عبدالرحمان شلیلیان گفت: متأسفانه تفاوتی بین کار آپارتمانی و جنگی قائل نیستند و همین سختی کار را بیشتر می‌کند.

غفلت از لایه‌های پنهان جنگ در ساخت فیلم/ کمتر سراغ داستان‌هایی که نشان‌دهنده دفاع تمام قامت رزمندها بوده رفتیم

به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین، همزمان با هفته دفاع مقدس، مجموعه تلویزیونی «بچه‌های گروهان بلال» به کارگردانی عبدالرحمان شلیلیان روی آنتن رفته است. این مجموعه تلویزیونی ۱۰ قسمتی کاری از گروه فیلم و سریال شبکه یک است که از ۳۱ شهریور هر شب به غیر از پنجشنبه ها، ساعت ۲۲:۱۵ پخش می‌شود.

«بچه‌های گروهان بلال» نام گروهان مهندسی رزمی است که نیروهای آن را نوجوانان تشکیل می‌دهند که همگی راننده لودر و بلدوزر هستند. رحیم جانبازی است که فرماندهی این گروهان را به ناچار و به سودای رفتن دوباره به خط مقدم جبهه پذیرفته است، اما درگیر اتفاقاتی می‌شود. به انگیزه پخش این سریال از تلویزیون با کارگردان این اثر و وحید رهبانی بازیگر نقش رحیم به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

قدس آنلاین: «بچه‌های گروهان بلال» خاطرات شخصی خودتان از سال‌های دفاع مقدس است، چه شد به فکر ساختن مجموعه‌ای از زندگی خودتان افتادید؟

شلیلیان: بله. من تقریباً بعد از 10 سال دوری از تلویزیون با ساخت این مجموعه کار خودم را از سر گرفتم و این چهارمین سریالی است که پس از «ماه و شب»، «گنج مهر»، «زمین آسمانی» کار کردم. یک سری خاطرات از دوران جنگ و بویژه سال 67 داشتم که آن‌ها را جمع آوری کردم؛ آن سال‌ها گروهانی به نام بلال بود که بخشی از خاطراتم متعلق به آن زمان است و مابقی خاطراتم را از سال‌های دیگر جنگ جمع کردم و در نهایت فیلمنامه این سریال شکل گرفت؛ البته که عنصر خیال هم در آن دخیل است و چه در روایت وقایع، حوادث و چه به لحاظ شخصیت پردازی با فیلمنامه‌ای روبه‌رو هستیم که از تخیل بی‌بهره نیست.

قدس آنلاین: فعالیت شما در حوزه تصویر با ساخت مستند آغاز شد، قدری از شروع دوران کاریتان برای ما بگویید. شما در دوران جنگ هم فعالیتی در زمینه تولید و تصویر داشتید؟

شلیلیان: خیر. در آن دوران مستند نمی‌ساختم، اما گاهی عکاسی می‌کردم و در واقع سال‌های 61 تا 62 را در جبهه‌ها عکاسی می‌کردم. سال 69 دانشجوی ترم دوم دانشکده سینما و تئاتر بودم و آن ترم درسی با دکتر جابر عناصری داشتم. دکتر عناصری از دانشجویان خواسته بود تا اگر تحقیقی در مورد مراسم آیینی دارند، ارائه کنند. من هم یک طرح یک صفحه‌ای نوشتم و خواستم ایشان تأیید کنند تا من آن را به صورت مستند کار کنم. ایشان زیرش را امضا کردند و من هم آن را برای مدیریت دانشکده بردم و تأیید کردند. از همان زمان رایزنی‌ها را با ارشاد شروع کردیم، اما مرکز گسترش سینمای مستند ساخت آن را قبول نکرد و با این که هفت ـ هشت ماه به آنجا رفت و آمد داشتم، اما نتیجه‌ای حاصل نشد. تا این که یک روز به حوزه هنری رفتیم و آنجا با حسن کلامی و عباس اکبری صحبت کردیم و آن‌ها قبول کردند یک سری امکانات به ما بدهند. البته این کار را به عنوان یک کار مصوب در شورای فیلمنامه قبول نکردند و ما طرح را مستقیماً به تولید فیلم دادیم و آن‌ها هم لطف کردند امکانات محدودی را در اختیار ما قرار دادند. سپس تصویربرداری مستند «رقص علم» را آغاز کردیم و زمانی که راش‌ها را برای آقایانی که در حوزه هنری بودند بردیم و دیدند رضایتشان جلب و کمکشان در این کار بیشتر شد. در ادامه راف کات‌ها را زدیم و به جایی رسیدیم که قرار شد نریشن خوانده شود. خواسته من این بود که شهید آوینی آن را بخواند، اما آن‌ها گفتند که آوینی قبول نمی‌کند و نمی‌آید. من به اصرار خودم ادامه می‌دادم تا این که حسن کلامی گفت تو که همه این کار را دانشجویی پیش بردی، این بار هم خودت برو و با او صحبت کن چون اگر ما بگوییم قطعاً قبول نمی‌کند.

من رفتم و با ایشان صحبت کردم، اما آوینی همچنان سر حرفش بود و قبول نمی‌کرد. در نهایت من هم گفتم می‌خواهید بیایید و نمی‌خواهید نیایید. این کار من نیست و کار امام حسین(ع) است. اگر آمدید شما منت ‌کش امام حسین(ع) هستید و اگر نیامدید هم قرار بود لطفی شامل حالتان شود که از دست دادید. حال او کمی دگرگون شد و سرانجام آمد وقتی کار را دید گفت خودم نریشن آن را می‌خوانم.

قدس آنلاین: شهید آوینی از جمله افرادی بود که تعریف تازه‌ای از سینما ارائه کرد و معتقد به سینمای اشراقی بود، این سینما حاوی مؤلفه هایی در فیلمسازی است که آن را به یک تئوری در سینما تبدیل کرده است. آشنایی شما با شهید آوینی تأثیری در فیلمسازی شما داشته است؟

شلیلیان: من با این دیدگاه آقای آوینی که شما به آن اشاره کردید، موافق بودم. به دلیل برخوردهای حسی و عاطفی اگر اسمش را دیدگاه عاطفی بگذاریم و یا به تعبیر ایشان دیدگاه اشراقی، من هم به همین شیوه به فیلم نگاه می‌کردم. همان زمان هم به مرتضی گفتم که آقا مرتضی من وقتی رفتم سر صحنه خیلی از قواعد و اصول فیلمسازی را نمی‌دانستم و حتی با یک سری مسائل ابتدایی هم آشنا نبودم. من قبلاً فقط با دوربین هشت میلیمتری کار کرده بودم و تا به حال با 16 میلیمتری کار نکرده بودم و این اولین کارم بود و کسی کنارم نبود که به من یک سری مسائل را بگوید و خیلی دلی کار کرده بودم. مرتضی در جواب من گفت همین نوع برخورد درست با موضوع است که با حس و دل کار را جلو ببری! برهمین اساس من با ایشان همیشه اتفاق نظر داشته‌ام.

قدس آنلاین: در سریال شما نام دو نفر جلب توجه می‌کند. امرالله احمدجو به عنوان فیلمنامه‌نویس و محمدعلی باشه آهنگر به عنوان مشاور کارگردان که هردو سابقه درخشانی در کارنامه کاری خود دارند. حضور آن‌ها چه تأثیری در روند کار شما داشته است؟

شلیلیان:باشه آهنگر از طرف سازمان صدا و سیما به عنوان ناظر کار معرفی شد و قرار بود در کنار ما باشد. برهمین اساس ما چند جلسه در مورد فیلمنامه با هم صحبت کردیم و از آن زمان به بعد متن‌هایی که می‌نوشتیم را به ایشان می‌دادیم که بخواند چون طبق رویه‌ای که سازمان تعریف کرده بود، باید وی متن را تأیید می‌کرد. سابقه آشنایی من با باشه‌آهنگر به دوران دانشکده برمی گردد که هم‌دانشگاهی بودیم و از قبل همدیگر را می‌شناختیم. ایشان در بحث کارگردانی و شیوه کارگردانی دخالتی نداشتند. گاهی اوقات نظراتی می‌دادند، اما در نهایت خودم کار را جلو می‌بردم. در مورد آقای احمدجو هم داستان اینگونه بود که من سال 73 با ایشان آشنا شدم و مجموعه خاطراتم را به وی دادم و خواند و آن زمان مرا تشویق کرد که فیلمنامه‌اش را بنویسم و گفت کمکت می‌کنم. از همان زمان من خاطراتم را در چند دفتر به ایشان دادم و او هم یادداشت‌هایی کنار مطالب من می‌نوشت و توضیحاتی می‌داد و به همین منوال شخصیت‌پردازی‌ها را شکل می‌دادیم. سابقه دوستی من با احمدجو به گذشته‌ها برمی‌گردد. او از دوستان بسیار صمیمی من است و علاقه‌مند بودم در این کار کمک کند و بازنویسی کار را هم ایشان انجام داد.

 قدس آنلاین:بخش عمده‌ای از بازیگران این سریال نوجوانانی هستند که آماتورند. روند کار با آن‌ها بویژه در لوکیشن‌های نامتعارفی مانند شهرک دفاع مقدس چگونه بود؟

شلیلیان: وقتی شما هیچ پیش زمینه‌ای از این بچه‌ها بدون سابقه کار تصویر، ندارید انتخاب مهم است و حرف اول را می‌زند. اگر انتخاب خوب انجام شود به مشکل برنمی‌خوریم. برهمین مبنا ما تلاش کردیم با دقت کار را جلو ببریم و سعی کردیم عادات و ویژگی‌هایی که در کاراکترهای داستان هست را در وجود خود این بچه‌ها پیدا کنیم. بنابراین انتخاب ما دقیقاً براساس شخصیت‌های داستان انجام شد و بچه هایی که در این سریال بازی می‌کنند من را به یاد همان شخصیت‌هایی می‌اندازد که در دوران جنگ در جبهه بودند. از سویی دیگر چهار ماه پیش از فیلمبرداری با آن‌ها تمرین کردیم و آقای قصابیان به عنوان مربی و بازیگردان بچه‌ها مدام با آن‌ها کار می‌کرد و جلسات متعدد روخوانی متن داشتند. همچنین قبل از این که جلسات فیلمبرداری آغاز شود آن‌ها را به شهرک سینمایی دفاع مقدس بردیم و با توجه به تجربیاتی که در سال‌های جنگ داشتم شیوه بالا و پایین آمدن از خاکریز و... را خودم به آن‌ها یاد دادم. زمانی هم که جلوی دوربین آمدند کاملاً آماده بودند.

قدس آنلاین: این روزها بسیاری از فیلمسازان به دلایل مختلف مانند شرایط سخت تولید یا عدم حمایت بخش دولتی و... از ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی بویژه در لوکیشن‌های جنگی به دلیل ویژگی‌های تولید پرهیز می‌کنند و اغلب فیلم‌ها به سمت آپارتمانی شدن رفتند. شما در این شرایط این سریال را ساختید، به نظر شما علت کم کاری در این عرصه چیست، در مجموع ارزیابی شما از وضعیت ساخت آثار دفاع مقدسی چگونه است؟

شلیلیان:یادم هست یک بار از رسول ملاقلی پور همین سؤال را پرسیده بودند. او فقط فیلم جنگی کار می‌کرد و ظاهراً یک فیلمی کار کرده بود که شکل و شمایل آپارتمانی داشت و در پاسخ گفته بود: بعد از ساخت این کار احساس می‌کردم چقدر راحتم و همه چیز مهیاست، اصلاً تنشی نداریم و چقدر برای من انرژی می‌ماند؛ اما درنهایت به این نتیجه رسیدم که کارهای قبلی‌ام خیلی سخت بودند و کارهای آپارتمانی شکل متعارف و معمولی دارد.
ببینید! کار دفاع مقدس همین است. برای ساخت کارهای جنگی باید به لحاظ جسمی و روحی آماده بود چرا که انرژی زیادی می‌برد. بویژه اگر بخواهید با نابازیگر کار کنید مدام باید حواستان به کار باشد. 90 درصد «بچه‌های گروهان بلال» در فضای باز تصویربرداری شد و شرایط لوکیشن موقعیت خشنی داشت. شاید بنا به همین دلایل است که برخی همکاران ما این شکل کار را پس می‌زنند چون فضای سنگین کار و فشار و تنش روی تیم تولید زیاد است؛ ضمن اینکه اقبالی هم که باید از سوی متولیان باشد وجود ندارد. متأسفانه نگاهی که وجود دارد این است که تفاوتی بین کار آپارتمانی و جنگی قائل نیستند و همین سختی کار را بیشتر می‌کند.

بحث مهم دیگر قصه است. ما در این سال‌ها سراغ لایه‌های پنهانی جنگ نرفتیم. ما سراغ داستان‌هایی که نشان دهنده دفاع تمام قامت رزمندها بوده کمتر رفتیم در حالی که قصه‌های خیلی مفصلی وجود دارد و اگر به ادبیات دفاع مقدس رجوع کنیم می‌بینیم کتاب‌هایی زیادی وجود دارد که بضاعت تبدیل به فیلمنامه را دارند، ولی از آن‌ها غفلت شده است. امیدوارم این سریال فتح بابی باشد که در این ژانر بیشتر فیلم بسازیم به نحوی که مردم جذب شوند، اما نباید این توقع خودخواهانه را داشته باشیم که ما فیلم دفاع مقدسی می‌سازیم و مخاطب حتماً باید ببیند. نه! باید قصه خوب داشته باشیم و پرداخت قصه طوری باشد که بیننده را جذب کند با رعایت این ماجرا که تکلفی در آن نباشد بتوانیم مخاطب را جذب کنیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.