بتازگی در ادامه مجموعه «دانشنامه هنرهای مردمی ایران» کتاب‌های «نقاشی بر پرده قلمکار»، «نقاشی روی چوب»، «نقش‌آفرینی بر سنگ» و «جمشید خان امینی قالیباف مکتب کمال‌الملک» منتشر شده و به بازار کتاب آمده است. دانشنامه هنرهای مردمی ایران که تاکنون در 40 عنوان به همت هادی سیف منتشر شده است، به هنر و هنرمندانی می‌پردازد که روزگاری با تاروپود زندگی مردم ایران زمین عجین شده بود، اما با ورود سبک زندگی جدید بسیاری از آن‌ها به فراموشی سپرده شد. به گفته او این پژوهش‌ها سبب شده تا نام 7000 هنرمند گمنام ایرانی، دوباره زنده و به تاریخ هنر ایران اضافه شود.

تا قلم از دستم نیفتد، به پژوهش ادامه خواهم داد

هادی سیف، متولد 1326 در شیراز، یکی از پرکارترین پژوهشگران در حوزه هنرهای سنتی ایرانی است. از او به عنوان نخستین نویسنده و مورخی نام می‌برند که به پژوهش و نگارش کتاب درباره نقاشی قهوه‌خانه‌ای ایران اقدام کرده است. از میان کتاب‌های منتشر شده سیف می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «نقاشی قهوه‌خانه»، «نقاشی روی کاشی»، «سر در بقعه امامزاده شاهزاده غریب شیراز، میراث ارزشمند نهضت کاشی‌نگاران گمنام شیرازی»، «چلچراغی در تاریکی: یادمان استاد علی اکبر صنعتی، نقاش و مجسمه‌ساز»، «نقاشی خیالی‌ساز مردم کوچه و بازار: سوته‌دلان نقاش»، «نقاشی پشت شیشه»، «مینا و پلنگ»، «مارجان»، «محراب گچبری نفیس مسجد اولجایتو در جامع عتیق اصفهان»، «شور عشق: مروری بر آثار سید علی‌اکبر صنعتی پیکره‌ساز و نقاش شوریده» و «جهانی هنر در سقف: سقف تالار آیینه عمارت نارنجستان شیراز» نام برد. گفت‌وگوی ما با این پژوهشگر را در ادامه می‌خوانید.

همه تلاش‌ها و فعالیت‌های شما در حوزه پاسداشت هنرهای سنتی ایرانی به صورت مکتوب بوده است. کتاب چقدر می‌تواند در مانایی این هنرها کمک کند در حالی که بسیاری از این هنرها از بین رفته‌اند و مردم در زندگی روزمره‌شان مواجهه‌ای با آن ندارند. 

در عرصه هنر دو دیدگاه وجود دارد؛ هنرهای رسمی و شناخته شده که در هر سرزمین و هر کشوری مورد تحقیق محققان هر سرزمین قرار می‌گیرد. دسته دوم هنرهایی هستند که با زندگی مردم عجین بوده است که من در دانشنامه‌ای که تا این لحظه آن را تدوین کرده‌ام به این هنرهای سنتی ایران پرداخته‌ام و اسمش را گذاشته‌ام «هنرهای مردمی ایران». یعنی هنرهایی که به خانه‌های پدری و بناهای عمومی می‌آید؛ چه در عرصه معماری و چه در زندگی روزمره ما. 

کاری که من به بضاعت خودم انجام دادم این بود که نخستین بار وارد عرصه‌ای شدم با عنوان تحقیق درباره هنرهایی که زمانی در تاروپود زندگی روزمره ما عجین شده بود و پس از نیمه دوم قرن 14 با توجه به تمایل مردم به زندگی فرنگی، جامعه از این هنرها فاصله گرفت و این هنرها بتدریج منزوی شدند.

من در مجموعه «دانشنامه هنرهای مردمی ایران» به همه وجوه هنرهایی که در آذین معماری سنتی خانه‌های ایرانی وجود داشت، پرداخته‌ام؛ هنرهایی مانند معماری سنتی، پارچه‌های قلمکار، پوشش، اسباب و لوازم زندگی، آذین‌ها و نقاشی‌ها، گچبری، آیینه‌کاری، نقاشی روی کاشی، نقاشی پشت شیشه، نقاشی بر چوب ، نقش‌آفرینی بر سنگ، نقاشی قهوه خانه‌ای و همه این تألیفات به تعداد 85 عنوان رسید که چهل و اندی از این تعداد مربوط به دانشنامه است. پس از انجام این تحقیقات نخستین بازتاب انتشار این آثار را در تغییر نوع نگاه دانشجویان دانشکده‌های هنر دیدم که این دانشجویان رساله‌هایشان را پیرامون هنرهای فراموش شده ایرانی نوشتند. البته من انتظار ندارم با این کتاب‌ها جامعه به عقب برگردد و مانند گذشته پرده قلمکار استفاده کنیم، اما کسب هویت و نشان دادن تاریخچه این هویت به نسل امروز برایم اهمیت داشت. جوان هنرمند امروز باید بداند در روزگاری هنرمندان مردم در فروتنی و گمنامی هنر می‌آفریدهاند و هر خانه پدری مانند موزه‌ای بود که با استفاده از این هنرها ارزش هنر و هنرمندان را حفظ می‌کرده است. خوشبختانه این مسئله  تا حد زیادی با انتشار این کتاب‌ها محقق شد و آشنایی نسل امروز با هنر سنتی فراموش شده ایرانیِ دیروز به وجود آمد.

چطور به جمع‌آوری مستندات درباره یک هنر می‌پردازید؟

بدون تحقیق میدانی جمع‌آوری مستندات امکان ندارد. در هر شهر، وارثان و نایبان هنری هستند که تاریخ هنرهای فراموش شده شهرشان را بگویند. بنابراین جز با مدد از مردم و خاطرات آن‌ها ما نمی توانیم آخرین نشانه‌ها را ثبت و ضبط کنیم. ورود به محله‌های قدیمی و استفاده از خاطره‌ها و گفت‌وگوهایی که انجام می‌شود می‌تواند دستمایه تدارک یک تألیف دلخواه و ادای دینی شایسته باشد. 

تدوین دانشنامه هنرهای مردمی ایران را به تنهایی انجام می‌دهید یا تیم مشخصی برای تألیف آن وجود دارد؟

معمولاً این نوع تحقیقات از نظر نوشتاری احتیاج به دستیار ندارد و من به تنهایی کار مصاحبه، تدوین، پژوهش و تألیف را انجام می‌دهم. البته پس از نوشتن، کتاب توسط ویراستار، ادیتور و مصحح بازخوانی و پیرایش می‌شود، اما تفکر پیاده کردن تحقیقات و تألیف اثر بر عهده خودم است و به شخصه این کار را انجام می‌دهم.

هنرها چگونه انتخاب می‌شوند، چون بسیاری از آن‌ها از بین رفته‌اند؟

بله، این پرسش بسیار اهمیت دارد. ورود به یک خانه قدیمی پدری شاخه‌های تحقیق را مشخص می‌کند. مثلاً نقش‌آفرینی‌هایی بر سنگ، نقاشی بر درهای چوبی، گچبری‌ها و آیینه‌کاری‌ها هنرهای غیرمنقولی هستند که وجود دارند و من آن‌ها را پیگیری می‌کنم و به دنبال جمع کردن تاریخچه و مستنداتش شهر به شهر می‌روم  و پای حرف هنرمندان می‌نشینم، اما بخشی از تحقیقات هم شامل هنرهایی می‌شود که به سلیقه، ضرورت و به تشخیص خود ما می‌تواند در ردیف این دانشنامه قرار بگیرد؛ مثلاً قالی ایرانی که به اعتقاد من گران‌ترین نوع هنر و بهترین نوع خلاقیت ایرانی روی قالیچه ایرانی خودش را نشان داده و شناخت تاریخچه این هنر نیاز به تأمل و تحقیق بسیار دارد؛ به همین دلیل اساتید آشنا و گمنام را همزمان مورد نظر قرار می‌دهم و با آن‌ها کار می‌کنم. اما به طور کلی باید گفت همیشه سوژه به طرف من می‌آید و در کل ویژگی تاریخ هنرهای مردمی این است که یادگارها ما را به ادای دین دعوت می‌کنند.

در تدوین دانشنامه تأکید شما بر هنر ایرانی و معرفی هنر گمنام و فراموش شده ایرانی است یا هنرمندان ایرانی؟

این دو به یک اندازه اهمیت دارند و جدا از یکدیگر نیستند. نقاش خیالی‌ساز (قهوه‌خانه‌ای) هم خودش گمنام است و هم اثرش. هنر و هنرمند توأمان به دست فراموشی سپرده می‌شود و در حقیقت این گمنامی هم شامل هنرمند است و هم هنر. وقتی حجاران را معرفی می‌کنیم، نخستین چیزی که از بین رفته خود سنگ و نفس معماری ایران است. این‌ها آذین‌های معماری ایران هستند که هر دو به یک اندازه اهمیت دارند و هر دو سزاوار تحسین هستند.

علت علاقه شما به زنده کردن هنرهای سنتی ایرانی و نوشتن این دانشنامه چه بود؟

اول بگویم ناشران این عنوان‌ها همگی دولتی هستند، چون کتاب‌ها نفیس است و کمتر ناشر خصوصی در شرایط بحران کاغذ به سمت انتشار این آثار می‌رود. انتشار این کتاب‌ها سبب می‌شود این هنرهای فراموش شده آرام آرام هویت جدیدی پیدا کنند و این آشنایی کشش ایجاد می‌کند. وقتی حروفچین می‌خواست کتاب نقاشی پشت شیشه را تایپ کند، او می‌نوشت: «روی شیشه» و من می‌گفتم: بنویس، پشت شیشه! یعنی آن قدر این هنر غریب بود که حروفچین فکر می‌کرد «نقاشی پشت شیشه» اشتباه نوشتاری است. اما در علاقه‌مند شدن به این هنرها مدیون پدرم هستم؛ زنده‌یاد استاد علی‌اصغر سیف که معلم من بودند و جدا از مقام پدری مقتدای من هم بودند و از کودکی هنر، تحقیقات و پژوهش‌های او سبب علاقه‌مندی من به پژوهش در هنرهای سنتی ایران و غور و تأمل در آن شد.

از میان کتاب‌هایی که منتشر شد کدام کتاب و تحقیق در خصوص کدام هنر سبب شد به ادامه کار مصمم شوید و انتشار آن انگیزه‌ای برای ادامه کار شد؟

 تقریباً همه عناوین دانشنامه به چاپ‌های متعدد رسیده و مورد اقبال قرار گرفته است، اما بی‌تردید شروع تحقیق من با موضوع نقاشی قهوه‌خانه زنگ بیدارباشی برای من بود تا به سراغ سایر هنرها برویم. انتشار این کتاب برکات و ثمرات بسیاری داشت که همین من را به ادامه کار مصمم می‌کرد.

در دانشکده‌های هنر بیش از 50 دانشجو تحقیقاتشان را با موضوع نقاشی قهوه‌خانه ای ارائه دادند و نقاشی قهوه‌خانه امروز دوباره مورد توجه قرار گرفت. افسوس که خالقان این هنر از دنیا رفته‌اند و من همه این توفیقات را نتیجه انتشار آن کتاب‌ها می‌دانم. به دلیل همین توجه و استقبال پس از کتاب نقاشی قهوه‌خانه، کتاب «سوته‌دلان نقاش» را نوشتم که به زندگی نقاشان قهوه‌خانه می‌پردازد.

چرا هنری مثل نقاشی قهوه‌خانه‌ای از بین رفت؟ 

مهم‌ترین علت، تغییر سبک زندگی مردم بود. بافت قدیمی شهرها و کوچه‌های تنگاتنگ سبب می‌شد مردم غروب‌ها به قهوه‌خانه‌ها بروند و خستگی از تن به در کنند. حضور مداحان و نقالان اوقات خوشی را برای آن‌ها رقم می‌زد، اما در سبک جدید زندگی تلویزیون جایگزین نقالان شد؛ شهرها بزرگ شد و رستوران و کافه جای قهوه‌خانه‌ها را گرفت.

در قهوه‌خانه نقال از رستم حرف می‌زد و نقاش هم نقاشی می‌کرد، به این صورت شرایط اجتماعی برای حضور نقاش قهوه‌خانه‌ای مهیا بود و مردم هم طالب این پرده‌ها و این خوانش‌ها بودند، اما امروزه فناوری جدید و ارتباط‌های وسیع بر این هنرها سایه انداخته است، اما من همچنان امیدوارم در آینده‌ای نزدیک نقاشی قهوه‌خانه ای تبدیل به مکتب ماندگاری شود. 

مجلدها و عناوین این دانشنامه تا چه زمان ادامه می‌یابد؟ 

من روزی 14 ساعت کار می‌کنم و از آنجا که هنر ایرانی بی‌نهایت است تا زمانی که قلم از دستم نیفتد، به پژوهش درباره هنرهای سنتی ایرانی ادامه خواهم داد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.