در سراسر قرآن کریم، خداوند سنت‌های خود را تذکر می‌دهد؛ سنت‌هایی که زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها براساس آن‌ها شکل گرفته و پیش می‌رود و هرچه قدر انسان‌ها بخواهند با این سنت‌ها بجنگند.

شکستِ قطعی جهان‌بینی مادّی از نظر قرآن کریم

 ناهید لاله‌زاری/

در سراسر قرآن کریم، خداوند سنت‌های خود را تذکر میدهد؛ سنت‌هایی که زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها براساس آن‌ها شکل گرفته و پیش میرود و هرچه قدر انسانها بخواهند با این سنتها بجنگند، سرانجام در چنگ آن اسیر میشوند. در آیه 82 سوره مبارکه غافر آمده است: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثَاراً فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَی عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»‌ (غافر: 82)؛ آیا در زمین نگشته‏اند تا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بوده است؟ (آن‌ها به مراتب از حیث تعداد) بیشتر از آنان و از حیث نیرو و آثار در روی زمین، استوارتر بودند، ولی آنچه به دست می‏آوردند، به حالشان سودی نبخشید.

در سوره مبارکه سبا هم آمده: شما یک دهم قدرت و توان گذشتهها را ندارید: «وَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ مَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَیْنَاهُمْ فَکَذَّبُوا رُسُلِی فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ» (سبا: 45)؛ و کسانی که پیش از اینان بودند، نیز تکذیب کردند، در حالی که اینان به ده ‏یک آنچه بدیشان داده بودیم نرسیده‏اند؛ آری، فرستادگانِ مرا دروغ شمردند؛ پس چگونه بود کیفر من؟

پس اگر به قدرتهای مالی خود مینازید که پیش از شما قارونها بودند و ازبین رفتند، اگر به کاخها ، ثروتها و امکانات مادّی خود مینازید که قوم عاد و ثمود امکاناتی بهتر از شما داشتند و همه را هلاک کردیم اگر به علمتان افتخار میکنید که این علم قلیلی که نزد شماست ظاهر دنیاست و از باطن دنیا باخبر نیستید، ما علمهای ابدی آوردیم اما شما به آن حداقلهای خودتان دلخوش کردید: «فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ‌» (غافر: 83)؛ چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند، به آن چیز مختصری از دانش که نزدشان بود خرسند شدند و سرانجام آنچه به ریشخند می‏گرفتند آنان را فرو گرفت.

آیت‌الله جوادی آملی در این باره می‌نویسد: خداوند مشرکین را مسئول و رهبر جهان‌بینی الحادی و مادّی معرفی میفرماید و سه، چهار حرف کلیشهای را به آن‌ها نسبت میدهد. از آنجایی که معرفت‌شناسی آن‌ها منحصر در حس و تجربه حسّی است میگویند غیر از این روزگار و طبیعت، غیر از این زمین و غیر از مرگ و حیات مادی چیز دیگری نیست؛ «وَ قَالُوا مَا هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نَحْیَا وَ مَا یُهْلِکُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ مَا لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ‌» (جاثیه: 24)؛ و گفتند: غیر از زندگانی دنیای ما چیز دیگری نیست؛ می‏میریم و زنده می‏شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمی‏کند؛ و به این مطلب هیچ دانشی ندارند و جز طریق گمان نمی‏سِپرند. و اگر از آن‌ها سؤال کنی چرا معاد را انکار میکنید، میگویند: آیا چون مُردیم و خاک شدیم زنده می‏شویم؟ این بازگشتی بعید است؛ «أَإِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ» (ق: 3). «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» (سبا: 7)؛ کسانی که کفر ورزیدند، گفتند: آیا مردی را به شما نشان دهیم که شما را خبر می‏دهد که چون کاملاً متلاشی شدید، باز قطعاً در آفرینشی جدید خواهید بود؟

وقتی مبدأ و معاد را منکر شدند، وحی و نبوت را نیز افسانه می-خوانند: «إِذَا تُتْلَیٰ عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ»؛ چون آیات ما بر او خوانده شود، گوید: افسانه‏های پیشینیان است. (قلم: 15) این حرفهای محققان و پژوهشگران آن‌هاست، اما عوام، جاهل‌ها و دنباله‌روهای آن‌ها، تصدیق و تکذیبشان به قبول گذشتگان آن‌ها وابسته است؛ حرفی را قبول می‌کنند که گذشتگان آن‌ها گفته باشند و حرفی را که آن‌ها نفی کرده باشند نمی‌پذیرند: «وَ مَا سَمِعْنَا بِهذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ» (قصص: 36)؛ و از پدران پیشین خود چنین چیزی نشنیده‏ایم.

خداوند در پایان سوره غافر فرمود: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَق» (غافر: 77)؛ انبیای فراوانی آمدند و صبر و بُردباری داشتند، عده‌ای هم آن‌ها را تکذیب کردند و ما سرانجام وحی و نبوت را پیروز و مکذّبان را هم به دمار و هلاکت گرفتار کردیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.