فرمانده قرارگاه کربلا گفت: کربلای چهار و پنج هردو در منطق نظامی یک عملیات محسوب می شوند. این که وانمود کردیم عملیات اصلی ما همین بوده، این نوعی عملیات فریب به حساب می آید. ما درحقیقت دشمن را با تبلیغات و خارج کردن موقت نیروها از منطقه فریب دادیم.

آیا ادعای "عملیات فریب" یک فریب است؟!

به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، «با عملیات کربلای ۴ به دشمن وانمود کردیم که عملیات سالانه ما فقط همین بوده است؛ ۱۰ روز بعد در همان نقطه و در زمانی که نیروهای ارتش بعثی به مرخصی رفته بودند، عملیات کربلای ۵ را انجام دادیم؛ عملیات کربلای ۴ برای فریب دشمن انجام شد. اگر تحلیلگر تاریخی در فهم آن فریب بخورد، پس وای به حال نوشته‌های او.»

همین چند خط توییت محسن رضایی که در جواب به جعفر شیرعلی‌نیا و سؤالات اساسی‌اش در مورد کربلای ۴ نوشته شده بود، موجی بی‌سابقه در فضای مجازی به راه انداخت. این‌قدر که همه دوره افتادند و شروع کردند به ورق زدن تاریخ و مرور خاطرات رزمندگانی که در آن عملیات شرکت داشتند. عملیاتی لو رفته با ۶۰۰۰ شهید و ۷۰۰۰ مجروح که حالا می‌گویند ایذایی و مانور بوده است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید روایت‌هایی به جامانده از این عملیات است از زبان رزمندگان و فرماندهان ایرانی و عراقی.

■ گفتیم فریب بوده است

«خبر لو رفتن عملیات (کربلای ۴) را شنیدم. معلوم شد آن نقطه اساسی که می‌خواستیم از آن عبور کنیم، عراقی‌ها مطلع شدند. من و آقای رضایی به گونه‌ای خبر را اعلام کردیم که یک عملیات فریب بود، یعنی این‌گونه آن تبلیغات را خنثی کردیم».

خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی

■ روشن بود عملیات لو رفته

اینجا با اروند و والفجر ۸ فرق داشت. در اروند یک طرف ساحل دست خودمان بود و یک طرف دست عراق. ولی اینجا باید بیش از ۶ کیلومتر در آبی که دو طرفش دست عراقی‌ها بود، غواصی می‌کردیم. در همان روزهای آخر با دوستم (م.ر )که از بچه‌های اطلاعات بود صحبت می‌کردم. از حرف هایش حدس زدم که عملیات لو رفته است. او می‌گفت عراق در حال بستن تنگه است. با حرف‌های او و تحلیل شرایط منطقه فکر می‌کردم این عملیات انجام نخواهد شد، اما به کسی چیزی نمی‌گفتم. او هم ناامید نبود و فکر می‌کرد عملیات به احتمال ۵۰% انجام خواهد شد...هرچه از چند و چون عملیات بیشتر مطلع می‌شدیم، سختی و حساسیت کار بیشتر برایمان مشخص می‌شد. در تمام این مدت از لو رفتن عملیات با کسی حرف نزدم. می‌دانستم آقا سید فاطمی خودش خبر دارد، اما خیلی‌ها نمی‌دانستند...[صفحه ۵۴۰] حاج رضا.د را هم دیدم که در گروهان، نیروی آزاد بود. او در والفجر ۸ مسئول گروهان غواصی بود.دیگر از لو رفتن حمله مطمئن بودم. ما برای حمله آماده بودیم و دشمن برای دفاع. حدود دو ساعت به وقت حرکت باقی بود.

کتاب نورالدین پسر ایران

■ به روایت راوی

در واکنش اولیه به نتایج پیشروی نیروها، بسیار آرام گفت: «عملیات از رده به‌کلی سری لو رفته است.» غیر از من که در کنار ایشان نشسته بودم و گزارش‌ها را ضبط و ثبت می‌کردم، افراد حاضر متوجه این واکنش نشدند. در همان زمان، این موضوع را در گزارش‌ها نوشتم، ولی نسبت به ضبط آن اطمینان کامل ندارم.

با گذشت بیش از ۳۰ سال از این واقعه، اخیراً مسئله قابل توجه برای خودم این است که؛ با نظر به اهمیت عملیات و نتایج آن، چرا علت این اظهار نظر را از ایشان در همان زمان و با اتمام عملیات سؤال نکردم؟ شاید شرایط حاکم بر فضای قرارگاه فرماندهی، به دلیل شکست عملیات کربلای ۴ و سایر ملاحظات دیگر بوده است. در این صورت برای روشن شدن علت شکست باید دراین‌باره پرسش می‌کردم. اظهارات مقامات رسمی عراق پس از عملیات کربلای ۴، بیانگر هوشیاری کامل عراق از تاکتیک ویژه عملیات کربلای ۴ بود. چنان‌که عدنان خیرالله، وزیر دفاع وقت عراق یک هفته پس از عملیات کربلای ۴، به اهداف ایران مبنی بر قطع ارتباط میان سپاه سوم و هفتم اشاره می‌کند و می‌گوید: «علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشه‌های لازم را طرح کردیم... و از درس‌های فاو استفاده نمودیم.» 

وی سپس خطاب به آمریکایی‌ها می‌گوید: «ما به خاطر این اطلاعات از آن‌ها تشکر می‌کنیم.» توضیح وزیر دفاع عراق از اهداف ایران بیانگر صحت سخنان سردار رضایی درباره لو رفتن عملیات از رده به‌کلی سری است.

محمد درودیان

■ عملیات لو رفته را به شناسایی و فریب تبدیل کردیم

عملیات کربلای چهار و پنج  در مجموع یک عملیات اصلی بوده است. پس از مرحله اول عملیات، معلوم شد تمام راهها بجز شلمچه بسته است و در نتیجه  آن را  به یک عملیات مستقل تبدیل کردیم و کربلای۴ نامیدیم و حتی روی آن تبلیغات وسیع شد که عملیات اصلی ما با موفقیت انجام شده است. عراق  هم تبلیغات ما را باور کرد، منتهی ۱۰ روز بعد در همان مکان به ارتش بعثی هجوم آوردیم  و نام مراحل بعدی را کربلای پنج  گذاشتیم، در حالیکه کربلای چهار و پنج هردو در منطق نظامی یک عملیات محسوب می شوند. این که وانمود کردیم عملیات اصلی ما همین بوده، این نوعی عملیات فریب به حساب می آید. ما درحقیقت دشمن را با تبلیغات و خارج کردن موقت نیروها از منطقه فریب دادیم. در نتیجه، یک عملیات لو رفته اولا تبدیل به عملیات شناسایی با رزم  و ثانیا به فریبی برای دشمن تبدیل شد. اگر کربلای۴ نبود، کربلای۵ هم که در همان منطقه و چند روز بعد انجام شد، صورت نمی‌گرفت. در این صورت دشمن قبل از صدور قطعنامه ۵۹۸ به فاو حمله می کرد و ایران باید بدون هیچ حربه و ادعایی سالها  منتظر می‌ماند تا مرزها تعیین تکلیف شوند.

سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در گفت‌وگو با فارس

■ آسمان شب مثل روز روشن شد

حوالی ساعت یک نیمه ‌شب بود که مطلع شدیم مشکلاتی در روند عملیات پیدا شده... نگرانی ما از این بود که تمام نیروهای خودی، موفق به پیشروی نشده باشند. خبر می‌آمد که دشمن بشدت مقاومت می‌کند و آتش پر حجمی را هم به روی نیروهای ما می‌ریزد.

قرار بود که نیروهای لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) ساعت ۳ نیمه شب حرکت کنند. بنابراین از ساعت ۳ نیمه شب به بعد برای ما می‌بایست آمادگی ایجاد می‌شد و ما از قبل این‌کار را انجام داده بودیم. لذا نزدیک ساعت یک نیمه شب بود که این نگرانی حاصل شد که احتمالاً پیشروی با مشکلاتی مواجه شده و رزمندگان اسلام قادر به تصرف همه‌ اهداف‌شان نشدند.

بعضی‌ از یگان‌ها پیشروی کرده بودند و به اهداف رسیده بودند و بعضی هم هیچ‌گونه پیشروی نداشتند. دشمن سخت در حال مقاومت بود. از زمین و هوا منور بود که در آسمان روشن می‌شد. هواپیماهای دشمن هم با منورهای خوشه‌ای آسمان منطقه درگیری را مثل روز روشن کرده بودند. ما تصور نمی‌کردیم که در شب هم دشمن با هواپیما ساحل و عقبه ما را بمباران کند. ساعات سختی بود و علی‌الظاهر کارها خوب پیش نمی‌رفت به نظرم رسید که بهتر است یکی از ما دو تا یعنی بنده یا سردار شهید یدالله کلهر به قرارگاه قدس برویم و آخرین وضعیت را جویا شویم. ساعت ۳ نیمه شب بود که شهید کلهر اطلاع دادند که عملیات به مشکل خورده و بعضی از یگان‌ها به اهداف‌شان نرسیده‌اند و تدبیر فرماندهی بر عقب‌نشینی است. 

سردار فضلی - فرمانده سابق لشکر۱۰سیدالشهدا(ع)

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.