معارف/ناهید لالهزاری/
طلاق به عنوان مبغوضترین حلال خداوند شناخته شده است؛ عملی که در بعضی روایات آمده عرش خدا را میلرزاند و وقتی عرش خدا متزلزل شد، کل نظام خلقت آسیب میبیند. آیتالله جوادی آملی در تفسیر آیات سوره طلاق میگویند که طلاق یک مسئله عادی نیست و آنچه جلوی طلاق را میگیرد، ادب است و رحم است و محبت که فرمود: «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (روم:21)؛ این دو عامل است که اساس خانواده را حفظ میکند؛ یکی دوستی عاقلانه نسبت به هم «جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً» و دیگری گذشت مهربانانه از لغزش یکدیگر «وَ رَحْمَةً».
مسئولیت تأمین سکینت و آرامش منزل را ذات اقدس الهی به خانمها سپرد که فرمود: «خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» (روم:21)؛ مسکن را مرد تهیه میکند ولی سکینت منزل به عهده زن است و اینها با ادب است، با اخلاق است، با عاطفه است و این دو جمله معروف قرآن کریم که فرمود: «أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ»؛ یعنی نسبت به کفار شدید باشید و «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»؛ یعنی نسبت به خودتان مهربان باشید؛ و اگر این رفتار باشد جامعه دارای خانوادههای متمدن خواهد بود.
سوره طلاق و بخشی از سوره بقره به شرح احکام طلاق میپردازد؛ احکام و دستوراتی که بیشتر بوی زندگی از آن به مشام میرسد تا طلاق و جدایی. خداوند با دستوراتی که به طرفین میدهد اراده میکند کانون خانواده حفظ و تا حد امکان از طلاق جلوگیری شود. در آیه ابتدایی میفرماید که زن را در مدت عده طلاق از منزلش بیرون نکنید: «لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ» (طلاق:1) و در آیه بعد از مردان میخواهد که پس از پایان عدّه، از بلاتکلیف گذاشتن زن خودداری کنند؛ یا به شایستگی او را نگه دارند و یا به شایستگی و معروف از او جدا شوند. قرآن میگوید: «فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»؛ معروف یعنی چیزی که عقل آن را به رسمیت بشناسد؛ دین آن را به رسمیت بشناسد. ادب و احسان چیزی است که این خصوصیات را دارند و نزد پیغمبر(ص) و اهلبیت(ع) به معروف شناخته میشوند. پیغمبر(ص) و اهلبیت(ع)، بیادبی را نمیشناسد، بیادبی منکر است؛ فرمود: «فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»؛ با احترام و ادب زندگی کنید؛ اگر هم نتوانستید و ممکن نبود با هم هماهنگ باشید «فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»؛ با ادب و احترام جدا شوید.
یکی از آسیبهای مربوط به افزایش طلاق این است که بیشتر جوانها فکر میکنند با درس و دانشگاه عقلشان کامل شده در حالی که اگر اینچنین بود باید تمام تحصیلکردهها خوشبخت بودند؛ امام حسین(ع) میفرمایند: «لَا یَکْمُلُ الْعَقْلُ إِلَّا بِاتِّبَاعِ الْحَقِّ»؛ عقل اندیشهای با درس خواندن کامل میشود اما آن عقلی که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»، با عمل کامل میشود؛ به طوری که کمکم بالا میآید، آن وقت انسان نه بیراهه میرود نه راه کسی را میبندد.
در این سوره مبارکه چند جمله کلیدی وجود دارد؛ نخست اینکه هر کس از حدود خدا تجاوز کند به خود ظلم کرده؛ گناه و بیتقوایی تیری است که بر قلب خود گنهکار فرود میآید: «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» (طلاق:1) و در ادامه به چند نتیجه تقوای الهی و رعایت خط قرمزهای خداوند اشاره می فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ» (طلاق:2 و 3)؛ هر که از خدا پروا کند برای او راه خروجی از گناه و مشکلات پدید میآورد و از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و میفرماید: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق:2)؛ در آیه 4 نیز میفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً» (طلاق:4)؛ هر که از خدا پروا دارد برای او در کارش آسانی است. در آیه بعد به نتیجه دیگری از تقوا اشاره می-فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» (طلاق:5)؛ و هر کس از خدا پروا کند، بدیهایش را از او بزداید و پاداشش را بزرگ گرداند.
وقتی این جملات را قرار دهیم در کنار زندگی خانوادگی و موقعیتهای مختلف آن، درمییابیم که این سوره درس زندگی میدهد نه طلاق؛ همه جا صحبت از وصل است و محبت و تحمل سختیها و توکل و رعایت تقوای الهی و عمل به معروف و... و در انتهای سوره دو گروه عملکنندگان به حدود الهی و سرپیچیکنندگان از آن مقایسه میشوند که یکی از ظلمات به سوی نور حرکت میکند و در رزق نیکوی خداوند قرار میگیرد: «قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً» (طلاق:11) و دیگری در عذاب و خسران ابدی است: «وَ کَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْراً» (طلاق:9).
نظر شما