شعر خراسان در هفته‌ای که گذشت یکی از پیشکسوتان خود را از دست داد. زنده یاد استاد داراب بدخشان از پیشکسوتان و بزرگان شعر خراسان شمالی، که محور بسیاری از فعالیت‌های شعری در بجنورد و خراسان شمالی بودند، چهارشنبه 21 فروردین ماه به دعوت حق لبیک و شاگردان و دوستداران شعرشان را وداع گفتند.

درخشان در شعر و زندگی

جواد شیخ الاسلامی/

 شعر خراسان در هفته‌ای که گذشت یکی از پیشکسوتان خود را از دست داد. زنده یاد استاد داراب بدخشان از پیشکسوتان و بزرگان شعر خراسان شمالی، که محور بسیاری از فعالیت‌های شعری در بجنورد و خراسان شمالی بودند، چهارشنبه 21 فروردین ماه به دعوت حق لبیک و شاگردان و دوستداران شعرشان را وداع گفتند.

شرکت در کنگره اهل بیت(ع)، شرکت در جشنواره علی اصغر(ع) و کسب مقام کشوری در سال 86، منتخب شب شعر حمایت از مردم بی‌دفاع بحرین، تجلیل از پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر خراسان شمالی 1392، شرکت در کنگره شعر رضوی و کسب مقام برگزیده سال 95، خلاصه‌ای از سوابق و افتخارات این پیشکسوت بجنوردی است.

 در همین خصوص گفت‌وگویی با اباصلت رضوانی، از دوستان مرحوم بدخشان داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

می خواستم کمی درباره صبغه و سابقه شعری آقای بدخشان و سیر حرکت آن صحبت کنید.

آقای بدخشان از همان عنفوان جوانی شعر و شاعری را تجربه کرده بودند و با آن رابطه داشتند، ولی این ارتباط به طور جدی پس از آشنایی با شاعران هم‌نسل خود در بجنورد و تشکیل انجمن ادبی عارف شکل گرفت. ضمن تشکیل انجمن ادبی بود که حاج آقا موهبت شعر را جدی‌تر گرفتند و پیگیری کردند. انجمن عارف را هم همان سال‌های آغازین با همراهی هم‌نسلان خودشان از جمله آقای قاسم مهرنیا تشکیل داده بودند که این انجمن به طور منظم فعالیت می‌کرد. به غیر از حضور در انجمن عارف، در همان سال‌ها ارتباطاتی هم با انجمن‌های نیشابور داشتند. یعنی به طور مرتب هرچند وقت یکبار از بجنورد به نیشابور می‌رفتند و در انجمن‌های ادبی نیشابور حضور پیدا می‌کردند. حتی در برهه‌ای موفق به همنشینی و مؤانست با حیدر یغما نیشابوری را داشتند. البته شعر حاج آقا در دوره اول شاعریشان بیشتر تحت تأثیر شعر دوره بازگشت بود و عناصر شعری ایشان عناصر شناخته شده مبتنی بر همان دوره است؛ یعنی مبتنی بر روابط کلیشه‌ای و عناصر کلیشه‌ای در شعر. ایشان در آن دوره تحت تأثیر شاعر معروف همان زمان به نام صغیر اصفهانی بودند. بسیاری از اشعار صغیر اصفهانی را حفظ بودند و این تأثیر کماکان در شعر حاج آقا وجود داشت. اما شعر آقای بدخشان در همان سطح نماند و به مرور جلوه‌های نو شدن را در خود نمایان کرد. به طور دقیق‌تر باید بگویم شعر آقای بدخشان پس از پایان دهه 60 و آشنایی ایشان با شعر و غزل معاصر، به طور مستمر دچار پوست‌اندازی می‌شود و شعر و زبان ایشان متحول می‌شود. از نگاه‌های کلیشه‌ای به شعر و آن روابط کلیشه‌ای در عناصر شعر که پیش از این در شعرشان وجود داشت، خودداری می‌کنند و تلاش می‌کنند سرایش با زبان نو و تازه را تجربه و تمرین کنند. به همین خاطر عناصر شعری تازه‌ای را کشف و وارد شعرشان کردند. این تلاش بوضوح در تغییر و تحول و تکامل زبان شعری ایشان قابل مشاهده است.

چه ویژگی و نکته‌ای در زندگی ایشان برجسته بود که سبب شده بود این‌قدر در بین شاعران محبوب باشند؟

همان طور که عرض کردم ایشان در یک خانواده مذهبی بزرگ شدند و تا آخرین لحظات زندگیشان این علاقه و پیوند به مسائل دینی و مذهبی با ایشان همراه بود. اما این علاقه به دین و مذهب و معصومین(ع) فقط در نوع تفکر و سبک زندگیشان محدود نبود، بلکه اگر بخواهیم در خصوص شعر ایشان به یک وجه خیلی مهم اشاره کنیم همین حضور جدی و عمیق دین و مذهب در شعرشان است.

ایشان همچنین یکی از مداحان ممتاز و عالی خراسان شمالی هستند و در حوزه مداحی جایگاه ایشان جایگاه رفیعی است. شاهد مثال بنده هم درباره موفقیت ایشان در زمینه مداحی دهمین همایش پیرغلامان کشور است که آقای بدخشان در آن همایش به عنوان مداح نمونه کشوری انتخاب و معرفی شدند. یعنی در کنار شعر، در حوزه مداحی و مرثیه‌خوانی یکی از مداحان شاخص و نمونه در سطح استان خراسان شمالی و کشور بودند. شخصیت مذهبی ایشان موجب شده بود از سال‌های خیلی دور به سمت مدح و منقبت و مرثیه ائمه اطهار(ع) کشیده شوند و کارنامه فعالیت‌شان در این حوزه هم ریشه‌دار و قابل تحسین است. یک وجه دیگر درباره مرحوم بدخشان، روحیه زحمتکشی و نان حلال خوری است. ایشان در شهر بجنورد کاسب بودند و مغازه فرش‌فروشی داشتند و با اتکا به روحیه مذهبی و مردم‌داری که داشتند، در بین کسبه هم دارای جایگاه ممتازی بودند و مورد احترام عموم مردم بجنورد قرار دارند.

آقای بدخشان پدر شهید هم بودند و ظاهراً این شهادت تأثیر زیادی در زندگی و حتی شعر ایشان داشته است.

بله؛ شهادت فرزندشان در سال 1366 شاید نقطه عطفی در شعر و زندگی آقای بدخشان بود. شاید برای همین بود که شعر استاد بدخشان سرشار از یک حزن مقدس بود. ایشان با نگاه مذهبی و عارفانه‌ای که به زندگی خودشان و شهادت فرزندشان داشتند، وجوه خاصی را در عالم معنا و عرفان کشف کرده بودند و شعرشان از نگاه عارفانه سرشار بود.

یکی از وجوه مثبت دیگر در آقای بدخشان ویژگی‌های اخلاقی ایشان بود که از جمله آن‌ها می‌توان به تواضع و فروتنی ایشان اشاره کرد. با اینکه جایگاه شعرشان نسبت به هم‌نسلان ممتاز بود، اما با فروتنی و تواضع تمام به زندگی ادبی‌شان می‌پرداختند و ارتباط بسیار خوبی با دیگران، بویژه شاعران شهر داشتند. یکی از نمونه‌های این مردم‌داری آقای بدخشان، دوستی ریشه‌دار و عمیق با هم‌نسلان خودشان بخصوص آقای قاسم مهرنیا است. ما در این روزها شاهد هستیم که از همه نسله‌ای جامعه ادبی خراسان شمالی پای کار آمده‌اند و شخصیت ایشان را تقدیر می‌کنند و در این تلاش هستند که سهمی در بزرگداشت ایشان داشته باشند. همین نکته حاکی از این است که استاد موفق شده بودند با هم‌نسلانشان ارتباط و تعامل خیلی خوبی داشته باشند.

شما سال‌ها با این استاد بااخلاص و شاعر پیشکسوت آشنا بودید و ارتباط داشتید. این روزها هم درگیر مراسم ایشان بودید. اگر بخواهید درباره ایشان و روحیه و سبک زندگیشان مطلبی بفرمایید به چه نکته‌ای اشاره می‌کنید؟

عشق تنها واژه‌ای است که می‌توان در توصیف مردانی مثل حاج داراب بدخشان استفاده کرد. شالوده بنیادین مردانی که معنوی‌ترین مراتب عاشقی را دریافتند. زندگی ایشان را که نگاه می‌کنی از خود می‌پرسی آیا به جز عشق چه نیرویی می‌تواند چنین اعجازی بیافریند. زیستن امثال استاد بدخشان نه برای خویشتن؛ که ستیزی است جاودانه برای تحقق نور و روشنایی، برای ماندن در خیمه‌های آسمانی ولایت، برای روشن نگاه داشتن چراغ‌های هدایت و رحمت. چه بسیار عاشقانی که به برکت همنفسی با انفاس آسمانی ایشان، بر درگاه ملکوتی ائمه اطهار(ع) زانو زده و در شبستان‌های عشق و عبودیت راه نجات را بازیافتند.

شاید خیلی‌ها با آثار آقای بدخشان آشنایی نداشته باشند. درباره کتاب‌های ایشان و وجوه مختلف شعرشان توضیح می‌دهید؟

آقای بدخشان در کارنامه ادبی‌شان سه مجوعه شعر به چاپ رساندند. نخستین مجموعه شعر به نام «یوسفی شدم در چاه» سال 1377 در انتشارات سخن گستر مشهد منتشر شد. کتاب دوم «تلاوت خورشید» نام داشت و سال 1393 در دفتر آفرینش‌های حوزه هنری خراسان شمالی به چاپ رسید و کتاب سوم با نام «فصلی از خورشیدها» بود که در سال 1396 منتشر شد. هر سه مجموعه شعر، کارنامه درخشانی در حوزه ادبیات دینی و مذهبی هستند که آقای بدخشان از خودشان به یادگار گذاشتند. اگر بخواهم به یکی از ویژگی‌های بارز شعر آقای بدخشان که زبانزد همه است اشاره کنم، باید به زبان شعرشان اشاره کنم که هم‌آواز و همراه و همگون با زبان شعر معاصر است؛ به همین دلیل می‌شود گفت آقای بدخشان باوجود سن زیادشان، در حوزه زبان شاعری جوان بودند؛ چرا که دارای زبان شعری تازه، پویا و روانی بودند. حتی در حوزه شعر آیینی به شعر به عنوان حادثه‌ای که در زبان رخ می‌دهد، نگاه داشتند. به این دلیل بود که شعرهای آیینی ایشان هم خالی از نوآوری‌های زبانی نبود. سخنِ موزون و مقفا و مردف، هرگز او را در نوآوری در عرصه زبان محدود نکرده است. ترکیبات بدیع، تصاویر نو، کشف روابط جدید در عناصر شعری، ساخت معانی تازه و تأثیرگذار شعر او را با هم‌نسلان خودش متمایز کرده است. به عنوان مثال «آنجا میان خیمه سقا به جای آب / مشکی به هم تپیده پر از اضطراب بود» و یا «هرجا سری که یافته عنوان سروری / در حسرت مقام بلند گدای توست» و یا « گوشه‌ای از آسمانم، بر زمین افتاده‌ام / با عبور از گوشه چشمش چنین افتاده‌ام» و یا «مار عشق تو در هر کرانه گل کرده / خدا به چهره تو جاودانه گل کرده» و بسیاری از این آنات و ابیات شورانگیز که حاصل کوشش‌ها و جوشش‌های استاد است و در مجموعه کارهای ایشان از این دست لحظات ناب شعری بوفور می‌توان پیدا کرد و از خواندنش لذت برد.

من از شاعران سرشناس زیادی تعریف مرحوم بدخشان را شنیده بودم. چه چیزی سبب شده بود در عین گمنامی و در حاشیه بودن مورد محبت و توجه شاعران نامدار قرار بگیرند؟

در طول این سال‌ها که من با آقای بدخشان در ارتباط بودم میهمان‌های زیادی را از نقاط مختلف کشور در بجنورد داشتیم که وقتی می‌آمدند و با شعر آقای بدخشان مواجه می‌شدند، دچار حیرت می‌شدند؛ از جمله یوسفعلی میرشکاک، علیرضا قزوه، محمدحسین جعفریان و شاعران جوان دیگری که از اقصی نقاط کشور بارها در بجنورد حضور پیدا کردند و این نکته را درباره شعر استاد بدخشان اذعان کردند. این مسئله به طور مکرر اتفاق افتاده است که وقتی شاعران مختلف شعر آقای بدخشان را می‌شنیدند به استاد بیان می‌کردند که آقای بدخشان! باوجود سن زیادتان شعر شما چقدر جوان است. همین نکته نشان می‌دهد که آقای بدخشان توانسته بودند زبان شعری خودشان را متحول کنند و به زبان مردم عصر خودشان شعر بگویند.

آقای بدخشان از جمله شاعرانی بودند که شعر را فقط برای شعر نمی‌خواستند. به شعر به عنوان سرگرمی و صرفاً به عنوان یک هنر و برای التذاذ هنری نگاه نمی‌کردند. شعر برای ایشان هدف نبود. ایشان هدف‌های بزرگ‌تری را در شعر جست‌وجو می‌کرد و شعر وسیله‌ای بود تا برای تحقق آن اهداف آرمانی از آن بهره ببرد. درباره اندیشه شعری ایشان می‌شود تحقیقات علمی کرد و اشعار ایشان را مورد بررسی قرار داد، اما آنچه درباره جهان‌بینی و نوع نگاه ایشان به شعر دریافته بودم، این است که ایشان شعر را وسیله‌ای برای انتقال مفاهیم دینی می‌دانستند و تا حد توان شعر را به خدمت دین آورده بودند، اما همان طور که عرض کردم این هدف هیچ‌گاه ایشان را از جوهره شعری و پیشرفت در زبان و محتوای شعر غافل نکرد. یعنی در کنار توجه به مفاهیم دینی و ارزشی در شعر، همواره تلاش می‌کردند که عناصر شعری جذاب و نو برای کشف لحظات ناب شعری، با همان نگاه و نگرش دینی و مذهبی، در شعرشان حضور داشته باشد. البته این را هم عرض کنم که این جهان‌بینی مبتنی بر دین و اخلاق فقط در شعرشان ظهور و بروز نداشت بلکه در شخصیت و زندگی و در عملشان هم بروز داشت. تصمیمات، واکنش‌ها و رفتارشان همه مبتنی بر همان آموزه‌های دینی بود. آنجا که لازم بود سکوت می‌کردند و آنجا که لازم بود نظر می‌دادند و هر عملی که ایشان انجام می‌دادند تحت تأثیر همان فرهنگ دینی بود که زندگی میکردند. این مسئله که نقطه قوت آقای بدخشان بود به نوعی نقطه ضعف ادبیات معاصر نیز هست؛ چرا که خیلی از شاعران ما متأسفانه این ویژگی را ندارند و زندگی شخصی‌شان با عوالم شعرشان خیلی فاصله دارد؛ اما در مورد آقای بدخشان هیچ فاصله‌ای بین شعر و زندگی‌شان نمی‌بینیم. زندگی ایشان مثل شعر و شعرشان هم مثل زندگی‌شان بود و سایه دین و اعتقاد بر همه وجوه شاعری و شخصیت آقای بدخشان سایه افکنده بود. امیدوارم خداوند استاد زنده یاد داراب بدخشان را بیامرزد و دعا می‌کنیم همان‌طور که در دنیا زیر سایه ائمه اطهار(ع) زندگی کردند در آخرت هم تحت لوای این عزیزان باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.