پس از شهادت امام رضا(ع) در سال 203 هجری قمری، فرزند ایشان امام محمدتقی(ع) در حالی که هشت سال بیشتر نداشت، به امامت رسید. علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) به مناسبت‌های مختلف و حتی پیش از به دنیا آمدن جوادالائمه(ع) از امامت ایشان به شیعیان اطلاع داده بودند؛ اما با این همه تأکید، 

علم ائمه  میراث نبوت است

کم سن و سالی حضرت سبب شد تا برخی شک به دل راه دهند و در امامت محمدبن‌علی(ع) تردید کنند. پرسش و پاسخ‌های علمی امام جواد(ع) که در امتداد مناظرات علمی پدر بزرگوارش، از سوی مأمون طراحی شده بود تا به گمان او، امامت شیعه را به چالش بکشد، باز هم نتیجه عکس داشت و مهر تأییدی شد بر حقانیت و اعلمیت این جایگاه رفیع. همچنین بسیاری از تحلیلگران سیره ائمه(ع) بر این عقیده‌اند که چنین مقام علمی والایی در سن کودکی، خود پایانی است بر تمام حرف و حدیث‌های شکل گرفته درباره «علم امام». به بهانه سالروز ولادت جوادالائمه(ع) و برای واکاوی ابعاد مختلف این علم الهی، با حجت‌الاسلام دکتر غلامحسن محرمی، مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفت‌وگو نشستیم. آنچه در زیر می‌خوانید بخشی است از گفت‌وگوی مفصل ما با ایشان.

 ائمه(ع) اعلم امت هستند
همان گونه که بارها گفته شده و در تاریخ هم آمده است، یکی از بهترین راه‌هایی که امام جواد(ع) می‌توانست حقیقت امامت خود را به منکران نشان دهد، مناظرات علمی بود؛ مناظراتی که هرگز از سوی امام(ع) درخواست داده نمی‌شد، اما با توجه به جوی که مأمون همانند پدرش هارون در مورد مناظرات علمی ایجاد کرده بود، انجام می‌شد.
حجت‌الاسلام محرمی در خصوص این مناظرات توضیح می‌دهد: شیعه معتقد است که ائمه(ع) علم غیب داشته و اعلم امت هستند. تمام آن‌ها از زمان امیرالمؤمنین(ع) تا خاتم‌الاوصیا(عج) بزرگ‌ترین مشکلات علمی و علوم اسلامی را برطرف کرده و خواهند کرد؛ البته برخی دانشمندان اهل‌سنت نیز اعتراف کرده‌اند که امیرمؤمنان(ع) مؤسس کل علوم اسلامی است. تعبیرات اینچنینی در مورد اعلم بودن امام صادق(ع) و سایر ائمه از جمله امام جواد(ع) نیز بارها آمده است. او اضافه می‌کند: جوادالائمه(ع) با وجود سن کمی که داشت، در کنار امام هادی(ع) و صاحب‌الزمان(عج) جزو سه امامی بود که در سن خردسالی به امامت رسید؛ بارها در مجلس مأمون از پس امتحان به بهترین شکل برآمد و افرادی را که مقابلش بودند، به چالش کشاند.

 مناظراتی که برای براندازی شیعه
 انجام می‌شد
این استاد حوزه و دانشگاه به نمونه‌ای از این مناظرات اشاره می‌کند و می‌گوید: مأمون می‌دانست اگر مناظره‌ای بین امام(ع) و برخی از رهبران دانشمند اهل‌سنت برگزار شود، با توجه به مخالفت دیرینه امامت با خلفا درگیری ایجاد می‌شود؛ پس با امید به نفاق و برای براندازی شیعه به برگزاری این مناظرات اصرار داشت. از جمله کسانی که به این نفاق دامن می‌زد، یحیی بن اکثم بود که از رجال سیاسی و از دانشمندان زبردست و ماهری بود که مأمور شده بود آنچنان سؤالاتی از امام(ع) داشته باشد که ایشان در جواب وا بماند. به همین دلیل در مجلسی از امام(ع) پرسید: نظر شما درباره شخصی که مُحرِم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده چیست؟ امام جواد(ع) فروعات متعددی در پاسخ به این سؤال آورد. اینکه آیا این شخص عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا بَرده؟ برای نخستین بار چنین کاری کرده یا برای چندمین بار؟ و فروعات بسیاری که امام(ع) برای این سؤال مطرح و یحیی بن اکثم را متحیر کرد؛ آثار ناتوانی در چهره‌ و گفتارش بروز کرد و حضار، علم و احاطه امام(ع) را به موضوعات مختلف بیش از پیش دریافتند.

 علم ائمه(ع) با علم الهی متفاوت است
در کتاب کافی از امام صادق(ع) روایت شده است که خداوند کسی را حجت الهی قرار نمی‌دهد که وقتی مورد سؤال قرار بگیرد، بگوید نمی‌دانم. به همین دلیل می‌توان گفت علم، مهم‌ترین ویژگی حجت خداست؛ اما سؤال این است که آیا علم ائمه اکتسابی است؟
مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تأکید بر اینکه علم امام اکتسابی نیست، تصریح می‌کند: ائمه(ع) به مکتبخانه نرفته و علم خود را نیاموخته‌اند؛ علم ائمه(ع) همان میراث نبوت است. این میراث از طریق ائمه(ع) و کتاب‌هایی که از پیغمبر(ص) و سایر ائمه(ع) بر جای مانده، نسل به نسل به آن‌ها رسیده و با اراده خدا به معصوم(ع) می‌رسد. سؤال دیگری که پیش می‎آید این است که آیا این میزان از علم محدودیت دارد یا همان علم خداست؟ دکتر محرمی در توضیح این پرسش نیز بیان می‌کند: علم امام نامحدود است و هیچ دانشی در عالم وجود ندارد که برای غیرخداوند ممکن باشد و امام(ع) از آن آگاهی نداشته باشد. علم امام نسبت به علم خدا محدود است، اما نسبت به غیرخداوند این طور نیست. علم آن بزرگواران با علم الهی متفاوت است؛ زیرا ائمه(ع) علم خود را از خداوند کسب می‌کردند و علم خداوند ذاتی است. علاوه بر آن، علم امام مقید بوده در حالی که علم خداوند مطلق است. ائمه(ع) برای اثبات امامت، رفع شبهه، تقویت ایمان و... از علم غیب استفاده می‌کردند و به تمام مسائل علمی آگاهی داشتند. این موضوع درباره امام جواد(ع) هم صدق می‌کرد؛ زیرا در مناظره‌ها و موارد بسیاری ایشان پاسخگوی تمام سؤالات مردم در تمام حوزه‌ها بودند.

 اشراف ائمه(ع) بر تمام علوم
برخی روشنفکرنماها بر این باور هستند که علم ائمه(ع) تنها مربوط به مسائل دینی است و در امور روزمره دنیا مانند نیاز به طبیب و... کاربردی ندارد. این کارشناس دینی با رد این سخن، می‌گوید: از دیدگاه شیعه تاکنون هیچ فردی ادعا نکرده است که اهل‌بیت(ع) به علوم غیردینی اشراف نداشته‌اند و ادعای برخی معاندان نیز اثبات شده و مستند نیست. ائمه(ع) به هر صنعت و مطلب زمان خودشان آگاهی داشته‌اند. شیخ مفید در الأعلام آورده است که نمی‌شود احاطه داشتن علم امام(ع) در تمام حوزه‌ها را انکار کرد؛ زیرا این امر متواتر و قطعی است.
او به اشراف ائمه(ع) به علوم غیردینی نیز اشاره کرده و عنوان می‌کند: اگر قائل باشیم که منشأ تمام علوم، خدای تعالی است و اوست که می‌تواند به پیغمبران و امامان همان‌طور که علوم دینی را می‌دهد، علوم دیگر مانند طب، نجوم، معماری و... را نیز بدهد؛ پس روزنه‌ای برای شک باقی نمی‌ماند. به بیان دیگر ائمه(ع) آمده‌اند تا روش صحیح زندگی کردن را به بشر بیاموزند. بخشی از این روش، عبادت خداست؛ اما درباره امور دیگر زندگی مانند چگونه زندگی کردن یا همان سبک زندگی نیز دستورعمل‌ها و توضیحات کاملی از آن بزرگواران داریم. امام جواد(ع) نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در ادامه راه پدر بزرگوارشان به سایر علوم نیز می‌پرداختند.

 مهم‌ترین کار جوادالائمه(ع)
 هدایت شیعه در سخت‌ترین زمان بود
دکتر محرمی در ادامه و با یادآوری مناظرات و مباحث علمی جوادالائمه(ع) اضافه می‌کند: در این مناظرات و پرسش و پاسخ‌ها بود که بارها و بارها امام خردسال مورد امتحان قرار گرفت و همه متوجه شدند که هیچ تفاوتی بین او و سایر امامان وجود ندارد؛ البته مواردی از برکات علم حضرت را هنوز در جامعه امروزی لمس می‌کنیم. از مهم‌ترین برکات علم این امام(ع) می‌توان به رهبری شیعه در آن زمان اشاره کرد؛ زمانی که به خاطر موقعیت سنی ایشان و کشمکش‌ها و پراکندگی شیعیان، مأمون در تلاش بود پایه‌های حکومت خود را محکم‌تر کرده و شیعیان و مخالفان بخصوص امام جواد(ع) را مطیع خود کند. امامی که در 25سالگی به شهادت رسید اما با آن سن کم، طبق آنچه در سیره و تاریخ موجود است، هیچ خللی در رهبری شیعیان به‌وجود نیامد؛ بویژه اینکه شیعه در زمان او به دلیل وجود اختناق و پراکندگی جغرافیایی در سخت‌ترین زمان‌ها قرار داشت. این شرایط در حالی بود که پس از مأمون، معتصم، امام(ع) را در فشار قرار داد و ایشان با سازمان وکالت توانستند هدایت و رهبری جامعه شیعه را در اقصی نقاط دنیا به بهترین شکل ممکن انجام دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.