نشر ایجاز بتازگی مجموعه‌ای از سروده‌های کلاسیک شاعر جوان، امیرحسین حنایی را منتشر کرده است. ویژگی این مجموعه که آن را در بین بسیاری از آثار شاعران جوان ممتاز می‌کند، توجه او به شعر مذهبی بخصوص مناجات‌نامه‌ها و شعرهایی برای ذات الهی است. مناجات نامه یکی از گونه‌های ادبی بوده است که شاعران توحیدگرای متقدم ما همیشه توجه داشته‌اند در مقدمه دیوان‌ها و کتاب‌هایشان، نمونه‌هایی از آن را داشته باشند.

آرش شفاعی/

نشر ایجاز بتازگی مجموعه‌ای از سروده‌های کلاسیک شاعر جوان، امیرحسین حنایی را منتشر کرده است. ویژگی این مجموعه که آن را در بین بسیاری از آثار شاعران جوان ممتاز می‌کند، توجه او به شعر مذهبی بخصوص مناجات‌نامه‌ها و شعرهایی برای ذات الهی است. مناجات نامه یکی از گونه‌های ادبی بوده است که شاعران توحیدگرای متقدم ما همیشه توجه داشته‌اند در مقدمه دیوان‌ها و کتاب‌هایشان، نمونه‌هایی از آن را داشته باشند. متأسفانه در شعر امروز ما این گونه ادبی به محاق فراموشی سپرده شده است و حتی شاعران آیینی و مذهبی ما نیز با وجود شعرهایی که برای ائمه(ع) سروده‌اند، از سرودن برای خداوند متعال غافل شده‌اند.
حنایی در این مجموعه فقط به مناجات سرایی توجه نداشته است، بلکه نگاه و رویکرد فرمی‌جدیدی به شعر مذهبی نیز داشته است. او تلاش کرده است از قالب‌های مختلف شعر کلاسیک استفاده کند و حتی در مواردی ابتکاراتی نیز انجام دهد و این توجه، سبب شده است که از نظر قالبی شاهد تنوع فراوانی در مجموعه باشیم. او همچنین با اتکا به توانایی‌های شاعرانه اش، گاه توانسته است، بیت‌های خوب و درخشانی نیز بسراید از جمله:
خوشا به حال کسانی که عاشقش هستند
به شکل خاص‌تری می‌شوند عاشق خویش
یا:
فدای طبع بلندش که حین خلقت من
زبان به وصف گشود و نکرد تحقیرم
یا:
دیده‌ام از کرمت، غصه به شادی پیوست
دیده‌ام از حدمت، پیر جوان خارج شد
یا اینکه با استفاده از ظرفیت و جسارتی که در شعرش هست، قافیه‌ها و ردیف‌های تازه‌ای در شعرهایش بیاورد و به تنوع فضای شعر کمک کند:
چقدر سنگین شد بار دوست داشتنت
قشنگ شانه من زیر آن پرس می‌شد
یا:
خدا من از تو طلب می‌کنم زیادی‌ها
خدا به من این‌ها را تو یاد دادی‌ها
این جسارت سبب شده است در این کتاب ظرفیت‌های جدیدی به روی شعر مذهبی ما باز شود. بسیاری از شاعران مذهبی ما ناخودآگاه شعرشان از شتاب و روند زمانه، عقب می‌ماند و شعرشان فخامتی آزاردهنده و زبانی کهنه به خود می‌گیرد، اما حنایی توانسته است با جسارت خود در دست بردن در زبان، قالب و فرم، فرصتی تازه برای شعر مذهبی ایجاد کند. یکی از شگردهای شاعر در این کار این است که از ظرفیت‌های زبان روزمره در کنار زبان رسمی‌استفاده می‌کند. این کار البته ریسک زیادی دارد، چرا که موجب می‌شود شاعر تعادل از دستش خارج شود و نحو زبان روزمره و محاوره را وارد شعر رسمی‌کند. این کار سبب شده است در موارد زیادی زبان شعری او دچار افت شود. برای مثال استفاده بی دلیل از ضمیرهای اضافی در شعر، بیانگر ضعف زبانی می‌شود. برای مثال:
با تو من می‌سازمش این روزهای خوب را
یا: 
خودت همیشه به یادت مرا بیندازم
یا:
جهان را مالکش باش و خودت در بی‌جهانی باش
چنانکه می‌بینید مثلاً در نمونه دوم با وجود مفعول و «را» ی مفعولی، ضمیر در پایان فعل، حشو است و این ایراد که در شعر جوانان ما به وفور دیده می‌شود، یکی از دلایل ضعف زبانی شاعران کم تجربه محسوب می‌شود.
یکی دیگر از این نمونه‌های ضعف زبانی، استفاده از «بازم» به جای «بازهم» است که از جمله آسیب‌های استفاده از نحو زبان محاوره در شعر رسمی‌است:
و بازم خالق این ابرهای بی‌ثمر را شکر
یا:
با تو اما می‌شوم هی از زیادم بیشتر
شاعر همچنین ایرادهای دیگری هم دارد که توجه نکردن به آن‌ها در مجموعه شعر شاعری که مجموعه منتشر کرده است، عجیب است. برای مثال قافیه کردن قلب و مغز در این بیت، حتی با توجیه فراروی از تعریف‌های معمول شعر و نوآوری هم قابل قبول نیست:
نام تو جاری شده در هر نوار قلب من
رد تو پیدا شده در هر نوار مغز من
یا جمع بستن اسم جمع:
خدا را دوست دارم من به تعداد اسامی‌هاش
چنانکه گفتیم، جسارت در نوآوری مهم‌ترین مشخصه‌ای است که این مجموعه را در بین بسیاری از مجموعه‌های شعر مذهبی، درخشان کرده است، اما همین شاعر که چنین حواسش به نوآوری در فرم در کنار مضمون بوده است، گاه در برخی شعرها ساختاری را برای شعر انتخاب کرده است که از همان اول مشخص بود، شاعر از شعر شکست می‌خورد:
خدا اول، خدا آخر، خدا باطن، خدا ظاهر
خدا خالق، خدا کامل، خدا جامع، خدا حاضر
مشخص است که چنین ساختاری تا ابد می‌توانست ادامه پیدا کند و چنین شعری بدون تخیل و کشف، از شاعری که در همه شعرهایش به نوآوری توجه داشته است، بعید می‌نماید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.