گرچه دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی شرایط ایده‌آلی را برای خود در بندهای معامله قرن مطرح کرده‌اند، اما شرایط منطقه‌ای و مواضع کشورهای مختلف در مسیر اجرای این طرح قرار ندارد.

 معامله قرن؛ چشم‌انداز آمریکا و ساز ناکوک شرایط منطقه‌ای

به گزارش گروه اجتماعی قدس آنلاین، به نظر می‌رسد دولت آمریکا طی سال ۲۰۱۹ به دنبال اعلام رسمی بندهای طرح موسوم به معامله قرن است. با وجود اینکه بندهای اعلام شده از این سند در حدی نیست که هیچ یک از طرف‌های فلسطینی بتوانند آن را بپذیرند، اما به نظر می رسد آمریکا تلاش دارد موازنه قدرت داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی را به گونه‌ای قرار دهد که رد این طرح غیر ممکن باشد.

با این وجود به نظر می‌رسد معامله قرن با چالش‌های عمده‌ای روبرو است و احتمال بالایی برای شکست خوردن نهایی آن وجود دارد. این در شرایطی است که محیط رسمی عربی از تمایل خود برای اجرای این طرح کاسته است و جامعه جهانی و به ویژه اتحادیه اروپا و چین و روسیه نیز تمایلی به اجرای آن ندارند. علاوه بر اینکه ترامپ نیز در مسیر اجرای این طرح با مشکلات داخلی مواجه است. شکاف‌های گسترده داخلی در کابینه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و اعتراض مقاومت فلسطین به اجرای این طرح نیز بخشی از بستر ناآرام اجرای این طرح است.

درست زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در نوامبر سال ۲۰۱۶ اعلام کرد طرحی برای سازش عربی اسرائیلی در اختیار دارد، فعالیت‌های آمریکا در عرصه‌های مختلف دیپلماتیک و اقتصادی و نظامی در این زمینه به کار گرفته شد. البته هنوز متن رسمی بندهای این پروژه که به معامله قرن موسوم شده، منتشر نشده است. به همین علت تحلیل‌های مختلف سیاسی درباره این معامله در دو بعد اساسی اطلاعات رسانه ای و رفتارهای سیاسی و میدانی آمریکا مطرح شده است.

به نظر می‌رسد مخفی نگه داشتن بندهای این معامله با وجود گذشت دو سال از اولین اشاره دونالد ترامپ به آن با هدف ایجاد بستر سیاسی مناسب در عرصه داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی صورت گرفته است. آمریکا در این مدت تلاش داشته طرف‌های مرتبط با این معامله را نسبت به اجرای آن قانع کند و فعالیت‌های گسترده‌ای را برای ترویج این طرح بین جریان‌های سیاسی به کار گرفته است.

مایک پامپئو وزیر خارجه آمریکا نیز پیش از این میان شرایط سیاسی جهان و منطقه از یک طرف و اعلام بندهای مربوط به این معامله از طرف دیگر ارتباط ایجاد کرده و در روز ۲۳ ژانویه سال جاری میلادی اعلام کرد که بندهای این پروژه بعد از انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی اعلام خواهد شد.

در خصوص بندهای موجود در این معامله مطالب زیادی در رسانه‌ها منتشر شده و مسئولان متعدد موضع‌گیری هایی در این خصوص انجام داده‌اند. بندهای این معامله را به صورت خلاصه می‌توان در موارد زیر برشمرد:

  1. موضوع تشکیل دولت فلسطین در کنار دولت اسرائیل یا تمایل به تشکیل یک دولت برای دو طرف منازعه از بررسی‌ها کنار گذاشته می‌شود. یعنی معامله مذکور تعهدی به ضرورت اجرای راه حل تشکیل دو دولت ندارد.
  2. رژیم فلسطین با هر شکلی که باشد، در مساحت بین ۴۰ تا ۶۰ درصد از کرانه باختری کنونی تشکیل می‌شود. البته برخی اطلاعات جدید نشان می‌دهد که این مساحت به حدود ۹۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
  3. بر اساس این طرح قرار است برخی حومه‌های قدس شرقی به عنوان پایتخت رژیم فلسطین معرفی شود. این در حالی است که قدس به صورت کامل به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی خواهد شد.
  4. معامله قرن مقدسات اسلامی را به صورت کامل تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی قرار می‌دهد. البته قرار است مدیریت این مناطق به دولت‌های اسلامی نظیر اردن و ترکیه و عربستان واگذار شود.
  5. این طرح به دنبال جلب کمک‌های بین المللی برای اسکان نهایی آوارگان فلسطینی در دولت های مختلف است و بر عدم بازگشت آنها به فلسطین اشغالی تاکید دارد.
  6. این طرح تلاش دارد دولت فلسطینی تشکیل شده در کرانه باختری را به مناطق نوار غزه مرتبط و متصل کند و کمک‌های بین‌المللی برای بهبود شرایط اقتصادی این دو منطقه جلب کند.
  7. بر اساس این طرح رژیم احتمالی فلسطینی بدون سلاح بوده و تنها نیروهای امنیتی هستند که سلاح هایی را در اختیار خواهند داشت که متناسب با مأموریت آنها برای حفظ امنیت داخلی خواهد بود.
  8. بر اساس این طرح قرار است مجتمع های احداث شده تحت عنوان شهرک‌های صهیونیست نشین در کرانه باختری به صورت رسمی به سرزمینهای اشغالی ملحق شود.
  9. قرار است به فلسطینیان مستقر در کرانه باختری که خاک آن‌ها به سرزمین‌های اشغالی ملحق می‌شود، تابعیت اسرائیلی داده شود.
  10. معامله قرن بر لزوم حضور نظامی اسرائیل در طول رود اردن در بخش‌های غربی این رود اشاره دارد.
  11. بر اساس این معامله گروه‌های فلسطینی باید رژیم صهیونیستی را به عنوان یک دولت یهودی به رسمیت بشناسند.

چشم انداز آمریکا برای اجرای معامله قرن

آمریکا تلاش دارد محیطی را فراهم کند تا بتواند موفقیت پروژه خود را تضمین کند. این شاخص‌ها به دنبال ایجاد موازنه قدرت داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است که تامین امنیت رژیم صهیونیستی را مهمترین علت تصویب این معامله قرار دهد.

برای تامین این دو رکن اساسی یعنی موازنه قدرت و امنیت اسرائیل، ترامپ روی موارد زیر حساب کرده است:

الف: تیم کاری اجرای معامله قرن:

آمریکا تیمی کاری را برای پیشبرد اهداف این معامله تهیه کرده که به این دو رکن اعتقاد دارند و به دنبال طرح و اجرای معامله هستند:

این تیم شامل افراد زیر است:

  1. مایک پامپئو اولین شخص در تاریخ آمریکا است که از ریاست سرویس جاسوسی مرکزی آمریکا به پست وزارت خارجه این کشور رسیده است. او از نو محافظه‌کاران کنونی دولت آمریکا است و بیشترین انتقادات را از عملیات‌های محور مقاومت در کرانه باختری دارد. او معتقد است که رژیم صهیونیستی باید نمونه و الگویی برای کشورهای خاورمیانه باشد. او همچنین تندترین انتقادات را متوجه افرادی می‌کند که سیاست های باراک اوباما رئیس جمهور سابق این کشور در خصوص ایران به ویژه در زمینه توافق هسته‌ای را تایید می‌کردند. او از عناصر افراطی است که به دنبال باز نگه داشتن زندان گوانتانامو است و بیشترین دفاع را از روش های شکنجه در سازمان سی‌آی‌ای می‌کند.
  2. جارید کوشنر: با وجود این که بنا بر اعلام روزنامه‌های اسرائیلی وی تجربه کمتری درباره خاورمیانه دارد، اما انتخاب وی به مأموریت حل و فصل اوضاع در خاورمیانه نکات جالبی دارد. روزنامه نیویورک تایمز آمریکا و ایندیپندنت انگلیس و رسانه‌های غربی می‌گویند که کوشنر متعلق به یک خانواده یهودی است که موسسات خیریه آن در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۳۸ هزار دلار به شهرک‌نشینان صهیونیستی و احداث واحدهای غیر قانونی در کرانه باختری برای صهیونیست‌ها کمک کرده‌اند. این کمک‌ها به شهرک بیت ایل رسیده است، یعنی همان جایی که موسسه ترامپ نیز در سال ۲۰۰۳ برای احداث واحدهای صهیونیست نشین در آن ۱۰ هزار دلار کمک مالی کرده بود. کوشنر محبوبیت بالایی میان شهرک‌نشینان کرانه باختری و قدس اشغالی دارد.
  3. دیوید فردمن:وی سفیر آمریکا در سرزمین های اشغالی و رئیس مجموعه پشتیبانی شهرک صهیونیست نشین بیت ایل است. او مشاور ترامپ در ستاد انتخاباتی وی بود و اولین کسی بود که قبل از تحلیف رسمی ترامپ اعلام کرد که آمریکا توجهی به برپایی دولت فلسطین نمی‌کند و آن را جز مسائل حیاتی و منافع خود بر نمی‌شمارد. وی تأکید کرده است که منافع آمریکا در تضمین امنیت اسرائیل است و هر سیاستی که بر این روند تاثیر منفی بگذارد، باید کنار گذاشته شود.
  4. جیسون گرینبلات: نماینده ویژه رئیس جمهور در مذاکرات بین‌المللی از ژانویه سال ۲۰۱۷ تاکنون است. وی مشاور دونالد ترامپ در امور مربوط به اسرائیل و از دشمنان نقش سازمان ملل متحد اعمال راه حل تشکیل دو دولت در مناقشه فلسطینی اسرائیلی است. وی به هیچ وجه اعتقاد ندارد که شهرک‌های صهیونیست‌نشین مانعی در روند سازش باشند.وی مهمترین مخالف مصوبات یونسکو در خصوص قدس است. منابع مختلف معتقدند که وی اطلاعات خود در خصوص منطقه و درگیری‌های عربی- اسرائیلی را به صورت اساسی از دو منبع مهم یعنی از پیام‌های الکترونیکی ارسال شده برای او از لابی یهودی آیپک و برنامه‌های رادیویی تحت نظارت رئیس کنفرانس روسای سازمان‌های یهودی در آمریکا دریافت می‌کند. گرینبلات اعتقاد دارد که مناسب‌ترین راه برای بازگشت فلسطینیان به میز مذاکرات فشارهای اقتصادی است.
  5. جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا از سال ۲۰۱۸ تاکنون یکی از سر سخت‌ترین نومحافظه‌کاران دولت کنونی آمریکا به شمار می رود و مخالف شدید نقش سازمان ملل متحد در حل این مناقشه است و از مخالفان سرسخت راه‌حل تشکیل دو دولت در موضوع فلسطین به شمار می‌رود. بولتون موافق تغییر رژیم های مخالف آمریکا با قدرت سخت‌افزاری است. وی یکی از مهمترین حامیان انتقال سفارت این کشور به قدس اشغالی به شمار می‌رود و معتقد است باید کنترل حاکمیت نوار غزه در اختیار مصر قرار گیرد و کرانه باختری نیز به اردن سپرده شود.

نگاهی به رویکرد تیم کاری دونالد ترامپ نشان می‌دهد که وعده‌های مطرح شده در معامله قرن نشان‌دهنده رویکردها و افکار این تیم است. البته برخی اختلافات جزئی در این زمینه وجود دارد، اما رویکرد کلی آنها در قبال معامله قرن همین مطالب است. در این خصوص می‌توان مواضع رئیس‌جمهور آمریکا به ویژه در خصوص انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس را نیز مورد توجه قرار داد. ترامپ رویکردهای ویژه‌ای در قبال مناقشه فلسطین دارد که شامل موارد زیر است:

  1. اولویت دادن به ایجاد ارتباط در عدم بی‌ثباتی منطقه‌ای به نقش ایران. وی معتقد است که ناآرامی های منطقه در نتیجه اشغالگری های رژیم اسرائیل در اراضی عربی به وجود نیامده است. به همین علت است که وی به دنبال افزایش هماهنگی‌های آمریکا با کشورهای عربی ضد ایران است و تلاش دارد یکپارچگی عربی ضد اسرائیل را متوقف کنند.
  2. اولویت دادن به عادی‌سازی روابط رژیم‌های عربی با اسرائیل و از بین بردن آرمان سیاسی فلسطین. این موضوع را می توان در سفرهای مشاهده کرد که میان مسئولان رژیم های عربی و رژیم صهیونیستی مبادله می‌شود.
  3. اولویت دادن به ابعاد تجاری و مالی نسبت به ابعاد سیاسی در مناسبات با کشورهای عربی.

ب: تشکیل بستر سیاسی مناسب با این معامله قبل از طرح آن

تحلیل روانی شخصیت دونالد ترامپ به ویژه در عملکرد مذاکراتی وی تمامی گزارش‌های علمی و تخصصی آمریکا را به این نتیجه می‌رساند که وی اصرار زیادی دارد که تمام ابزارهای قدرتی که در اختیار خود دارد را از همان ابتدای مذاکرات به کار گیرد. ترامپ هرگز نسبت به آسیب‌هایی که دیگران در روند مذاکره با آن مواجه می‌شوند، وجدان خود را ناراحت نمی‌کند.

اقدامات کنونی دولت آمریکا در ایجاد بستر مذاکراتی مناسب در برخی شاخص‌ها خود را نشان داده است که پیامدهایی بر نتایج مذاکرات داشته است.

  1. تشکیل تیم مذاکره کننده آمریکایی با رویکردهای رئیس جمهور.
  2. فشارهای دیپلماتیک و مالی گسترده به تشکیلات خودگردان فلسطین و حاکمیت نوار غزه که در موارد زیر دنبال شده است:

الف: مسدود کردن دفتر جنبش آزادیبخش فلسطین در واشنگتن در سپتامبر سال ۲۰۱۸.

ب: قطع کمک های آمریکا از آژانس امداد و اشتغال آوارگان فلسطین در سازمان ملل متحد.

ج: تجدید نظر در کمک‌های آمریکا به تشکیلات خودگردان فلسطین در سایه مصوباتی که کنگره آمریکا صادر کرده و رئیس‌جمهور نیز با آن موافقت کرد. آمریکا همچنین کمک‌های خود را به جلوگیری تشکیلات خودگردان از پیشروی شکایات مطرح شده در دادگاه بین‌المللی لاهه مرتبط کرد.

  1. تشویق رژیم‌های عربی به ویژه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به عدم ارتباط تحریم‌های عربی ضد اسرائیل به موضوع فلسطین. گرینبلات در این زمینه تنها به دنبال رفع مخالفت کشورهای عربی با این معامله نیست، بلکه تلاش دارد حمایت آنها را نیز در این رابطه به دست آورد. وی در این زمینه می‌گوید: من به قطع و یقین اعتقاد دارم که کشورهای متحد ما بازیگران اساسی در تلاش‌های ما هستند. ما مذاکرات فشرده‌ای را با آنها انجام داده‌ایم و امیدواریم که بتوانیم روی پشتیبانی آنها حساب کنیم. من کلمه پشتیبانی را به جای موافقت به کار می‌برم.
  2. مانع‌تراشی در برابر قطعنامه‌های بین‌المللی شورای امنیت با استفاده از حق وتو ضد مصوباتی که می‌تواند برای اسرائیل اعتراض آمیز باشد. این موضوع در خصوص قطعنامه شورای امنیت در زمینه قدس و غزه ملموس بود.
  3. به تعویق انداختن افشای رسمی بندهای معامله قرن به زمان بعد از انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد آمریکا نمی‌خواهد بر احتمال پیروزی بنیامین نتانیاهو برای رسیدن به دور جدید نخست وزیری در سرزمین‌های اشغالی تاثیرگذار باشد. به ویژه که اگر قرار باشد معامله مذکور نیازمند اعطای امتیازهایی از طرف اسرائیل باشد.

افق پیش روی معامله قرن

با وجود تمام آنچه که گفته شد، مجموعه‌ای از موانع در مسیر اجرای معامله قرن وجود دارد که به بررسی آنها می‌پردازیم:

  1.  مشکلات داخلی فراروی ترامپ که همچنان در زمینه از سرگیری تحقیقات در خصوص نقش روسیه در انتخاب وی به ریاست جمهوری و نقش جارد کوشنر در این زمینه مطرح است. این در حالی است که تنش‌ها میان بین کنگره و دولت در موضوعات متعدد از جمله موضوع دیوار مکزیک و تحقیقات در خصوص مناسبات مالی مشکوک در پی ترور جمال خاشقجی ادامه دارد.
  2. مشکلات داخلی فراروی نتانیاهو و پرونده فساد و اکثریت متزلزل حامی وی در کنیست نیز از دیگر موانع اجرای معامله قرن است. این در حالی است که برخی رقبای وی گرایش‌های افراطی بیشتری در خصوص موضوع سازش با فلسطینیان پیدا کرده‌اند.
  3. مشکل بودن قبولاندن بندهای گنجانده شده در معامله قرن به طرف‌های فلسطینی و دادن مشارکت علنی به آنها در روند مذاکرات. این موضوع علاوه بر این است که ملت فلسطین به صورت مطلق معامله قرن را رد می‌کنند. در حال حاضر دولت آمریکا به دنبال ایجاد برون‌رفتی نسبت به این موضوع است و این تلاش‌ها را با مذاکرات محرمانه یا مذاکرات عربی جایگزین با فلسطینی‌ها دنبال می‌کند. این در حالی است که گفته می‌شود رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در شرایط جسمی نگران کننده‌ای قرار دارد و از سویی، دیگر ساختارهای این تشکیلات نسبت به سیاست‌های داخلی و خارجی وی دچار بحران شده‌اند.
  4. احتمال بروز درگیری‌های شدید منطقه میان اسرائیل و ایران یا جنگ اسرائیل در غزه یا جبهه لبنان یا سوریه وجود دارد.
  5. اختلاف داخلی موجود در شورای همکاری خلیج فارس باعث شده آمریکایی‌ها امید کمتری به نقش این کشورها داشته باشند. این موضوع با وجود مشکلات داخلی کشور های حاشیه خلیج فارس افزایش پیدا کرده است.
  6. جامعه جهانی و اتحادیه اروپا و کشورهای روسیه و چین علاقه ویژه ای به معامله قرن از خود نشان نداده‌اند. این موضوع در واکنش‌های کشورهای مذکور در سازمان ملل متحد مشخص است.

بر اساس شرایطی که گفته شد، می‌توان به اظهارات گرینبلات توجه کرد که ابراز داشت تعامل موجود دولت آمریکا باید بر اساس واقعیت‌ها باشد، نه بر اساس ایده‌آل‌ها. این رویکرد را تیم آمریکایی مسئول مدیریت پرونده معامله قرن از جمله شخص دونالد ترامپ دنبال می‌کند. به این ترتیب می‌توان اتفاقات زیر را در آینده تصور کرد:

  1. تلاش برای شبیه‌سازی نمونه نوار غزه در کرانه باختری از دو طریق:

الف: عقب نشینی از کمترین حد از اراضی برای گنجاندن بیشترین حد از ساکنان فلسطینی در این مناطق. به این ترتیب که کنار گذاشتن حدود ۳۶۵ کیلومتر مربع در نوار غزه باعث رها شدن از حدود دو میلیون فلسطینی شده است.

ب: سوء استفاده از موازنه قدرت به نفع طرف اسرائیلی و بهره‌برداری از شکاف‌های موجود میان گروه‌های فلسطینی. این در حالی است که رویکرد علنی و محرمانه رژیم‌های عربی در خصوص عادی سازی روابط با اسرائیل دنبال می‌شود.

  1. انتقال سفارت آمریکا به قدس به این معنا است که این موضوع دیگر در میز مذاکرات آمریکا مطرح نیست، بلکه چیزی که مطرح است، این است که جایگزینی برای قدس انتخاب شود.
  2. تلاش برای اجرای این معامله از طریق مشارکت تشکیلات خودگردان در مذاکرات یا عدم مشارکت آن. به این ترتیب معامله قرن به صورت یکجانبه به اجرا گذاشته می‌شود و فلسطینی‌ها در صورت عدم مشارکت، به صورت تدریجی مجبور به تعامل با آن می‌شوند.
  3. یکی از احتمال‌هایی که مطرح است تلاش برای ایجاد ارتباط میان غزه با پروژه‌های اقتصادی در مصر و ایجاد منطقه آزاد تجاری بین دو طرف با مشارکت و حمایت مالی کشورهای حاشیه خلیج فارس است.

گرچه ممکن است اعلام رسمی معامله قرن قبل از نیمه های سال جاری میلادی انجام شود، اما اجرای آن مدت طولانی‌تری زمان خواهد برد. اسرائیل در این مدت تلاش خواهد کرد خود را در بیشترین حد با منافع این معامله سازگار کند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.