این روزها خبرها و تصاویر متعددی از حضور طلبه‌ها و روحانیون شهرهای مختلف در مناطق سیل ‌زده منتشر شده؛ روحانیونی که با عنوان «نیروهای جهادی» شناخته می‌شوند و سر و تیپشان با لباس خاکی یا پلنگی به همراه عمامه، بیش از هر چیز یادآور طلبه‌های سال‌های جنگ است.

طلبه های حوزه خدمت

آرمان اورنگ/

این روزها خبرها و تصاویر متعددی از حضور طلبه‌ها و روحانیون شهرهای مختلف در مناطق سیل ‌زده منتشر شده؛ روحانیونی که با عنوان «نیروهای جهادی» شناخته می‌شوند و سر و تیپشان با لباس خاکی یا پلنگی به همراه عمامه، بیش از هر چیز یادآور طلبه‌های سال‌های جنگ است؛ موضوعی که البته امسال بحث‌های متعددی را در فضای مجازی و حقیقی بین آن‌ها و بعضی سلبریتی‌ها منجر شد و دست ‌آخر هم به هشتگ «اول بیل بزن، بعد حرف بزن» انجامید. در این میان اما، فضای نوروزی رسانه‌ها و پس از آن هم ماجراها و اتفاقات سیل در نقاط مختلف کشور، برخی خبرها را از تیررس افکار عمومی دور کرد. درست مثل خبر پاکبانی طلبه‌های شیروانی که فعالیتی شبیه طلبه‌های جهادی را پی گرفتند، ولی فقط معدودی از رسانه‌ها، به آن‌ها پرداختند و بقیه بازتاب‌هایش در شبکه‌های اجتماعی رقم خورد. همین اتفاق هم بهانه خوبی بود تا حجت الاسلام امید سعادتی، مدیر حوزه علمیه شیروان درباره اتفاقات و ماجراهایی که منجر به حرکت متفاوت طلبه‌های شیروانی شد، برایمان بگوید.

  • صفحه مردم پیش از این روایتی از پاکبانی طلبه‌های گنابادی منتشر کرده است. حالا ولی از فعالیست‌های مشابه طلاب شیروانی با خبر شدیم. قصه این فعالیت در شهر شما از کجا آغاز شد؟

شاید بشود گفت که ریشه این ماجرا در حوزه علمیه شیروان به یکی، دو سال پیش برمی‌ گردد. ما ماه رمضان سال گذشته برنامه‌ای داشتیم که 20نفر از طلبه‌ها و اساتیدمان به عنوان نیروی جهادی رفتند منطقه سرحد؛ اتفاقی که بازتاب خیلی خوبی هم داشت. این حرکت بعدها به صورت حضور هفتگی طلبه‌ها در روستاهای محروم ادامه پیدا کرد. در کنار این، ما هر سال دست‌ کم دو اردوی جهادی محوری برگزار می‌کنیم. می‌شود گفت که تلاش طلبه‌های شیروانی این بوده که حضور اجتماعی مؤثری داشته باشند همین مسئله هم موجب شده که در اتفاقاتی مانند سیل اخیر یا در همین ماجرای پاکبانی در کنار مردم باشند؛ اتفاقاتی که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی خیلی مؤثر بوده. البته هر چند که همیشه بالاخره افرادی هستند که مخالف یک حرکت باشند و مثلاً بگویند که فلان طلبه چرا در حین خدمت ‌رسانی به سیل‌ زده‌ها عمامه‌اش را برنداشته. همراهی با پاکبان‌های شیروانی در دلِ این منظومه شکل گرفت.

  • تلاشتان در ابتدا این بود که حرکت نمادینی باشد که بازتاب رسانه‌ای مؤثری داشته باشد؟

حقیقتش ما دنبال این بودیم که کار شاخص و نویی صورت بگیرد. طبیعتاً بازتاب‌ فرهنگی در بین مردم و طلبه‌ها هم برایمان مهم بود. برای همین هم در دی ماه سال گذشته جلسه‌ای با شهرداری تشکیل دادیم و گفتیم که می‌خواهیم خدمتی در زمینه امور اجتماعی انجام بدهیم. نتایج مشورت هم به این سمت رفت که در زمینه فرهنگسازی در حوزه پاکبانی فعالیتی صورت بگیرد. بعد هم که با دوستان خودمان شور کردیم، به این نتیجه رسیدیم که از آنجا که پاکبان‌ها جزو ضعیف‌ترین اقشار هستند، در این زمینه فعالیت کنیم. این تصمیم منجر شد به نخستین باری که طلبه‌های شیروانی لباس پاکبانی می‌پوشیدند. حدود 30 نفر از طلبه‌ها هم در این برنامه شرکت داشتند و در یکی از خیابان‌های شلوغ شهر، شروع کردیم به جمع کردن زباله‌ها. نگاهمان هم این بود که این کار اثر فرهنگی داشته باشد. برای همین در حین کار مردم و کاسب‌های همان خیابان را هم جمع کردیم و صحبتی کردیم برایشان.

  • همه طلبه‌ها هم لباس پاکبانی داشتند؟

بله. چون تأکیدمان این بود که در حوزه فرهنگسازی کار کنیم، همه لباس پاکبانی داشتند و عمامه هم سرشان بود. خلاصه در نخستین جلسه، زباله‌های محدوده شلوغی از شهر شیروان را جمع کردیم. بعد هم در انتهای همان هفته با همان شکل و ظاهر پاکبانی، در نماز جمعه شهرستان شرکت کردیم؛ اتفاقی که بازتاب خیلی خوبی در میان مردم داشت.

  • موقع طرح این موضوع، احیاناً کسی از دوستان و اساتید حوزه مخالف این کار نبود؟

توی تیمی که با ما همکاری داشتند، مخالفی نداشتیم. ولی کار که انجام شد، شاید بعضی از دوستان سلیقه‌شان با ما منطبق نبود. مهم ولی برای ما این بود که همه دوستان گروه به این حرکت باور داشتند.

  • واکنش مردم چه بود؟

شاید 90 درصد واکنش‌ها مثبت بود. خیلی واکنش‌ها را هم خود من شاهد بودم و برایم بسیار دیدنی بود. مثلاً در همان مسیری که ما پاکبانی می‌کردیم، آقایی داشت سیگار می‌کشید. همان موقع من مشغول گفت ‌وگو با مردم بودم. این آقا هم رو کرد به من که: «حاج آقا! شما که مشغول جمع کردن آشغال‌ها هستید. من هم هی سیگار می‌کشم که شما ته سیگارش را جمع کنید...». من هم گفتم: «اتفاقاً ما هم برای همین اینجاییم. هر چقدر دوست داری سیگار بکش...». این را که گفتم، دیدم ایشان شرمنده شد. بعد هم پوزش خواست که حرف درستی نزده. یا مثلاً یادم هست چند تا جوان از کنار من رد می‌شدند و یکی ‌شان داشت پوست تخمه‌هایش را روی زمین می‌ریخت. خود من شنیدم که یکی از این جوان‌ها به دوستش گفت: «حالا که تلاش این بندگان خدا را می‌بینی، لااقل پوست تخمه‌هایت را روی زمین نریز». خلاصه اینکه خیلی‌ها استقبال کردند از این قضیه و حتی همراه شدند در اینکه زباله‌ها را جمع کنند. البته ما در شیروان گروه دیگری هم در زمینه پاکبانی داریم که از اقشار مختلف مردم از دکتر، مهندس، بازاری و غیره تشکیل شده. ما در این روز از این افراد هم دعوت کرده بودیم که همراه ما بیایند و همین هم موجب شده بود که یک حرکت فرهنگی به ‌یاد ماندنی اتفاق بیفتد.

  • گفتید 90 درصد مردم همراه بودند. 10درصد بقیه چطور؟

خب داشتیم فردی که همان جا گفت: «با این ظاهرسازی‌ها نمی‌توانید نظر ما را درباره خودتان عوض کنید...». الان که فکر می‌کنم شاید فقط یک نفر چنین برداشتی را مطرح کرد. ولی آن چیزی که ما در آن روز دیدیم، خیلی بیش از تصور خودمان بود. تا جایی این بازتاب‌ها حتی بعد از آن روز هم ادامه پیدا کرد. مثلاً امام جمعه ما می‌گفتند که از طرف مردم برای تشکر از طلبه‌ها آمده‌اند.

  • به نظرتان هدفی که در زمینه فرهنگسازی داشتید، در این ماجرا برآورده شد؟

راستش را بخواهید ما دنبال این نبودیم که یک حرکت کوتاه ‌مدت انجام بدهیم و بعد هم کار را رها کنیم. برای همین، بعد از آن با 50 نفر از طلبه‌ها در برنامه درختکاری شرکت کردیم. بعد هم رفتیم به سراغ همکاری دوممان با شهرداری که منجر شد به یک حرکت متفاوت دیگر، یعنی آن حرکتی که بیشتر از حرکت قبل در رسانه‌ها دیده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.