اقتصاد و ریزه‌کاری‌های مدیریت چرخه مالی به اندازه تمام حوزه‌های دیگر پیچیدگی دارد و به جرئت می‌توان گفت حوزه اقتصادی بستر تمام اتفاقات دیگر در بخش‌های اجتماعی وفرهنگی و حتی سیاسی است.

اوراقی‌ها به بازار خرید وفروش خودرو بازگشتند!

این مقدمه کوتاه را به این دلیل گفتم تا در ادامه به نمونه کوچکی از تبعات نوسانات افسار گسیخته قیمت‌ها اشاره کنم، موردی که شاید در ظاهر امر مهم به نظر نیاید، اما با اندکی تأمل می‌بینیم تأثیر منفی بسیاری به دنبال دارد که همه جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 قدم زدن در بازار خودرو

دیروز ساعتی در جمعه بازار خودروی مشهد بودم تا ببینم آیا خبرهای منتشر شده از قول مدیران وکارشناسان خودرو مبنی بر کاهش قیمت‌ها به گوش فعالان این حوزه رسیده و آن را جدی گرفته‌اند.

بازار خلوت‌تر از هفته‌های قبل بود و دلالان و دست اندرکاران بازار هم این را تأیید می‌کردند ومعتقد بودند سردرگمی مردم به دلیل نا معلوم بودن وضعیت روزها و هفته‌های آینده موجب شده تا در مرحله اول داشته‌های خود را حفظ کنند وبسیاری از فروش خودروی خود در این برهه خاص منصرف شده‌اند؛ چرا که می‌ترسند پس از فروش خودروی خود به یکباره نوسانات بازار موجب شود تا نتوانند خودروی دلخواه خود را بخرند و به اصطلاح بی‌وسیله بمانند.

 

قیمت‌گذاری دل بخواهی

بخش آزار دهنده بازار مانند بسیاری از بازارهای دیگر کشورمان این است که چیزی به عنوان عرف و قاعده و کارشناسی و معیار معنا ندارد و هر شخصی بر اساس خواست خود قیمت مدنظر خود را بر روی خودروی خود گذاشته و در صحیح بودن قیمتش اصرار می‌کند.

بسیار سخت است که بتوانی باور کنی که دو خودروی هم مدل با شرایط نسبتاً مشابه کنار هم باشند اما قیمت آن‌ها با هم تفاوتی ۵ میلیونی داشته باشد، آن هم در حالی که این دو خودرو قیمت چند صد میلیونی ندارند، بلکه قیمتشان زیر ۳۰ میلیون تومان است.

بی توجهی به استدلال و منطق واصرار بر قیمت اعلامی از سوی مالکان اصل نا نوشته بازار خودرو است و مالکان فقط در تعریف خودروی خود حرف می‌زنند و در جواب پرسش‌های مشتریان یک پاسخ دارند برو ارزون‌تر دیدی بخر.

 بازگشت مرده‌ها به دنیای زنده‌ها

اما اتفاق تلخ دیگر این آشفته بازار این است که به دلیل افزایش بسیار زیاد و غیرمنطقی قیمت ها، خودروهایی که باید از رده خارج می‌شدند و خریداری نداشتند به کالایی ارزشمند تبدیل شده‌اند و خودرویی که دوماه پیش بیشتر از ۳ میلیون تومان قیمت‌گذاری نمی‌شد و خریداران خاص داشتند حالا به دو یا سه برابر قیمت به فروش گذاشته شده و در کمال تعجب خریدار هم دارند.

نکته‌ای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد همین بخش از ماجراست؛ آنجایی که گفتم اتفاقاتی می‌افتد که به ضرر همه است، از همین نقطه آغاز می‌شود.

 ماجرا از این قرار است که به دلیل عدم دخالت جدی و مؤثر دولت در مهار قیمت‌ها وبالا رفتن قیمت خودروهای تولید داخل بویژه در بخش خودروهایی که طبقه کارگر و کم درآمد جامعه قادر به خرید آن‌هاست این افراد راهی به جز خرید این قبیل خودروها ندارند؛ چراکه می‌ترسند یک ماه دیگر شاید نتوانند همین خودرو را هم بخرند.

بنابراین آنچه در حال رخ دادن است بازگشت خودروهای اوراقی ودر مرز اسقاط به خیابان هاست؛ خودروهایی که بدنه پوسیده دارند و با اندک برخوردی جان سرنشینانشان در خطر جدی قرار می‌گیرد و به لحاظ فنی در بدترین شرایط قرار دارند.

با این وصف تصور کنید در حالی که کلانشهری چون مشهد که بیشتر از نیمی از سال هوای ناسالم دارد وهمه در تلاش برای کاهش آلودگی هستند، از این پس با ورود این خودروها به آلایندگی بیشتر هوا افزوده می‌شود ومصرف سوخت نا متعارف این دسته از خودروها که استاندارد هم نمی‌سوزانند معضلی است که تبعات منفی عمومی در پی دارد ونیز باید بیشتر مراقب تصادف این قبیل وسایل بود که مبادا آمار تلفات تصادفات ویا مجروحیت و معلولیت‌ها بیشتر و بیشتر شود.

 کلام آخر

خلاصه اینکه نبود برنامه مشخص متولیان اقتصادی وبازار خودرو موجب شده تا هم فروشندگان و هم خریداران در شرایط بدی قرار بگیرند و وقتی نظارت هم نباشد، بازار به تسخیر شایعات درمی آید و هرکسی هر کاری دوست داشت بکند وتمام معادلات اقتصادی بی‌معنی بشود.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.