حجت‌الاسلام رضا غلامی معتقد است نقطه کانونی بیانیه رهبر انقلاب «پیشرفت همه‌جانبه» و «جوانان» بوده و این بیانیه جریان انقلاب را کاملا در موضع «ابتکار عمل» قرار داده است.

نقطه کانونی بیانیه رهبر انقلاب "پیشرفت همه‌جانبه" و توجه به"جوانان" است

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، حجت‌الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانیِ اسلامی صدرا درباره بیانیه گام دوم انقلاب که از سوی رهبر معظم انقلاب صادر شده است، نکاتی را مطرح کرد که مشروح آن در پی می‌آید:

بیانیه اخیر رهبر بزرگوار انقلاب که به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر شد، یک منشور و مانیفست جامع، منسجم و راهبردی است که مسیر حرکت انقلاب در چهل سال آینده را به روشنی نشان داده است. در واقع، این منشور، در قدم اول با تبیین محکمات انقلاب و پررنگ‌سازی مرز جریان انقلاب با جریان مقابل آن، چارچوب تفکر انقلاب اسلامی را مشخص کرده است.

در سال های گذشته، یک عده از سر کج فهمی و عده ای به منظور مصادره انقلاب در جهت منافع جناحی خود، به سمت تفسیر به رأی و تحریف اندیشه انقلاب رفته‌اند و این روشنگری‌های مستمر رهبر معظم انقلاب بوده است که اجازه گسترش و عرضه اندامِ تفکرات جعلی و مخدوش درباره مبانی انقلاب اسلامی را نداده است.

بیانیه در بخش دوم خود، ضمن جمع‌بندی عملکرد انقلاب اسلامی طی چهل سال گذشته، و پاسخگویی به سئوالات و شبهات در این زمینه، تصویر واقع بینانه‌ای از موقعیت کنونی انقلاب ارائه داده است. به بیان دیگر، اگر کسی سئوال کند، ما امروز در کجا ایستاده‌ایم؟ بیانیه به وضوح به سؤال او جواب می‌دهد.

در سال‌های اخیر برخی در داخل نظام در ارزیابی حرکت انقلاب کارشان بزرگ‌نمایی اشکالات بوده است

اینکه دشمنان انقلاب در این سال ها همه تلاش خود را برای القاء تصویری ناکام و شکست‌خورده از حرکت انقلاب به افکار عمومی مصروف کنند، تعجب‌آور نیست اما واقعیت این است که در سال‌های اخیر برخی در داخل نظام در ارزیابی حرکت انقلاب، با انصاف و واقع‌بینی خداحافظی کرده‌اند و کارشان بزرگ‌نمایی اشکالات و در نقطه مقابل، کوچک‌نمایی موفقیت‌ها بوده است.

به نظر من، این منشور بر اساس یک منطق قوی و آزاداندیشانه، جمع بندی دقیقی از چهل سالِ سپری شده ارائه نموده و نقاط قوت و ضعف را تؤاما و با وزنِ واقعی هر کدام معرفی کرده است. اوج این جمع بندی آنجاست که رهبر بزرگوار انقلاب می‌فرمایند ما در گذشته با دشمن در چه نقاطی مواجهه داشتیم و امروز بر سر چه نقاطی رویارویی داریم؟ همین مقایسه کافی است که موقعیت عظیم انقلاب را به درستی فهم کنیم.

تعبیر بنده این است که این منشور نیروهای انقلاب در ایران و نقاط گوناگون دنیا را پای خط یا نقطه عزیمت برای گام دوم حرکت انقلاب می‌آورد. باید قبول کرد که در سال‌های گذشته عده‌ای به دلیل کم آوردن یا ورود در مسیرهای انحرافی و غیره از خط عقب مانده‌اند و یا اساساً خط را گم کرده‌اند؛ لذا بیانیه به خوبی موفق شده تا مانند یک مسابقه دو میدانی، همه را برای شروع یک حرکت تازه سر خط بیاورد.

نه تنها این منشور مسیر حرکت انقلاب تا چهل سال دوم را ترسیم کرده بلکه رموز موفقیت را هم نشان داده است

در بخش بعدی منشور، تمرکز اصلی بر روی معرفی مسیر چهل سال آینده است. به بیان دیگر، نه تنها این منشور مسیر حرکت انقلاب تا چهل سال دوم را ترسیم کرده بلکه رموز موفقیت را هم نشان داده است. اما نکته مهم در منشور، قله‌ای است که رونمایی شده است و آن، قدم گذاشتن در مسیر شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی است. در حقیقت، رهبر معظم انقلاب اسلامی به شکل صریح از اراده تغییر ناپذیر انقلاب اسلامی برای کمک مؤثر برای ظهور تمدن نوین اسلامی صحبت کرده‌اند. چه بسا از منظر رهبر بزرگوار انقلاب، مأموریت تاریخی انقلاب اسلامی، بسترسازی برای ظهور تمدن نوین اسلامی در عصر غیبت است که البته نقش منحصربفردی در فراهم آوردن مقدمات ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) دارد.

البته این اولین بار نیست که رهبر عزیز انقلاب از لزوم تمدن‌سازی و رقابت تمدنی با غرب سخن گفته‌اند اما در این منشور، از شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی به مثابه یک هدف صحبت شده و نه یک آرزوی دور دست که باید جریان انقلاب لوازم آن را هوشمندانه فراهم کند. از بیانات قبلی مقام معظم رهبری اینگونه استنباط می‌شود که از نظر ایشان، این جامعه اسلامی به معنای دقیق کلمه است که زمینه ظهور تمدن نوین اسلامی را فراهم می‌کند اما تا وقتی دولت اسلامیِ مطلوب و شایسته سرکار نیاید، مجالی برای خلق جامعه اسلامی بوجود نمی‌آید. 

انقلاب اسلامی پس از پیروزی، نه متوقف می‌شود و نه خود را در
حد اصلاح تقلیل می‌دهد بلکه می‌خواهد دگرگون‌سازی مناسبات اجتماعیِ باطل را تا رسیدن به شرایط آرمانی ادامه دهد

به نظر من، در این منشور یک نقطه کانونی با دو ضلع اصلی وجود دارد: یک. زنده و پیش رونده بودن انقلاب اسلامی و میل آن به پیشرفت جهشی و همه جانبه، و دو. جوانان که اجازه بدهید کمی درباره این دو ضلع توضیح بدهم. انقلاب اسلامی بر خلاف انقلاب‌های تاریخی مانند انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه و غیره، با وقوع به پایان نمی رسد بلکه وقوع انقلاب اسلامی، تازه به منزله تولد انقلاب اسلامی است. در واقع، انقلاب اسلامی پس از پیروزی، نه متوقف می‌شود و نه خود را در
حد اصلاح تقلیل می‌دهد بلکه می‌خواهد دگرگون‌سازی مناسبات اجتماعیِ باطل را تا رسیدن به شرایط آرمانی ادامه دهد. بر همین اساس است که من معتقدم در درون انقلاب اسلامی زنجیره ای از انقلابات فرعی وجود دارد که نه تنها انقلاب اسلامی را زنده و پیش رونده نگه می‌دارد، بلکه گام به گام آن را به آرمان‌هایش نزدیک می‌کند.

وقتی یک انقلاب زنده و پیش‌رونده باشد، غلبه بر چالش‌های درون‌زا و برون‌زا نیز ممتنع نیست لذا شما ملاحظه می‌کنید که انقلاب اسلامی چهل سال است با انواع چالش‌های درونی و بیرونی روبرو بوده اما در نهایت از این چالش‌ها عبور کرده است و حتی در مواردی، چالش‌ها را به فرصت‌های بزرگ تبدیل کرده است. از طرف دیگر، چنانچه اشاره شد، انقلاب اسلامی اهل رکود، سکون و درجا زدن نیست بلکه بنا به ذات خود، دائما به دنبال پیشرفت است. در حقیقت، از یک سو پیشرفت، مولود زنده و پویا بودن انقلاب است و از دیگر سو، پیشرفت تضمین کننده حیات انقلاب به شمار می‌رود.

در عین حال باید دقت کرد که منظور از پیشرفت در اندیشه انقلاب اسلامی، پیشرفت همه‌جانبه است یعنی پیشرفتی که هم زمان، نه تنها ابعاد مادی و معنوی را مانند دو روی یک سکه رشد می‌دهد بلکه شامل همه ابعاد اجتماعی یعنی فرهنگ، سیاست و اقتصاد است. انقلاب اسلامی به دنبال چنین پیشرفتی است و عدالت ستون آن است و طبیعی است مدل های توسعه در نظام دموکراسی- لیبرال در فضای فکری و گفتمانی انقلاب جایی ندارد و هر وقت از سوی نا اهلان به کشور تحمیل شده، به عامل پس رفت و عقب‌ماندگی تبدیل شده است.

و اما ضلع دومِ نقطه کانونیِ منشور جوانان هستند. باید گفت جوانان همیشه در انقلاب اسلامی نقش محوری داشته‌اند. شما اگر به نقاط عطف چهل سال گذشته مانند دفاع مقدس، پیشرفت‌های علمی و فناوریِ خیره کننده و غیره دقت کنید، بازیگران اصلی در این مقاطع، جوانان بوده اند. جنگ پیچیده ترین و دشوار ترین رویدادی بوده که انقلاب اسلامی از آن به سربلندی عبور کرده است و شما مشاهده می‌کنید که اکثر فرماندهان میدانی آن را جوانان زیر ۳۰ سال و ۳۵ سال تشکیل داده‌اند. در جهش های علمی و فناوری هم اینگونه بوده، به طوری که بسیاری از دستاوردهای عظیم انقلاب طی چهل سال گذشته مانند دستاوردهای عرصه انرژی هسته‌ای توسط جوانان زیر ۳۰ و ۴۰سال رقم خورده است.

نباید تردید کرد که یکی از رموز موفقیت انقلاب در آینده و گُل آن یعنی کمک به شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی نیز اعتماد و اتکاء به جوانان است

بنابراین، نباید تردید کرد که یکی از رموز موفقیت انقلاب در آینده و گُل آن یعنی کمک به شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی نیز اعتماد و اتکاء به جوانان است. البته یک واقعیت دیگر در اینجا هست که نباید از آن به سادگی گذشت و آن، ضرورت اجتناب ناپذیرِ تحویل انقلاب از نسل یک و دو به نسل سه و چهار انقلاب است. نسل اول و دوم انقلاب حق بزرگی به گردن جوان ها دارند اما طبیعی است که اکثرا از میان سالی عبور کرده و بخشی از آنها وارد دوران پیری شده اند و طبعاً دیگر قادر به ایفای نقش های کلیدی و پرتحرک نیستند؛ لذا نسل اول و دوم باید کارها را به فرزندان معنوی خودشان واگذار کنند. البته به چند دلیل این واگذاری خودش یک قطعه مهم و حیاتی از تاریخ انقلاب اسلامی به شمار می‌رود: اولاً. واگذاری یک امر مکانیکی نیست بلکه یک امر ارگانیکی است و باید به نحو پروسه‌ای و طبیعی انجام شود. یعنی مسأله اصلی در واگذاری، انتقال سیرت و روح انقلاب است نه شکل و فرم انقلاب. ثانیاً. شرایط امروز ما مانند شرایط دهه ۶۰ نیست که با قلّت نیروی زبده روبرو باشیم و مجبور شویم در سپردن امور به جوان‌ها مسامحه به خرج بدهیم؛ امروز در بین جوان‌ها عناصر زبده و آزمون‌شده زیاد هستند و هنر این است که کارهای کلیدی به آنها سپرده شود نه اینکه یک مسئولیت مهم به یک فرد به صرف آنکه جوان است واگذار شود. 

اگر بگوییم قله بیانیه رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی «جوانان» هستند، سخن غیر دقیقی نگفته‌ایم

به نظر بنده، اگر بگوییم قله بیانیه رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی «جوانان» هستند، سخن غیر دقیقی نگفته‌ایم لذا به نظر می‌رسد جوان‌ها یعنی نسل‌های جدید انقلاب باید خودشان را مخاطب کلمه به کلمه این بیانیه بدانند و روی آن، هم فکر کنند، و هم عکس‌العمل قوی و شایسته داشته باشند. 
تردید نباید کرد که در شرایط کنونی، این منشور جریان انقلاب را در موضع ابتکار عمل قرار داده است. باید قبول کرد که در سال‌های اخیر بعضی از نیروهای خوب انقلاب در اثر هجمه های پی در پی دشمن، و کم‌کاری‌ها، خودزنی‌ها و یأس پراکنی‌ها دچار انفعال شده بودند و این منشور آنها را از این انفعال خارج کرد. به بیان دیگر، این بیانیه، هم انرژی جریان انقلاب را ده‌ها برابر افزایش داد و هم دستور کار سنگین نیروهای انقلاب در آینده را مشخص کرد.

با این وصف، من معتقدم بچه‌های انقلاب باید به اشکال مختلف جمع شوند و با خوانش ناب و چند باره این منشور، و دست‌یابی به درک عمیق و مشترک، هر چه سریع‌تر وظایف خودشان را در قبال مطالبات این منشور تعیین کنند. البته دشمن هم بیکار ننشسته است. برای دشمن، این بیانیه فوق العاده تلخ و سنگین است. یعنی در شرایطی که در دو سه سال اخیر به خیال خود شمار معکوس برای فروپاشی انقلاب اسلامی را شروع کرده بودند و عده‌ای در داخل را هم وادار به تکرار کلمه پوچ فروپاشی نموده بودند، با این بیانیه عملاً سنکوپ کرده‌اند و لذا برای سرپا کردن ظاهری خود هم که شده دست از تحقیر و تحریف بیانیه و یا یأس‌آفرینی درباره اهداف آن بر نمی‌دارند اما نیروهای انقلاب نباید کوچک‌ترین توجهی به این خط کاری دشمن که حتما توسط نمایندگان داخلی‌شان در مطبوعات زنجیره‌ای و غیره هم دنبال می‌شود داشته باشند و یا خود را سرگرم جواب دادن به اراجیف آنها کنند. همه تمرکز و توان باید به نحو مبتکرانه در جهت فراهم کردن بسترهای لازم اعم فرهنگی، سیاسی و اقتصادیِ تحقق اهداف بیانیه ساماندهی شود.

البته من علاقمندم توجه خودم و دوستان انقلابی را به شرط اصلی پیروزی که در بیانیه هم به آن تصریح شده است جلب کنم و آن، «خودسازی معنوی» است. ما نباید در هیچ مقطعی دست از تهذیب نفس و دور شدن از آلودگی‌های نفسانی برداریم. اتمسفر حاکم بر حرکت جریان انقلاب ایمان دینی و لازمه حفظ آن، خودسازی است و این خودسازی‌ها باید خودش را توأماً در رفتارهای فردی، جمعی و تشکیلاتی نشان بدهد.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.