عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: مسئله وقف در آن دوره از تاریخ اسلام چنان جا افتاده و مستحکم بود که به عنوان یک سنت اصیل اسلامی هیچ‌کس حتی معاویه با تمام خباثتی که داشت، یارای آن را نداشت که در موقوفات تصرف کند.

امام حسن(ع) میراث‌دار موقوفات راهبردی امام علی(ع)

گروه فرهنگی قدس‌آنلاین/ سید مصطفی حسینی راد: امام حسن(ع) یکی از امامان مظلوم و غریب شیعه است که نه تنها مضجع مطهر ایشان در غربت قبرستان بقیع، بی‌شمع و چراغ است بلکه شخصیت تابناک و حیات سیاسیِ اثرگذار آن امام همام نیز چندان که باید مورد توجه و واکاوی قرار نگرفته است.

پس از شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین(ع)، بار سنگین راهبری جامعه اسلامی و تشیع راستین، بر دوش امام حسن مجتبی(ع) سبط اکبر پیامبر(ص) قرار گرفت آن هم در شرایطی که دشمنی به زیرکی و خطرناکی معاویه و یارانی به سستی و طمع‌ورزی عبیدالله بن عباس و منافقان تروریستی همچون عمرو بن حریث و اشعث بن قیس و افراطی‌های نادانی مانند جراح بن سنان، عرصه را بر آن حضرت بشدت تنگ کرده بودند.

معاویه بن ابی‌سفیان، این شخصیت سیّاس، خبیث و قدرت‌طلب، سردمدار اسلام تازه‌ای بود که هیچ رنگ و بویی از اسلام ناب محمدی نداشت و فریب‌خوردگانی مانند عبیدالله بن عباس که دو فرزند خردسالش پیشتر به دستور همین معاویه سر بریده شده بودند، به طمع پول به خدمت دشمن خود در می‌آمدند و در چنین وانفسایی که اصل اسلام در حال از دست رفتن بود، امام حسن مجتبی(ع) ناخدای این کشتی توفان‌زده بود. اما افسوس که هنوز هم ما آن بزرگمرد را تنها با صلحش با معاویه می‌شناسیم و شاید چند داستان از سخاوت و کرامت آن حضرت.

گفت و گویی که در ادامه می‌خوانید در آستانه سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) با دکتر محمد باغستانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی و نویسنده کتاب ارزشمند «میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام» انجام شده با این انگیزه که شاید زوایای تازه‌تری از حیات پربرکت میراث‌دار امام علی(ع) را آشکار سازد.

 آقای دکتر! یکی از مظلومیت‌های امام حسن مجتبی(ع) این است که ماجرای معروف صلح ایشان با معاویه بخوبی تبیین نشده و ایشان را تا حدی در موضع ضعف نشان داده است؛ درباره این موضوع چه تحلیلی دارید؟

بله! خیلی‌ها فکر می‌کنند که چون معروف است معاویه صلح را زیر پا گذاشت، پس این صلح ارزشی نداشته یا مثلاً یکطرفه بوده است. به هیچ‌وجه چنین نیست و این ظلمی به امام حسن(ع) است. امام حسن(ع) چنان دقیق مفاد این صلح را تبیین کردند که معاویه هرگز نتوانست برخی بندهای آن را زیر پا بگذارد. شما ببینید تمام آن فشارهایی که روی شیعیان بود مربوط به قبل از صلح بود. فشارهایی که از اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) توسط معاویه تحت عنوان «الغارات» برای تضعیف امام علی(ع) آغاز شده و تا زمان صلح امام حسن(ع) ادامه داشت و بعد از آن معاویه نتوانست این فشارها را به آن شدت ادامه دهد.

 بعد چگونه دوباره فشارهای معاویه پس از چند سال، زمانی که امام حسن(ع) در مدینه هستند، از سر گرفته می‌شود؟

پرسش خوب و مهمی است؛ وقتی که بین حُجر بن عدی و یکی از کسانی که به امیرالمؤمنین(ع) توهین می‌کند، در کوفه درگیری رخ می‌دهد، عبیدالله بن زیاد که آن زمان هم والی کوفه بوده است به رغم میلش، به‌سرعت نمی‌تواند حُجر را دستگیر کند. بیش از یک سال طول می‌کشد تا او بتواند برای حجر پرونده‌سازی کند و از قبایل متعدد شاهد جمع کند که حجر علیه خلیفه «خروج» کرده است و باید دستگیر شود. یکی از بندهای قرارداد امام حسن(ع) این بود که: «شیعةُ علیٍّ کلُّهُم آمنون»؛ یعنی همه شیعیان علی(ع) در امنیت هستند و نباید دستگیر شوند. حجر دستگیر و روانه شام می‌شود اما هم حجر پیکی را به جانب معاویه می‌فرستد و هم عبیدالله. پیک حجر می‌گوید که او از بیعت خارج نشده و تنها پاسخ آن فرد هتاک یعنی مغیرة بن شعبه را داده است و پیک عبیدالله هم می‌گوید که حُجر بر خلیفه خروج کرده است. اینجاست که معاویه به دلیل مفاد صلحنامه، درمانده می‌شود که چه کند و سرانجام می‌گوید من باید به قول منصوب خودم اعتماد کنم و حجر را به شهادت می‌رساند و پس از آن هم تا آخر عمرش به خاطر این کاری که کرده است، خودش را شماتت می‌کند.

بنابراین مفاد این صلح از سوی امام حسن(ع) کاملاً هوشمندانه بوده و تا حدی که قدرت ایشان اجازه می‌داده با دریافت امتیازهایی همراه بوده که در آن مقطع برای تشیع حیاتی بوده است و ما به این موارد در کتاب هم به تفصیل اشاره کرده‌ایم.

 آقای دکتر! یکی از مسائل مهمی که شما در کتابتان «میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام» مورد واکاوی قرار داده‌اید، جایگاه مهم و راهبردی «موقوفه» در زندگی الهی سیاسی امام حسن مجتبی(ع) است. بفرمایید که موقوفات چگونه موجب موفقیت حضرت در کار تبلیغ و ترویج اسلام راستین شد؟

بله؛ مخاطبان ارجمند باید عنایت کنند که زندگی امام حسن مجتبی(ع) منحصر به بحث صلح ایشان با معاویه نبوده و ایشان در دوره‌ای که پس از صلح تحمیلی با معاویه، از مقام خلافت کناره‌گیری کردند، از مقام امامت کناره‌گیری نکرده‌اند بلکه با تمام توان در این میدان الهی مشغول فعالیت بوده‌اند. همان‌طور که پیشتر هم در گفت و گویی با روزنامه قدس عرض کرده‌ام، پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «الحَسَنُ و الحُسَینُ امامان قاما اَوْ قَعَدا»؛ یعنی حسن و حسین(ع) در هر حالتی امام هستند چه در حال قیام و ایستاده علیه ظلم باشند و چه در حالت غیرقیام و نشسته. بنابراین امام حسن(ع) پس از ماجراهای جنگ و صلح با معاویه که به دلایلی از جمله خیانت فرمانده لشکر و اصلی‌ترین یارانشان رخ داد و سپس توطئه‌های دیگر معاویه، در آن مقطع و برای نجات اسلام، صلح و هجرت از کوفه به مدینه را برگزیدند.

پدر بزرگوارشان برای ایشان دو میراث اصلی به امانت گذاشتند که مردم غالباً با میراث ولایت و امامت ایشان آشنا هستند. اما ما کمتر به این نکته توجه کرده‌ایم که حضرت علی(ع) با درایت و سیاست فوق‌العاده و الهی خود و با پیش‌بینی عمیقی که از آینده داشتند در دوره 30ساله خانه‌نشینی و دوری از خلافت، با کارهای سنگین اقتصادی و آباد کردن نخلستان‌های بزرگ و چاه‌ها و قنات‌های ارزشمند و فراوان و سپس وقف کردن آن و واگذاری تولیت این موقوفات به امام حسن(ع)، شریان اقتصادی امامت شیعه را زنده نگه داشتند.

 چرا حضرت راه «وقف» را برای این منظور انتخاب کردند؟

این انتخاب به این دلیل بود که مسئله وقف در آن دوره از تاریخ اسلام چنان جا افتاده و مستحکم بود که به عنوان یک سنت اصیل اسلامی هیچ‌کس حتی معاویه با تمام خباثتی که داشت، یارای آن را نداشت که در موقوفات تصرف کند. بنابراین این موقوفات که بهره‌های سرشار مادی و اقتصادی داشت بدون هیچ مشکلی در اختیار اهل‌بیت(ع) و پیش از همه امام حسن مجتبی(ع) قرار گرفت و از درآمدهای آن برای پیشبرد تشیع و اسلام راستین نبوی، استفاده می‌شد. مثلاً میهمانخانه معروف امام حسن(ع) در مدینه که افراد را در آن پذیرایی می‌کردند یا سفره‌های پربرکتی که برای اطعام نیازمندان پهن می‌کردند و در این میان کار تبلیغی هم برای اسلام و اهل‌بیت(ع) انجام می‌شد از رهاوردهای همین موقوفات امیرالمؤمنین(ع) است. این موقوفات بعدها در اختیار امام حسین(ع) و سپس در اختیار ائمه بعدی تا امام صادق(ع) قرار گرفت و برکات و ثمرات آن برای تشیع و اسلام، همواره جاری بود.

  این همان بخشی از فعالیت امام حسن(ع) و امامان بعدی بود که تقریباً از تیررس رصد و ممانعت معاویه و خلفای ظالم بعد از وی در امان می‌ماند.

بله دقیقاً؛ به رغم ظاهر ماجرا که این‌گونه دیده می‌شد که امام حسن(ع) از جایگاه خلافت کناره گرفته و از قدرت سیاسی دور شده است، در حقیقت ایشان به کار اصلی خود مشغول بودند. ما باید بدانیم که عرصه زندگی اجتماعی ائمه(ع) بخصوص امام حسن مجتبی(ع) را نباید کاملاً مصادف کنیم با عرصه زندگی سیاسی آن بزرگواران.

ائمه(ع) دارای عرصه‌های مختلفی در زندگی خود بودند و هرگاه احساس می‌کردند عرصه از لحاظ سیاسی تنگ شده، با زیرکی و فطانت خود، راه‌های دیگر را برای انجام مسئولیت الهی خود پی می‌گرفتند و بخصوص در زمان‌هایی که غالباً شیعه در اقلیت و ضعف بود، امامان معصوم(ع) هم راه‌های کناره و مسیرهایی را انتخاب می‌کردند که حکومت‌های جور کمتر متوجه و تحریک شوند و بدین ترتیب، موجودیت تشیع هم از خطر نابودی در امان بماند زیرا این حکومت‌ها، همان‌طور که می‌دانید برخوردهای حذفی بسیار سنگین و وحشتناکی با شیعیان امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان آن حضرت داشتند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.