باشد. پایه تربیت هم داشتن اطلاعات ودانش خانواده ها نسبت به مسائل مختلف مدرسه و فرزندشان است. ما هرجایی که به خانواده توجه کردیم و اطلاعات مربوطه را در اختیارشان گذاشتیم و نظراتشان را در تصمیم گیری‌ها دخالت دادیم نتیجه گرفتیم اما هر جایی که چنین نکردیم و خانواده را رها کردیم بدانیم که تربیت دوگانه داشته ایم. از این رو  باید به  نقش خانواده ها باور داشته باشیم و نظراتشان را  در تصمیم گیری‌ها دخالت دهیم آن وقت شاهد رفع دوگانگی در تربیت دانش آموزان خواهیم بود.

*یکی از ایراداتی که به نظام آموزش و پرورش ما وارد می‌شود آن است که این نظام به فاصله طبقاتی دامن می‌زند. دلیلی هم که برخی از کارشناسان برای اثبات ادعای خود می آورند  تنوع زیاد مدارس است،درواقع وجود ۱۸ نوع مدرسه به نوعی نشان از میزان برخورداری مالی  و موقعیت اجتماعی خانواده‌ها  و دانش آموزان است. یعنی هر دانش آموزی که توان مالی یا موقعیت اجتماعی بهتری دارد در مدارس با کیفیت‌تری آموزش می‌بیند که این موضوع خود به خود به جدایی دانش آموزان کم بهره از متوسط‌ها و برخوردارها و در نهایت توقف آن‌ها در همان وضعیتی است که قرار دارند. بنابراین سؤال این است که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جهت رفع این ایراد و کاهش فاصله طبقاتی چه نگاهی دارد؟

 مبنای سند تحول تعلیم و تربیت عمومی است و به طور قطع  در آن  به این موضوع توجه شده است اما نباید این امکان از افراد یا خانواده‌هایی گرفته شود که می‌خواهند با مشارکت مالی خودشان خدمات ویژه‌ای دریافت کنند که از توان آموزش و پرورش خارج است. البته بسیاری از مدارس دولتی ما موفقند. نتیاج کنکور را نگاه کنید آیا همه آنهایی که در کنکور قبول می شوند از مدارس غیر دولتی و... هستند؟ قطعاً این گونه نیست. از سوی دیگر مگر ما در همه شهرستان‌ها تعداد زیادی مدارس غیر دولتی داریم.

*اما بعضی از کارشناسان بااصل تنوع زیاد مدارس مشکل دارند. به باور آنها  به جز دانش‌آموزان استثنایی و یا آن‌هایی که جزو استعدادهای درخشان محسوب می‌شوند باید در کنار هم تحصیل کنند و از امکانات و توانمندی‌های برابر استفاده کنند تا این گونه جهت رشد و شکوفایی یکسان آنها عدالت رعایت شود و نظام تعلیم و تربیت هم متهم به دامن زدن به فاصله طبقاتی نمی‌شود؟

برداشت و مطالعه‌ام از سند تحول این است که در مجموعه تعلیم و تربیت، مشارکت بخش‌های خصوصی یک حرکت تأثیرگذار است. حالا مشارکت مردم ممکن است به شکل مدارس مختلف باشد. بنابراین اگر مدراس خصوصی پای بند ضوابط و مقررات باشند و در راستای تضعیف مدارس دولتی فعالیت نکنند و کار خودشان را انجام بدهند مشکلی نیست. بهرحال شخصی پول دارد و می خواهد خدمات ویژه ای بگیرد. و این در حد معقولش  قابل قبول است.

*یعنی از تنوع مدارس دفاع می کنید؟

اصل مشارکت بخش خصوصی قابل قبول است اما روش آن باید اصلاح شود. یعنی روشی که به منبع اقتصادی، به  شهریه‌های آنچنانی و رقابت‌های کمر شکن تبدیل شود درست نیست و نیاز است تا بخش نظارتی آموزش و پرورش به این موضوع ورود کند. در واقع ما در عین این که بخش خصوصی را یک کار اختیاری جهت مشارکت، همراهی و کمک به آموزش و پرورش می دانیم از آن طرف هم اجباری برای نگه داشتش  نداریم. یعنی وقتی یک یا چند مدرسه تخلف کرد و در مقایسه با یک مدرسه دولتی پیشرفتی نداشت و نتوانست  انتظارات خانوارها را در ارائه  خدمات ویژه  به دانش آموزان برآورده کند دیگر آن مدرسه خصوصی نیست و حوزه نظارتی آموزش و پرورش باید ورود کند و ضمن تطبیق  آن  با قوانین تعریف شده، اقدام لازم را بعمل آورد.

 *اما کاملاً طبیعی است  که  بخش خصوصی به دنبال منافع اقتصادی بیشتر باشد و اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد؟

نه این گونه نیست. همه بخش خصوصی صرفاً به دنبال سود و نفع اقتصادی نیست. شما خیلی از مدارس را می‌بینید که عام‌المنفعه است. من دفاع کلی از مدارس خصوصی ندارم. فقط می‌خواهم بگویم که این ها یکدست نیستند. ما مدارس خصوصی خیلی موفق داریم. مدارس خصوصی معمولی داریم که نبودشان بهتر است چون دانش آموزان آنها اگر به مدارس دولتی هم برود به همان میزان خدمات و سرویس دریافت می‌کند. مدارسی هم داریم که صرفاً نگاه اقتصادی دارند و از این طریق درآمد زایی می‌کنند و حتی در جاهایی مجوزهای خودشان را اجاره می دهند و این خطرناک است.

*اجرای طرح نظام رتبه بندی معلمان، پرداخت مطالبات معلمان و مواردی از این دست در کنار سند تحول بنیادین دیده شده است با این همه سؤال این است که چگونه می توان به اجرای موفق سند تحول امیدوارباشیم درحالی که  قانون رتبه بندی معلمان به صورت واقعی  اجرایی نشده و مطالبات معلمان هم پرداخت نشده است؟ آیا اجرای سند یاد شده  بدون توجه لازم به شان و منزلت معلمان به عنوان مجریان اصلی سند تحول بنیادین  نتیجه ای جز شکست این برنامه نخواهد داشت؟

به نکته خوبی اشاره کردید. ما منافاتی در این قضیه نمی‌بینیم. رتبه بندی معلمان در برنامه ششم مطرح شد و یکسال فرصت داده شد تا روی آن کار شود در حالی که الان دو سال از آن زمان گذشته اما خبری از اجرای آن نیست. یعنی به سرنوشت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دچار شده است چون اراده ای برای اجرایش نیست. البته مشکلات دیگری از جمله بحث  بودجه و تأمین مالی هم دارد. اگر می خواهند نظام رتبه بندی را پیاده کنند باید برای آن ردیف بودجه سالانه تعیین کنند. البته مشکل فقط بحث تأمین مالی نیست چون یکی از علت های دیگر که رتبه بندی تا حالا اجرایی نشده به ملاک های سنجش بر می گردد که هنوز تعریف مشخصی  از آنها نشده و اگر قرار است رتبه بندی پیاده شود باید ساختاری برایش پیش بینی شود که در آن عملکرد معلمان در محیط بدرستی سنجیده شود. مثل کاری که در دانشگاه‌ها برای سنجش اساتید انجام شده است تا انشاءا... به سطحی برسیم که این طرح  اجرایی شود وگرنه در حد حرف باقی خواهد ماند. بنابراین  به طور قطع  می‌توان گفت هر چند اجرای نظام رتبه بندی معلمان و پرداخت مطالبات معلمان بار مالی زیادی برای دولت دارد و از سوی دیگر سند تحول آموزش و پرورش  هم نیازمند بودجه کلانی است اما  اینها مانعه الجمع نیستند  و می توان آنها را در کنار هم دید و اجرا کرد به شرط آن که  آموزش و پرورش اراده جدی و همتی  بلند برای اجرای این برنامه داشته باشد. البته بنده نمی‌گویم  دولت کمبود بودجه ندارد اما وقتی بودجه برای رتبه بندی اساتید هست برای اجرای رتبه بندی معلمان هم باید باشد. بنابراین ابتدا باید فرهنگ این نکته را جا بیندازیم تا افرادی که دست اندرکار تصویب بودجه کشور هستند به بودجه مورد نیاز قانون  رتبه بندی معلمان، پرداخت مطالبات معلمان  و اجرای سند تحول نظام تعلیم و تربیت هم توجه کنند.

*یعنی معتقدید  به‌رغم همه مشکلاتی که آموزش و پرورش دارد  این وزارتخانه می تواند سند تحول را اجرایی کند اما اراده‌ای برای اجرای آن ندارد؟

بله. بنده چنین باوری دارم.

*فکر می‌کنید با وضعیت موجود سند تحول بنیادی برای چند سال دیگر به صورت واقعی عملیاتی شود؟

اگر مسؤولان مطالبه مقام معظم رهبری را در اجرای سند جدی بگیرند و همچنین  در برنامه‌شان بجای گزارش سالیانه ارائه گزارش فصلی را در دستورکار قرار دهند می‌توان به اجرای این سند درسال‌های نه چندان دور امیدوار بود اما اگر همچنان در حرکت‌های کاغذی باشیم و از جهت مقابل هم شاهد تخریب‌ها و تنش‌ها باشیم وضع به همین منوال پیش خواهد رفت.

*...وحرف آخر؟

 مدیران ارشد نظام  آموزش و پرورش -که بنده هم یکی از خدمتگذرانش هستم - برای پیشبرد اهداف این نظام تعصب دارند بر این اساس نقدهایی که مطرح می شود را به حساب نگاه خصمانه نگذارند چون هرجایی نقد نباشد پیشرفت نیست لذا همه باید تحمل نقدهای یکدیگر را داشته باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.