حجت الاسلام و المسلمین عالم زاده نوری گفت: اعمال ولایت برای نوجوان فقط و فقط پس از توجیه کامل عقلانی او، به تکلیف و اجازه بحث و گفتگوی دوجانبه در محیطی صمیمی و شنیدن ادلّه و انتقادات او و قضاوت منصفانه و حق‌جویانه، اثربخش است و جز این طریق، منجرّ به صلاح و صواب نخواهد شد.

تشویق به اطاعت بی‌چون و چرا، نیروی تعقل نوجوان را خاموش می‌کند/کمال نوجوان در نقد و ریشه‌یابی مسائل است

به گزارش گروه اجتماعی قدس آنلاین، تربیت دینی از اهم واجبات و سفارشات دین مبین اسلام به شمار می رود، پرورش صحیح فرزندان از بدو تولد از تاکیدات دین اسلام است، در این خصوص با حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم و اندیشه اسلامی و استاد حوزه به گفتگو نشسته ایم که در پنج شماره تنظیم شده است و در آن، اهمیت تربیت دینی و راهکارهای تحقق تربیت اسلامی از کودکی تا جوانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 بخش نخست  این گفتگو تحت عنوان "تکامل انسانی جامعه در گرو تربیت اسلامی فرزندان " و بخش دوم تحت عنوان "گشودن باب مکالمه و گفتگو با نوجوانان" راهکار تربیتی اسلام است "طی روزهای گذشته منتشر شد؛ در سومین قسمت از گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی  به "نکات تربیت اسلامی از کودکی تا جوانی" پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

حجت الاسلام محمد عالم زاده نوری استاد حوزه گفت: کودک در هفت سال ابتدای عمر خود نیازمند آزادی و اختیارات کامل است؛ برخورد اولیا با کودک باید به گونه‌ای باشد که کودک خود را در انجام هر عملی آزاد ببیند و احساس محدودیتی ننماید؛ کودک به مقتضای مقام سیادت و مهتری خود، زمینه‌ای وسیع می‌طلبد تا هرگونه که خود می‌خواهد، در آن به جولان بپردازد و در آن هیچگونه مانع و مزاحمی نداشته باشد؛ پیدایش چنین زمینه‌ای حقّ کودک است و کمال کودک در آن است که از ایجاد محدودیت توسط دیگران آشفته شود و با داد و فریاد و تظلّم، حق خود را بستاند و هیچگونه اعمال فشار و تقیدی را برنتابد؛ امّا در هفت سال دوّم حیات ـ که دوران تربیت مستقیم فرزند است ـ «نونهال» بر خلاف دوران ابتدای عمر خود که در تصمیم‌گیری برای انجام هرکاری آزاد و رها بود، پذیرای هر گونه محدودیت و تقید است و خود را مستحق این سلب اختیار می‌بیند. «عبد» ـ به دلیل عبودیتش ـ تحت اختیار مولی است و از اینکه اراده مطلق ندارد، آزرده خاطر نیست.

این استاد حوزه ادامه داد: فرزندان ما در این سنین فطرتاً عبودیت خویش را پذیرفته و به مولویت والدین خویش معترف‌اند؛ لذا سلب آزادی نونهال از ناحیه پدر و مادر، هر جا که در مسیر تربیت و به صلاح رشد و تعالی او باشد، ضروری است و در این میان هیچ گونه مسامحه و تساهلی سزاوار نیست و البتّه اینکه فرزندان در چنین شرایطی قابلیت و پذیرش اِعمال محدودیت را دارند با دادن اختیارات خاصی در موارد لازم منافات ندارد. غرض از ذکر این مسئله، بیان این نکته بود که رویه اصلی و سیره عملی نونهال در دوران عبودیت باید بر مبنای کسب اجازه از ولی در امور باشد و هیچگاه از پیش خود و بدون جلب نظر ولی، تصمیم به اقدام به کاری نگیرد. امّا چنانچه والدین، دادن اختیارات معینی را در حوزه مشخصی به صلاح او ببینند، در آن محدوده، فرزند به اذن والدین آزادی عمل دارد.

وی درباره وضعیت روانی نوجوانی افزود: اما وضعیت روانی نوجوان در دوران وزارت؛ «وزیر» به سبب تصدّی کرسی وزارت در مقامی قرار گرفته که علی‌رغم تعهّدات عملی به تصمیمات متخذه از سوی حاکم، در نهایت آزادی نظری به سر می‌برد. «وزیر» باید چونان خود را آزاد ببیند که در همه قوانین و مسائل جاری و تصمیمات آینده سلطان، جرأت اظهار نظر و دخالت داشته باشد و هیچ‌گونه تهدید و فشاری، او را از بیان عقیده و برداشت خود مانع نشود؛ وزیر آنچه را به صلاح مملکت خویش نمی‌داند، بدون هیچ محدودیتی در میان می‌گذارد و در حمایت از رأی خویش ادلّه خود را با آزادی کامل عنوان می‌کند و ادلّه مخالف را بدون هیچ دغدغه‌ای محترمانه به بوته نقد می‌کشد و آنچه را به خیر و مصلحت امور می‌پندارد پیشنهاد می‌دهد و با بیان ادله و براهین، از آن قاطعانه دفاع می‌کند، گرچه به وضعیت فعلی و قوانین جاری مملکت خود التزام عملی دارد.

به گفته حجت الاسلام عالم زاده نوری، نوجوان نیز در چنین شرایطی به سر می‌برد؛ هیچ مانعی نباید از اظهار نظر و دخالت او در امور مختلف جلوگیری کند. نوجوان باید عقیده و نظر خود را درباره مسائل گوناگونی که با آن در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی مواجه می‌شود آزادانه ـ ولی با رعایت جوانب اخلاقی ـ مطرح کند و برای دفاع از عقیده خود، استدلالاتی بیان نماید؛ اولیا نیز وظیفه دارند حتی اگر آرای نوجوان خویش را صد در صد باطل می‌شمارند، به کلام او با دقّت گوش نموده و از او اقامه برهان طلب کنند و با او به بحث و مناظره نشینند و منصفانه ادلّه او را ابطال یا قبول نمایند و چنانچه برخی از مقدمات از دیده محدود او به دور مانده تذکر دهند و تصمیمات خود را بر اساس حقیقت استوار سازند. از همین جهت والدین، نباید از نوجوان انتظار داشته باشند که حرف بزرگتر خود را از ابتدا بپذیرد و بدان عمل کند که نقد و بررسی مسائل و مناقشه در مقدّمات استدلال، لازمه مقام وزارت نوجوان و نشان کمال او است.

این استاد حوزه تصریح نمود: همین نوجوان گرچه در میدان اظهار نظر و بیان رأی و عقیده خود صددرصد آزاد است، امّا در مقام عمل کاملاً ملتزم و متعهّد به تصمیمات جاری والدین خود بوده و تا هنگامی که با اقناع کامل آنان حکم و تصمیم آنها را تغییر نداده است، از دستور آنان تخلّف نمی‌نماید. چنین برخوردی با فرزند در دوران وزارت، به مرور، قوه تعقل و تحلیل او را قوّت بخشیده و او را دارای ذهنی جوّال، بحّاث و نقّاد بار می‌آورد که در عرضه افکار و مکاتب مختلف از خود سخنی داشته باشد و جز به برهان عقلی صائب آرام نگیرد و تن در ندهد و در دام مغالطات رنگارنگ در نغلطد؛ از این جهت می‌توان این دوران را دوران تربیت نظری و تکامل عقلی فرزندان نام نهاد؛ دقّت و تأمل در سه مفهوم «سید»، «عبد» و «وزیر» حیطه و شیوه تنبیه و تشویق فرزند را نیز مشخص می‌کند.

حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری گفت: کودک در دوران سیادت، خود را برتر و سید دیگران می‌پندارد و دیگران نیز وظیفه دارند که مقتضای سیادت را رعایت نموده و مطابق آن با کودک برخورد نمایند و خود را بنده مطیع او قلمداد کنند. ناگفته پیداست که تنبیه کودک در این دوران، جسارت به مقام سید و تخطی از وظایف بندگی است و تجربه ثابت نموده که نتیجه‌ای جز لج‌بازی و ایجاد عقده‌های روانی در کودک ندارد. امّا تشویق کودک به خاطر اعمال شایسته‌ای که انجام می‌دهد با مقام سیادت او منافات ندارد و به گواهی تجربه، او را در انجام کارهای نیک و استمرار آن بر می‌انگیزاند. امّا در هفت سال دوّم چون فرزند، خود را عبد و والدینِ خود را مولای خود می‌داند و باید عملاً و نظراً تابع و مطیع آنها باشد، چنانچه از وظایف خود تخلف نماید، مستحق تنبیه و کیفر است و تحمل برخورد قاطع و صریح را نیز دارد. چنانچه پیش از این نیز اشارت رفت، کمال نونهال در این سنین به اطاعت و حرف‌شنوی بی‌قید وبند اوست، بنابراین روحیه طغیان، نافرمانی و سرکشی او باید قاطعانه سرکوب شود و اجازه تخطّی از مسئولیت‌ها به او داده نشود.

به گفته استاد حوزه، در این سنین کودک باید آرام و سربزیر، حرف گوش کند و بدون نقد و اعتراض اطاعت نماید و چنانچه جز این باشد پذیرای تأدیب و مؤاخذه و مجازات گردد. تشویق نونهال نیز در شرایطی مطلوب است که وظایف خود را به خوبی انجام دهد و بدون چون و چرا مسیر اطاعت و انقیاد را بپیماید.

وی افزود: پس از چندی که فرزند، مسئولیت وزارت را بر عهده گرفت، شیوه تنبیه و تشویق او متحول می‌شود. نوجوان بر خلاف نونهال در چون و چرا کردن در اوامر و فرمان‌ها مختار است. بلکه این برخوردِ او ممدوح و شایسته تحسین و ترغیب است، لذا هیچگاه نباید او را به خاطر اینکه از آغاز، دستور ما را به ‌کار نمی‌گیرد و حرف نمی‌شنود تنبیه نمود؛ نوجوان به تناسب فطرت خود تا مسئله‌ای را قبول نکند به آن اقدام نمی‌کند و برای آنکه آن‌ را قبول کند، نیازمند بحث و بررسی و شنیدن دلائل آن است؛ از این روی باید به جای توسل به پرخاش و خشونت به اقناع عقلی او و بیان دلائل و مستندات مطلوب خویش همت گماریم و عقل او را نسبت به حقانیت و مشروعیت مراد خود سیراب نمائیم؛  از سوی دیگر نباید او را به جهت حرف‌شنوی و اطاعت بی‌چون و چرا، تشویق و ترغیب نماییم. زیرا کمال نوجوان در نقد و احتجاج و ریشه‌یابی مسائل است. تشویق بر اطاعت بی‌چون و چرا روحیه حقیقت‌طلبی و نیروی تعقل او را خاموش می کند و او را به سان برّه بی‌اختیاری که قدرت تشخیص نیک و بد خویش را ندارد و با چوب چوپان به چپ و راست حرکت می‌کند، در می‌آورد.

این استاد حوزه درباره تشویق نوجوانان و راهکارهای آن، تصریح نمود: تشویق نوجوان باید، بر خوش‌فکری و قدرت استدلال و دقّت نظر او تعلق گیرد. نوجوانی که با دقّت و موشکافی، مسائل را تحلیل می‌کند و به خوبی به سنجش و مقایسه می‌پردازد و تعقل و تدبّر و تشخیص خود را به‌کار گرفته و ورزیده می‌گرداند، لایق تحسین و درخور تشویق است. زیرا فضیلت نوجوان به همین امور است. مؤاخذه و بازخواست او نیز فقط در صورتی رواست که عقل نوجوان نسبت به حقانیت و صحّت درخواستِ والدین قانع شده و دلائل و ریشه‌های آن را به خوبی دریافته، ولی در عین حال در مقام عمل سرکشی یا کوتاهی نماید. این عدم التزام عملی ـ که با اعتراف عقلی به حقانیت، حجیت و مشروعیت آن دستور در تضاد است ـ موجب استحقاق مؤاخذه و کیفر او می‌شود؛ البته پیدا است که تنبیه وزیر با تنبیه عبد متفاوت است. وزیر حتی اگر مستحق تنبیه باشد باید شأن وزارتش محفوظ بماند و آبرو و حرمتش را از کف ندهد. از این رو در حد امکان در خلوت و خفا نه در محضر جمع تنبیه می‌شود.

حجت السلام و المسلمین عالم زاده نوری گفت: از جمله وظایفی که والدین نسبت به فرزند خود دارند، آموزش و تعلیم او است؛ آن‌گونه که از این حدیث نورانی، استفاده می‌شود نحوه آموزش کودک در سنین مختلف، متفاوت است. دوران سیادت کودک، همانگونه که دوران تربیت غیر مستقیم محسوب می‌شود، دوران تعلیم غیر مستقیم نیز است. تعلیم غیر مستقیم، شیوه‌ای است که در آن کودک به تعلّم اجبار نمی‌شود و با علاقه و رغبت باطنی و به عنوان تفنّن و تنوع با مسائل گوناگون آشنا می‌شود، بدون آنکه خود متوجّه شود که در حال آموزش و فراگیری است. والدین باید مهارت‌ها و علوم مختلف را در قالب بازی، شعر، داستان، تشویق و الگوسازی‌های غیر صریح به کودک انتقال دهند ... در القای مطالب و علوم، همیشه شوق و نشاط کودک را زنده نگه داشته و هیچگاه فراگیری مسئله‌ای را بر او تحمیل ننمایند.

وی افزود: امّا در دوران عبودیت، آمادگی روحی نونهال، زمینه را برای فراگیری مستقیم علوم مختلف فراهم می‌سازد و مربّیان وظیفه دارند فرزند را بر علم‌آموزی، مکلّف نمایند و او را ـ هر چند خود طالب و شائق نباشد ـ به حضور در کلاس درس وادار کنند. جذابیت کلاس درس و ایجاد محیط آموزشی صمیمی و سرشار از محبّت، گرچه امر تعلیم و تعلّم را عمق و سهولت می‌بخشد و کمّیت و کیفیت آنرا می‌افزاید، امّا در عین حال واداشتن نونهال به تحمّل زحمات و مشقّات درس‌آموزی و کسب علم و فضیلت و جلوگیری از بازیگوشی و وقت‌گذرانی او در این موقعیت سنّی بسیار ضروری و مکمّل تلاش‌های معلّمان و آموزگاران است؛ نوجوان پس از عبور از مرحله عبودیت و ورود در دایره وزارت برای حضور در کلاس درس و آموختن دانش‌های ضروری نیازمند توجیه عقلی کامل و استدلال متین منطقی است و تکلیف و تحمیل او به فراگیری دانش بدون بیان علل نیاز به آن علم، ضرورت فراگیری و کاربرد عملی آن و اقناع عقلانی او نسبت به لزوم اکتساب آن دانش خاص نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.

این استاد حوزه خاطر نشان ساخت: شخصیتی که خود را وزیر و مشاور می‌بیند، در نقد و بررسی عقلی و ریشه‌یابی اوامر حاکم و درک کامل فلسفه آن مجاز است. لذا چون و چرای نوجوان در به‌دست آوردن ضرورت یا فواید علوم، به معنای فرار از مسئولیت دانش‌جوئی و علم‌آموزی نیست؛ بلکه محصول طبیعی فطرت حقیقت‌جو و نقّاد او است که به امر تکوینی الهی خود را در اظهار نظر و ذکر عقاید و آرائش محق و مجاز می‌داند. چنانچه فرزند، در شرایط خاصّی در معرض افکار متعارض و اقوال متضاد قرار گیرد و در مسئله‌ای از مسائل فکری یا اعتقادی در ورطه شک و حیرت افتد، مساعدت و همراهی والدین در رفع تردید و تحیر و راهنمایی او در مناقشات علمی، یقیناً در هدایت او به طریق صواب مفید و مؤثر خواهد بود.

حجت الاسلام محمد عالم زاده  نوری یادآور شد: کودک قبل از هفت سالگی، تحمّل درک مسائل علمی عمیق را ندارد و انتظار ندارد پدر و مادر یا دیگران در درک مسئله‌ای یا حسن و قبح عملی اختلاف نظر داشته باشند. لذا لازم است در برخورد با کودک رویه واحدی اعمال شود و پیش روی کودک از طرح مخالفت‌های نظری و بیان انتقاد نسبت به برخورد دیگران در حد امکان پرهیز شود و چنانچه در برخورد دیگران نسبت به کودک نقطه ضعف یا ایرادی مشاهده نمودیم، بدون آنکه در منظر او به جدال و مناقشه بپردازیم، باید به روش خطابی یا شعری حالت عاطفی و روحی کودک را تعدیل نماییم و حقیقت را بر او منکشف سازیم، همچنین اگر کودک بر اثر معاشرت با نااهلان و ناصالحان، اعتقاد به عقیده نادرستی پیدا نمود، برای بازگشت او به مسیر حق، نمی‌توان از براهین و استدلالات خشک عقلی بهره گرفت. بلکه باید با استفاده از تمثیل و تشبیه، قوای خیالی او را به‌کار گرفت و او را تحت تأثیر قرار داد.

وی افزود: در برخورد با نونهالان در سنین ۷ تا ۱۴ ابتدا باید افکار صحیح و عقاید سالم را در اختیار آنها قرار داد و از طرح اقوال مخالف و آرای نادرست در محضر آنها ـ حتی به قصد ابطال و رد کردن ـ اجتناب ورزید و ذهن آنها را درگیر شک و تردید و شبهه ننمود. چنانچه فرزند در شرایط خاصّی با چنین سؤالاتی مواجه شد و دچار حیرت و تردید گشت و یا اعتقاد فاسدی پیدا کرد لازم است با استفاده از شیوه‌های خطابی، جدلی یا شعری او را اقناع یا اسکات نمود و در ضمن زمینه تشدید این سؤالات و شبهات را نیز از بین برد و او را از معاشرت با نااهلان و منحرفان، صریحاً منع نمود و چنین کتاب‌هایی را نیز از معرض استفاده او دور کرد. همچنین لازم نیست اجازه حضور او به همه مباحث داده شود. برخی از گفتگوها میان پدر و مادر حتما باید از دید این کودکان دور باشد تا حرمت و سیادت پدر و مادر نزد او محفوظ باقی بماند.

استاد حوزه خاطر نشان کرد: در هفت سال سوّم، نوجوان آرام آرام خود را آماده مباحث نظری محض نموده و ذهن خود را ورزیده می‌سازد. در چنین شرایطی که فرزندان پا به بلوغ و رشد فکری می‌گذراند و قابلیت فهم براهین عقلی را به مرور پیدا می‌کنند، لازم است والدین و آموزگاران به تدریج افکار و عقاید مخالف را نیز در کنار عقاید سالم طرح کنند و ادلّه هر دو طرف را به نقد و بررسی گذارند و در این میان، ذهن نوجوان را نیز به کمک طلبند. البتّه هدایتِ غیر مستقیم نوجوان به مسیر حق، در رهایی او از چنگال مغالطات، بسیار ضروری است. ولی هیچگاه، نوجوان نباید با توجیهاتِ غیر منصفانه، یا شیوه‌های خطابی و جدلی، احساس کند که قصد فریب یا اسکات او در میان است، بلکه همیشه در آغاز، استدلال برهانی مطلب ذکر گردد و سپس برای فهم بهتر از روش‌های خطابی، جدلی یا شعری نیز استفاده شود و در ضمن به نوجوان اجازه گفتگو و مناظره آزاد داده شود و از فکر او نیز در رهیافت به حقیقت استفاده گردد. در این سنین نباید از طرح گفتگو در نزد نوجوان طفره رفت یا پرهیز کرد، نوجوان باید آرام آرام به صحنه جدی گفتگوها وارد شود و قدرت تجزیه و تحلیل و بلوغ فکری خود را بنمایاند.

حجت اسلام محمد عالم زاده نوری گفت:چنانچه در این سنین، نوجوان در دام شبهات فکری و عقیدتی دچار گشت و یا اعتقادی به مکاتب فکری منحرف پیدا نمود، هیچگاه نباید او را توبیخ و سرزنش نموده و یا بدون پرده و صریح از مواجهه با منابع این افکار منع نماییم. بلکه به گونه‌ای که به شأن وزارت او لطمه‌ای وارد نیاید، بدون پرخاش و تندی، در گفتگوی صمیمانه و مناظره دوستانه و با استفاده از ادلّه متقن منطقی، او را به طریق صواب راهنمایی نماییم و در تمام مواردی که پاسخی برای سؤال او نداریم بی‌پیرایه و صریح، پاسخ او را به آینده موکول نماییم و یا او را به فرزانه‌ای حوالت دهیم و از گفتن کلمه «نمی‌دانم» دریغ نورزیم. در هر حال وجود اعتماد متقابل و صداقت و صمیمیت کامل میان فرزند و والدین چنانچه مقتضای وزارت است، در تربیت نوجوان بسیار ضروری است.

وی برخوردهای تند و خشونت‌آمیز و حمله‌های بی‌منطق به نوجوانان را در این سنین، موجب سلب اعتماد و هدم بنیان صداقت و صمیمیت برشمرد و افزود: برخوردهای تند و خشونت‌آمیز، جز آنکه نوجوان را به مخفی‌کاری و بازگو ننمودن مسائل حیات خود برای والدین وادار نماید ثمری ندارد. نوجوانی که در برخورد با والدین، پس از طرح مسائل روزمره خود، یکباره با هجوم و فریاد و مؤاخذه روبرو می‌شود، ترجیح می‌دهد که عقاید خویش و برنامه‌های زندگی‌اش را تا آنجا که ممکن است از دیده آنان دور نگاه دارد و صراحت و صداقت خویش را در این میان می‌بازد.

وی افزود: نوجوانی که شأن وزارت خویش را مخدوش و مجروح می‌بیند بهتر می‌داند که از وزارت استعفا دهد ... وزیری که از وزارت کناره گرفت، رعیت نمی‌شود و تحت ولایت باقی نمی‌ماند بلکه برای خود شأن مستقلی همچون حاکم قائل است. پدرها و مادرها تا رسیدن به سن ۲۱ سالگی، ولی فرزندان خویش هستند به شرط آنکه خود پاسدار این ولایت باشند و با رفتار خود، فرزند را به سرکشی و طغیان وادار ننمایند. فشار بیش از حدّ به نوجوان، تهدید و پرخاش، پرهیز از مشاوره، عدم اعتماد، امر و نهی مستقیم و هرآنچه با مقام وزارت او منافات دارد، قدمی است در مسیر اخراج او از دایره ولایت والدین. از این رو استفاده بی‌جا و بی‌مورد از ولایت، ولی را در نظر او کوچک و بی‌مقدار و ولایت او را لوث و کمرنگ می‌کند. همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد اعمال ولایت برای نوجوان فقط و فقط پس از توجیه کامل عقلانی او به تکلیف و اجازه بحث و گفتگوی دوجانبه در محیطی صمیمی و شنیدن ادلّه و انتقادات او و قضاوت منصفانه و حق‌جویانه، اثربخش است و جز این طریق، منجرّ به صلاح و صواب نخواهد شد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.