همدان-آداب و سنن ماه مبارک رمضان را در همدان همه قدیمی‌ها به نیکی یاد دارند؛ ماهی که سفره رحمت خداوندی در آن گشوده است و حتی مجرمان هم به حرمت این ماه توبه را پیش می کشند تا آنجا که به تایید پلیس درصد جرم و جنایت هم در این ماه کاهش می‌یابد.

همدان در آئینه رمضان/آئین کلوخ اندازان تا«قمپز» در کردن

قدس آنلاین-گروه استان ها-حمید نصرتی قانعی: برای اطلاع از آداب و سنن همدانی‌ها در ماه مبارک رمضان پای صبحت مادران قدیمی شهر نشستیم تا آداب و سنن همدان را در گذشته‌های نه چندان دور از آنان جویا شویم.

یکی از مادران قدیمی شهر همدان اظهار داشت: در قدیم که رادیو نبود و مردم سحرها را با صدای خوش دعای یکی اهالی محل مطلع می‌شدند این فرد قبل از آغاز سحر دعای ماه رمضان با صدای و خوش اما بلند قبل از اذان سر می‌داد و مردم زمان سحررا مطلع می‌شدند با اذان این فرد هم دست از خوردن می‌کشیدند؛ تا اینکه بعدها برخی افراد که وضع مالی خوبی داشتند رادیو خریدند و همسایه‌ها خبردار می‌کردند. حتی بعدها در همدان سر تپه مصلا و عباس‌آباد توپ گذاشتند که این توپ به مردم خبر می‌داد کی سحر شده و کی وقت افطار است.

 عمر پربرکت و خاطره ماه رمضان

 بدری خانم شکرلب که حدود ۸ دهه از عمر خود را سر کرده با سخنان شیرین خود، افزود: آن موقع‌ها یکی از غذاهای محبوب افطاری مردم همدان فرنی، شیربرنج و شیرگرم بود تا معده‌هایی که مدت‌ها خالی مانده بود دچار مشکل گوارشی نشود و بعد شام را می‌خوردند البته برخی کدبانوها هم حلوای هویج را به سور و سات سفره افطار اضافه می‌کردند که پختن حلوای هویج کار هر کسی نبود و به تجربه‌ای خاص احتیاج داشت.

 وی افزود: آنموقع‌ها مردم یخچال نداشتند و برای تدارک افطاری اگر غذای گوشتی بود ۳ یا ۴ ساعت قبل سری به قصاب و بقال محل می‌زدند و  یک سیر گوشت و نخود برای افطاری می‌خریدند تا آبگوشت بپزند؛ مرد خانه هم که از قبل خبر داشت خانم خانه افطاری آبگوشت می‌پزد قبل از آمدن به خانه سری به سنگکی می‌زد و با سنگگ خاشخاشی کلوم مردانه خانه را به صدا می‌آورد. وقت افطاری  درکوچه‌های همدان پرنده پر نمی‌زد چون همه روزه بودند و سرشبی کنار اهل و عیال روزباز می‌کردند. البته آنموقع‌ها همه توان خرید برنج نداشتند و گوشت هم به قیمت امروز آقا گوشت نشده بود.

وی گفت: برنجی را که برای فرنی، شیربرنج و شله‌زرد استفاده می‌کردند برنج ارزان بود و بوی عطر خاطره‌انگیز شله زرد که سراسر محله را پر می‌کرد هم  از گلاب ،زعفران و هل نابی بود که داخل آن ریخته بودند. یکی از شیرینی‌ها همیشگی سفره افطاری همدانی‌ها انگشت‌پیچ بود که با گرده همدانی صرف می‌شد؛ فقط‌ ۲ یا ۳ نانوایی در همدان مانند گرده‌پزی معروف همدان(عباس‌آباد و مسجد میرزاداود) ماه مبارک رمضان اجازه پخت گرده داشتند که بعدها نانوایی خیابات تختی بغل دست مسجد میرزاتقی هم به آن اضافه شد.

 شیرینی و نان مخصوص

 این شهروند قدیمی همدان افزود: صف‌گرده‌پزی‌و سنگکی‌های همدان همیشه‌ قبل از افطار شلوغ بود. مانند حالا نبود که نانوایی‌ها یا قنادی‌ها هر موقع سال اجازه پخت گرده و تهیه زولبیا و بامیه، انگشت پیچ و ترحلوای زرده داشته باشند؛ حلوایی که از زرده خلاص تخم‌مرغ با ترکیبی از روغن حیوانی، شکر، گلاب و هل خوش‌عطر جان تازه‌ای به هر روزه‌داری می‌داد و قند خون روزه‌دار به حالت طبیعی برمی‌گرداند.

 بدری‌خانم گفت: اگر از گوشتی که خریده بودند اضافی می‌آمد؛ آنرا در زیرزمین خانه یا چاه با زنبیلی که از چوب‌های محلی همدان(مروار) درست شده بود قرار می‌داند و این وعده غذایی خام تا نوبت بعدی از دسترس حشرات، گرمای محیط وگربه‌ها محفوظ می‌ماند و برای افطاری بعد هم ماده اولیه غذایی دیگری را آماده می‌کرد. بعد که یخدان و جانانی(جا نونی) به بازار آمد خرید یخ قسمت دیگری از وظایف مرد خانه بود که باید هر روز صبح به سرپل یخچال ابتدای خیابان بوعلی می‌رفت و یخ خانه را تامین می‌کرد. این طوری بود که نام سرپل یخچال هم در همدان ابتدای خیابان بوعلی ماندگار شد. یخ شهر هم را از آب چشمه‌ای که زمستان به یخدان همدان راه داشت تامین می‌کردند و در گرمای تابستان این یخ عطش همدانی‌ها را درقالب، بستنی و فالوده می‌گرفت.

ندای فردا رمضان است در شهر

دیگر شهروند قدیمی همدان هم درباره آداب سنن مردم همدان در ماه رمضان گفت: اگر ماه شوال ۳۰ روز بود روز آخر این ماه را مردم همدان به عنوان کلوخ‌اندازان برگزار می‌کردند در این رسم قدیمی اگر در فصل خوب سال بود(بهار و تابستان) مردم همدان با دوستان و آشنایان به دشت و صحرا می‌رفتند و افطاری را همراه این بستگان صرف می‌کردند. البته غذای مخصوص این شب افطار و روزه داران هم کباب سرداشی بود.

 فاطمه‌سادات حسینی هم که حدود ۷ دهه عمر از خدا گرفته است اظهارداشت: کباب سرداشی را با گوشت قورمه چرب، مخلوط با پیاز، فلفل و گوجه‌فرنگی و گاهی سیب‌زمینی روی ریگ داغ نانوانی سنگی و داخل تابه درست کردند البته همیشه نانوای محل به غیر از دستمزد تهیه کباب سرداشی و تنوری تاکید داشت که گوشتی را مشتری برای کباب تهیه کند که چربی داشته باشد تا کباب در شعله حرارت سوزان ریگ‌های تنور نانوایی زود آبش را دست ندهد و  نسوزد کباب سرداشی با نان خارج از نوبت هم همراه بود؛ در رسم کلوخ‌اندازان که البته در خارج از این موعد هم گاهی برگزار می‌شد هر کدام از بستگان هم غذای افطاری را با خودش همراه می‌کرد و هرکسی از بخشی غذای سایر اقوام را صرف می‌کرد و بعد هم همه به خانه‌هایشان برمی‌گشتند تا برای سحری آماده شوند.

وی گفت: مردم مومن  و متدین همدان همیشه قبل از ماه‌مبارک رمضان به پیشواز ماه مهمانی خدا می‌رفتند و  در ماه شعبان با روزه مستحبی دری به ماه رحمت خدا باز می‌کردند در این شرایط اهالی خانه که روزه نبودند به دور ازچشم روزه‌داران صبحانه  و ناهار خود را می‌خوردند و حتی برخی هم به حرمت روزه‌داران خانه به اصطلاحی روزه کله کنجشگی می‌گرفتند یعنی به مانند بچه‌های نابالغ صبحانه نمی‌خوردند و فقط ناهار را صرف می‌کردند؛  روزه شک یا یوم‌الشک هم بود که برخی می‌گرفتند چون همیشه اختلاف نظر بین حلول ماه رمضان و پایان شعبان وجود داشت. آن زمان رادیو نبود و مردم حدسی وقوع اول ماه رمضان را تشخیص می‌دادند و افرادی که امین شهر بودند شروع ماه رمضان در محل‌های مرتفع به مردم خبر می‌داند که مثلا فردا اول ماه رمضان است. گلدسته مساجد و مناطق مرتفع شهر مانند تپه مصلا و غیره جایی بود که همیشه قبل از ماه رمضان ندای فردا رمضان است شنیده می‌شد. «خبردار به بی‌خبر فردا رمضان است روزه‌تان باطل نشود».

توپ‌های سحرنواز و عسل‌ سفید همدان

فخریه منوری هم اظهار داشت: کوبیدن در خانه مردم در زمانی که رادیو نبود؛ توسط اهالی که رادیو داشتند راه دیگر خبردار کردن و بیدار باش سحر برای مردم همدان در محل‌های قدیمی شهر بود صدای مناجات خوانی مناجات خوانان رمضانی هم در مساجد مردم را از افطاری و سحری مطلع می‌کرد.

وی گفت:  نقل است در قدیم در دوران قاجاری برای بلندای تپه مصلای همدان که البته مشخص نیست چه کسی اسم مصلا را بر آن گذاشته است قمپوز گذاشته بودند توپی که توان شلیک مرمی  و گلوله نداشت اما صدای بلندی داشت و با  شلیک این توپ(توپ‌در کردن) در نوبت‌های سه گانه روز وقت را به مرد اطلاع می‌دادند؛ بار اول در شدن توپ بیدار شدن مردم برای وقت سحری، بار بعد برای خوردن سحر و وعده بعدی هم پایان خوردن سحر بود.

وی افزود: کارخانه کبریت‌سازی همدان هم بوقی برای خبردار کردن پایان وقت کاری کارگرانش داشت که با وقت افطار به نوعی همزمانی داشت و صدا بوق مشخص می‌کرد که وقت افطار شده است و مردم همدان با صدای این بوق افطار خود را باز می‌کردند. اصناف همدان برای این ماه احترام خاصی قایل بودند و قهوه‌خانه تا دم افطار بسته بود و حتی با نوشته‌ای آن را به مشتریان خود اطلاع داده بودند وقت افطار که می‌شد چراغ  این مغازه‌ها هم روشن می‌شد و به مشتریان خبر می‌داد که آش و حیلمی که برای افطار کردند آماده تحویل است که به غیر از صف سنکگی و گرده‌پزی مقابل آشپزی‌ها شناخته و خوش‌نام همدان هم برای خرید آش و حلیم صفی دیگر تشکیل می‌شد.

 این شهروند پا به سن گذاشته همدانی گفت: نان خوش‌عطر گرده که مخصوص ماه مبارک رمضان در همدان است شاید با شکل ظاهری آن تناسبی نداشته باشد؛ در گذشته وسیله‌ای برای صاف کردن نان نبود و نانوایان با دست خمیر را صاف و به تنور زمینی که با هیزم گرم می‌شد ‌می‌زدند( می‌چسباندند) هر چند که الان اگر کسی نان گرده همدانی را که رویه‌مالی از زرده تخم‌مرغ و شنبللیه پخت می‌شود ببیند، دلیل نامگذاری آنرا متوجه نشود چون به مانند نان پادرازی یا سنکگ کشیده است.

وی اظهار داشت: انگشت پیچ را هم رسم بود که به انگشت می‌پیچیدند و به داخل دهان قرار می‌دادند چون  غلظت آن در حد عسل بود و به نوعی می‌توان به آن نام عسل سفید همدان داد که با ابتکار قنادان همدان با ترکیبی از شکر، گلاب، هل و سفیده تخم‌مرغ تهیه می‌شد و قناد باید آنقدر آنرا می‌زد که سفت و محکم شود الته به عکس تره‌حلوی زرده که کمی شل بود و با زرده تخم‌مرغ با همان مواد طعم‌دهنده درست می‌شد و مردم همدان همراه گرده هر دو شیرینی را پای سفره پر برکت ماه رمضان صرف می‌کردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.