بتازگی کارگاه‌هایی با عنوان «مدرسه ادبیات، انسان، شهر» در دانشگاه شریف و با حضور استادان مختلف دانشگاهی که سری در عالم ادبیات دارند، برگزار شده است و قرار است اختتامیه این مدرسه در فروردین سال 98 برگزار شود. تیم اجرایی این مدرسه قصد دارند در پرتو شاعران کم نظیر تاریخ ادبیات فارسی به برخی از مفاهیم بنیادین زندگی نگاهی بیندازند. شاعرانی که وجه اشتراک آن‌ها نه یک مکتب خاص، بلکه فرهنگ ایرانی-اسلامی است. کسانی که قرن‌های متوالی در زیست فرهنگی مردم ایران باقی ماندند و بقای هویت ایرانی را میسر ساختند.

رجعت ادبی برای تمدن‌سازی

 جواد شیخ الاسلامی/ بتازگی کارگاه‌هایی با عنوان «مدرسه ادبیات، انسان، شهر» در دانشگاه شریف و با حضور استادان مختلف دانشگاهی که سری در عالم ادبیات دارند، برگزار شده است و قرار است اختتامیه این مدرسه در فروردین سال 98 برگزار شود. تیم اجرایی این مدرسه قصد دارند در پرتو شاعران کم نظیر تاریخ ادبیات فارسی به برخی از مفاهیم بنیادین زندگی نگاهی بیندازند. شاعرانی که وجه اشتراک آن‌ها نه یک مکتب خاص، بلکه فرهنگ ایرانی-اسلامی است. کسانی که قرن‌های متوالی در زیست فرهنگی مردم ایران باقی ماندند و بقای هویت ایرانی را میسر ساختند. اما این هویت نباید به گونه‌ای برساختی باشد، بلکه هر نسل باید این هویت را برای خود بازیابی کند. هویتی که فرهنگ حاکم بر آن، منادی مفاهیم جهانی است، نه ملی. این گونه است که در عین تأکید بر هویت و عناصر خاص ایرانی، امکان رشد نژادپرستی هم به وجود نمی‌آید.
با محمدقائم خانی، مدیر محتوایی این مدرسه درباره چگونگی شکل گیری ایده «مدرسه ادبیات، انسان، شهر» و چند و چون برگزاری آن به صحبت نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

 «مدرسه ادبیات، انسان، شهر» با چه دغدغه‌ای شکل گرفت؟ 
این مدرسه کار مشترک بین چهار گروه دانشجویی دانشگاه شریف بود. یعنی اندیشکده مهاجر، دو تشکل دانشجویی انجمن اسلامی مستقل و جامعه اسلامی و کانون شعر و ادب دانشگاه شریف. به خاطر مجموع فعالیت‌هایی که در حوزه ادبیات و فلسفه و کارهای فکری‌ که در دانشگاه شریف انجام می‌شود، فضا برای طراحی و اجرای مدرسه ادبیات، انسان، شهر آماده بود. از طرف دیگر، دو سال است که بخشی از بچه‌‌های دانشگاه شریف دغدغه مسئله‌های مربوط به هویت ایرانی-اسلامی و سنت ایرانی-اسلامی را دارند و در حال تحقیق و اندیشه در این باره هستند.تیم اندیشکده مهاجر تیم پژوهشی خوبی است. این گروه سه سال است که روی بحث‌های مرتبط با سنت و میراث ایرانی-اسلامی کار می‌کنند و دغدغه اصلی‌شان این مسئله است که چرا هنوز نتوانسته‌ایم با رجوع به میراث و سنت ادبی و حکمی غنی و عمیقی که داریم، مسائل اصلی جامعه‌مان را حل کنیم و به پرسش‌ها پاسخ بدهیم. به خاطر اهمیت پیوند این مباحث با انسان ایرانی امروزی، روی اسم کارگاه‌ها دقت زیادی شد. به همین دلیل بود که عنوان مدرسه را با «شهر» تمام کردیم. یکی از دغدغه‌های این چهار گروه این بود که محتوای مدرسه و مباحث مطرح شده در آن، مسائلی باشد که متناسب با انتظار و دغدغه‌های دانشجویان دانشگاه شریف و نخبگان باشد؛ یعنی ساختن ایران ِآینده و تمرکز بر شهر و سازندگی و توسعه و این مسائل که مسائل مبتلا به جامعه ماست. البته این مفاهیم- مسائل انسان ایرانیِ امروز- به صورت صریح و تیز در مدرسه طرح نشدند، ولی مفاهیمی که طرح شدند، مثل خرد، اخلاق، امید و زندگی، تلاشی بود تا نسبتی بین سنت ادبی ما و مسائل امروز جامعه برقرار شود. دغدغه ما و مخاطبان هم بیشتر از نوع ادبیات بود و ادبیات درواقع نخستین قدم و نزدیک‌ترین خانه‌ای بود که می‌توانستیم در آن اقامت کنیم و از آن توشه برداریم. در یکی از مطالب توضیحی در کانال مدرسه هم یکبار توضیح داده شد که ما می‌خواهیم بدانیم چطور می‌شود از سنت «اسلامی-ایرانی» بهره‌برداری‌هایی داشت که برای پاسخ دادن به نیاز امروزمان کارآمد و سودمند باشد. خب یکی از مهم‌ترین بخش‌های این سنت اسلامی-ایرانی قطعاً میراث ادبی عمیق و بزرگ ماست. چنین بینشی بود که سبب شد در نخستین قدم روی ادبیات متمرکز شویم. روی نکاتی که گفتم دوستان بیش از دو سال است که تحقیق و پژوهش می‌کنند و این مدرسه نتیجه آن دو سال پژوهش است. بنده هم در این دو سه سال دورادور با این مجموعه در ارتباط بودم، اما در یک سال اخیر ارتباط‌ها بیشتر شد و با جلسات همفکری توانستیم به ایده و اجرای مدرسه ادبیات شهر برسیم.

 چرا در این مدرسه بر ادبیات معاصر متمرکز نیستیم؟
اتفاقاً درباره ورود به ادبیات امروز در این مدرسه بحث شد و یکی دو تا چهره هم در مدرسه ارائه بحث داشتند. ولی ملاک نخست برای انتخاب استادان دوره و مباحث کارگاه‌ها این بود که عمومیت داشته باشند، یعنی عموم مردم ما با آن مباحث آشنا باشند. باید بگویم ادبیات معاصر ما هنوز خیلی وارد بطن زندگی مردم نشده است، ولی ادبیات کهن ما در این چند قرن بین مردم نفوذ و رسوب کرده است؛ از فال حافظ بگیرید تا شاهنامه‌خوانی‌ها و سعدی که تا همین اواخر کتاب او منبعی اصلی برای آموزش زبان فارسی بوده است. به همین خاطر به این نتیجه رسیدیم که تکیه بر میراث ادبی گذشته‌مان می‌تواند بسیار زودتر مدرسه را با کل جامعه پیوند دهد. یک دلیل دیگر برای اینکه ادبیات معاصر را وارد کارگاه‌ها و مباحث نکردیم این بود که درباره ادبیات معاصر کارهای پژوهشی زیادی انجام نشده است. شما اگر بخواهید استادی را دعوت کنید تا در موضوعی معاصر بحث کند، می‌دانید که صحبت‌های او خیلی پشتوانه علمی ‌پژوهشی و آکادمیک ندارد؛ درحالی که مثلاً روی مولوی خیل عظیمی از استادان و نخبگان ادبی کار کرده‌اند و مباحث مربوط به آن عمیق و پخته و درونی شده است. خیلی‌ها روی ادبیات کهن ما کار کرده‌اند؛ به همین دلیل دستت باز است و می‌توانی از بین‍‌شان استاد و موضوعی را انتخاب کنی که بیشتر مناسب مسئله‌های شما باشد. پس با توجه به این نکات تصمیم گرفتیم ادبیات سنتی برای کارگاه انتخاب شود، اما در ادامه اگر امکانش فراهم بشود، با صبغه‌ای تخصصی‌تر سراغ ادبیات معاصر هم می‌توان رفت.

 در این مدرسه شاعران و نویسندگان هم حضور داشتند؟
بیشتر مخاطب ما مخاطبان دانشگاهی بودند. البته مخاطب خیلی متنوع بود. از رشته‌های فنی، پزشکی و زیرشاخه‌های علوم انسانی مثل روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و ادبیات در کارگاه حاضر بودند. مدرسه بیشتر حالت دعوت به بازخوانی داشت. اینکه چطور به این سنت فکر کنیم و چطور از آن استفاده کنیم. مدرسه در موضع تولید متن ادبی یا افزودن بر ادبیات نبود. چون مخاطبان ما که بیشتر دانشجویان بودند و می‌خواستند برای سؤال‌های خودشان در میراث ادبی‌مان جواب پیدا کنند، مسلط بر مباحث ادبی نیستند. این افراد از زاویه ادبیات کهن فارسی به مسائل خودشان فکر می‌کردند؛ مسائل بنیادی که می‌تواند به مسائلی مثل شهر و آینده ایران مرتبط باشد. شاید لازم است خود اهالی ادبیات به چنین مسائلی توجه کنند. البته اگر از ما مشورت و کمکی بخواهند هم حتماً استقبال می‌کنیم و خوشحال می‌شویم، چون رابطه بین دانشگاه و ادبیات می‌تواند دوطرفه باشد. اگر جمعی از نویسندگان و شاعران به این مسئله توجه کنند، می‌شود کارهای مشترکی انجام داد و دوره‌هایی برای اهالی ادبیات برگزار کرد. ما در این کارگاه‌ها بنای تولید متن ادبی و تأثیر بر ادبیات معاصر نداشتیم، اما ادبیات معاصر می‌تواند با برپایی چنین نشست‌هایی پیوند خودش با مسائل انسان مسلمان ایرانی امروز را بیشتر کند و در پی تأثیر گرفتن باشد. راه گفت‌وگو باز است و می‌توان با گفت‌وگوی مشترک فضاهای جدیدی در ادبیات معاصر باز کرد. 

 برای دعوت از استادان و مباحث کارگاه چه رویکردی داشتید؟
از همان ابتدا می‌دانستیم استادان باید بین فضای ادبیات و فلسفه و رشته‌های دیگر علوم انسانی باشند؛ چون موضوع ما حالت بینابینی داشت. ترکیبی که در نهایت انتخاب شد همین طور است. اگرچه نتوانستیم در خدمت بعضی از استادان باشیم، اما استقبال خوب بود؛ هر جلسه میانگین بالای صد نفر مخاطب داشتیم. 

 هدفی که از برگزاری این مدرسه داشتید محقق شد؟ قدم‌های بعدی چیست؟
اگر نتایج نظرسنجی که طراحی کردیم به من می‌رسید می‌توانستم دقیق‌تر صحبت کنم. ولی در بازخوردهای چهره به چهره‌‌ای که داشتم متوجه شدم که نتیجه و تأثیر مدرسه خوب بوده و سؤالاتی که می‌خواستیم در ذهن مخاطب ایجاد بشود، ایجاد شده است. دو سه نفر از استادان پیشنهاد دوره‌های طولانی‌تر و تخصصی‌تر به ما دادند که در حال بررسی هستیم؛ درباره اینکه آیا در ادامه فکر کردن به مسائل امروزمان به سراغ سنت‌های خارج از ادبیات برویم یا در خود ادبیات بحث کنیم. 

 بهره‌هایی که شرکت‌کنندگان در مدرسه از ادبیات و این میراث غنی می‌برند، قرار است در چه حوزه‌هایی استفاده شود؟ مشخص شده است و اصلاً می‌توان به این دقت مشخص کرد؟
هنوز سازوکار مشخصی برای ارتباط مستقیم نداریم. ولی هدف اولیه ما این بود که در فضای تک ساحتی شدن دانشگاه‌ها یک شکستی ایجاد کنیم. همچنین می‌خواستیم معضل تک بعدی بودن دانشجوها و این را که هر دانشجو فقط در رشته خودش یک چیزهایی را پی می‌گیرد و به سؤال‌های اساسی زندگی فکر نمی‌کند، تغییر بدهیم. دانشجویان باید در هر رشته‌ای که هستند از تک بعدی بودن بیرون بیایند و به مسائل اساسی فکر کنند. ما معتقدیم اگر همه متخصصانی که در دانشگاه‌ها هستند، آدم‌هایی چند بعدی باشند و به مسائل مهم جامعه فکر کنند، از همان نقطه‌ای که حضور دارند بخشی از مشکلات و معضلات ما حل خواهد شد. بخشی از تصمیمات نادرست گرفته نمی‌شود و بخشی از بی‌احتیاطی‌ها نسبت به آینده کشور صورت نمی‌گیرد. ما این کارگاه‌ها و مباحث را یک نوع سرمایه‌گذاری برای آینده ایران می‌دانیم. 

 اگر بتوان به صورت مشخص پیوند ادبیات و رشته‌های دانشگاهی مختلف را برقرار کرد، نتیجه بهتری رقم خواهد خورد.
بله. حتماً همین طور است. می‌خواهم به دانشگاه‌های مختلف، که خیلی ‌هایشان زمینه مساعدتری برای برگزاری چنین کارگاه‌هایی دارند، پیشنهادی بدهم؛ آن‌ها هم وارد گود بشوند و متناسب با نیازها و اهدافی که دارند دوره‌هایی مشابه، طراحی و اجرا کنند. خیلی مهم است که همه بر اساس مسائل خودشان به میراث ادبی و حکمی گذشته ما رجوع داشته باشند. به لحاظ فکری در فضای کشور چنین ظرفیتی وجود دارد و واقعاً جا دارد که دانشجویان دانشگاه‌های مختلف به این ظرفیت توجه کنند. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.