۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۴
کد خبر: 642753
انقلاب اسلامی ۵۷؛ منجمد درتاریخ یا جاری در زمانه؟

فراموش نکنیم که بیش از هر چیز دیگر، «صداقت در روایت» است که به دلِ نسل نوجوان و جوان امروز می‌نشیند،

یکم. هرسال، دهه فجر که می‌شود و انقلاب اسلامی، یک سال بزرگ‌تر و با ریشه تر، همه در کنارِ یکدیگر می‌نشینیم و کارنامه بزرگ‌ترین خیزش و انقلاب مردمیِ قرن بیستم را بازخوانی و بازنگری می‌کنیم. هم از بابتِ قدردانی از پیشقراولان و مردان و زنان نسل اول انقلاب، هم برای این که انقلاب را برای نسل امروزی‌ها روایت نو کنیم و نیز بابت این که سر بچرخانیم و به گذشته نه چندان دور بنگریم و ببینیم آن روزها چه می‌خواستیم و الان کجا هستیم و نسبت ما با ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی، این روزها چگونه است؟

دوم. زلفِ هر انقلابی در هر جای دنیا با شور و هیجان، گره خورده است. این ذاتِ انقلابی‌گری است. حالا اگر این شور با شعور نیز همراه شود به نسبتِ آن همراهی و رفاقت با شعورمندی و خردورزی، از آفت‌ها و آسیب هایی که انقلاب‌ها را تهدید می‌کند، دور و دورتر می‌ماند و با سلامت بیشتر، روزگار می‌گذراند و فراز و نشیب‌ها را پشت سر می‌گذارد. انقلاب اسلامی ۵۷ ایران نیز تنها با شور و سرگشتگی و شیدایی، پا به میدان نگذاشت و از گونه‌ای شعور انقلابی‌گری پیروی می‌کرد که در قرائت میانه روانه یک روحانی مبارز و فقیه برجسته از سنت دین و اسلام شیعی، ریشه داشت.

سوم. شاید این روزها برخی از انقلابیون در دفاع از انقلابشان دچار لکنت شده باشند و شاید شماری از آقازاده‌ها هیچ نسبتی میان زیست امروزِ خودشان با آرمان‌های انقلاب ۵۷ نیابند و انقلاب و انقلابی‌گری را تنها به مانندِ ابزار و نرم افزاری ببینند که جیبِ پدر نازنین را پُر می‌کند و بر صفرهای حسابِ بانکی ابویِ گرانقدر می‌افزاید! صدالبته که چنین انقلابی را باید محترم و بزرگ داشت، اما بزرگداشتِ کاریکاتورگونه و از جنسِ «محافظه کاری» و «آقازادگیِ رانت جو» که آرمان‌های انقلاب را «منجمد و فریز شده در همان سال ۵۷» می‌خواهد و می‌پسندد!...

چهارم. اکنون و در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ۵۷ ایران، اگر به فکرِ نکوداشت و روایتگری‌ای هستیم که تنها به شور و شعار، ختم نشود و بهره‌هایی از جنسِ شعور نیز برای این نسلِ پرسشگر و جوینده داشته باشد، باید انقلاب را صادقانه و چنان که رخ داده (و نه چنان که ما دوست داشتیم رخ بدهد) روایت کنیم. فراموش نکنیم که بیش از هر چیز دیگر، «صداقت در روایت» است که به دلِ نسل نوجوان و جوان امروز می‌نشیند، خاصه نسلی که اطلاعات و یافته هایش را در این روزگار از چند منبع می‌گیرد و در این میان، بی‌شک برخی منابع با بدجنسی و بداندیشی، می‌خواهند داده‌های او را مغشوش و یافته‌هایش را از حوادثِ تاریخی، دستخوشِ تغییر و گاه، دچارِ وارونگی کنند. پس اگر در جایی، راه خودمان را درست نرفته‌ایم، بر زبان آوردن عبارت «اشتباه کرده ایم» خیلی راهگشاتر و اخلاقی‌تر و بسی انقلابی‌تر است تا این که محافظه کارانه بخواهیم ماله بکشیم و قطعات پازلِ روایت‌ها را جا به‌جا کنیم.

پنجم. یک ادعا می‌گوید: انقلابیون ایران در سال ۵۷ می‌دانستند «چه نمی‌خواهند» اما نمی‌دانستند «چه می‌خواهند». به بیان دیگر، می‌دانستند که رژیم شاهنشاهی را نمی‌خواهند، اما نمی‌دانستند به جایش چه می‌خواهند. بی‌شک، این یک تحریف و دروغ بزرگ است. سران انقلاب و توده‌های مردم در جریان انقلابشان، هم می‌دانستند چه نمی‌خواهند و هم می‌دانستند به جایش، چه می‌خواهند. شعارهای انقلاب که آن روزها مردم بر سر زبان داشتند، نشان می‌دهد که ایرانی‌ها می‌خواستند رژیم خودکامه وابسته به غرب برود و به جایش، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بیاید. و اکنون در چهلمین سالگرد و برای ارزیابیِ دستاوردهای انقلاب اسلامی ۵۷، باید نشست و صادقانه بررسی کرد که نسبت و تناسبِ زیستِ امروز ما -مسئولان و مردم- با هر یک از اجزای سه گانه این شعارِ راهبردی چگونه است؟

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.