من سال‌هاست در محلات حاشیه‌ای فعالیت دارم اما هنوز هراس دارم پیاده در این محله راه بروم، شما چطور می‌خواهی پیاده‌روی کنی!

مسئولان برای «نوده» فقط اسم نو انتخاب می‌کنند

 ۱۲ سال پیش بود که برای گفت‌وگو با یکی از فعالان اجتماعی برای نخستین بار به محله نوده پا گذاشتم. زمانی که برنامه خبری تمام شد، مثل همیشه با خداحافظی ساده‌ای آماده بازگشت به دفتر روزنامه شدم. آن فعال اجتماعی پرسید: خودرویی همراهتان هست؟ جواب دادم نه، کمی پیاده مسیر را طی می‌کنم و بعد تاکسی می‌گیرم. مرد با تعجب گفت: من سال‌هاست در محلات حاشیه‌ای فعالیت دارم اما هنوز هراس دارم پیاده در این محله راه بروم، شما چطور می‌خواهی پیاده‌روی کنی! به این ترتیب با تاکسی به دفتر روزنامه برگشتم.

  لاکچری‌های محل

حالا پس از سال‌ها دوباره برای تهیه گزارش مشکلات نوده پای به این محله می‌گذارم. پس از چند دقیقه پیاده‌روی و شنیدن جواب رد چند شهروند برای گفت‌وگو درخصوص مشکلات محله، چند جوان را می‌بینیم که با هم گلاویز شده‌اند و وسیله شوخی‌شان شوکری است که دست به دست می‌چرخد. سنشان بیشتر از۲۰ سال نیست و بی‌پروا به شوخی و خنده مشغولند. از پسرک درباره مشکلات و خواسته‌هایش می‌پرسم و او با خنده و سرخوشی جواب می‌دهد: ما مشکلی نداریم، ما جزو لاکچری‌های محله ایم و بعد سوار پراید سفید رنگی می‌شوند و می‌روند.

پیاده کوچه‌ها را طی می‌کنیم. مردی لاغر و تکیده از در خانه‌ای بیرون می‌زند. سر صحبت را با وی باز می کنیم و با قدری مکث می‌گوید: برای همه امور زندگی مشکل داریم. من هفت سال زندانی بودم و حال می‌خواهم برای بچه‌هایم شناسنامه بگیرم، اما ادارات به هم پاس می‌دهند، می‌گویند باید آزمایش دی ان ای بدهید. من که همه زندگیم را خرج کردم چطور می‌توانم یک‌میلیون تومان هزینه آزمایش بدهم.

پس از آنکه یکی از درون خانه به او تذکر می‌دهد که مشکلات محل را بگوید، ادامه می‌دهد: محله هم مشکلی نیست که نداشته باشد. ۶ سال پیش هزینه آسفالت را از مردم جمع کرده اند، اما هنوز خبری نیست. امسال که بارندگی زیاد بود تمام کوچه‌ها آب جمع شده بود.

سپس رد رطوبت را که روی دیوار آجری جا مانده، نشان می‌دهد و می‌گوید: همین چندروز پیش که باران بارید، حدود۴۰-۳۰ سانت آب انتهای همین کوچه جمع شده بود که مردم نمی‌توانستند تردد کنند، فکر کنم هنوز هم بقایای چاله‌های آب را بتوانید جلوتر ببینید.

 زندگی اجاره‌ای

پیرمرد با وجود مشکلاتی که دارد با حوصله همکلام ما می‌شود؛ چنان‌که از مسائل خاص محله به حرف و حدیث از مشکلات خانوادگی می‌رسد.

او که ۷۵ سال دارد و تمام فرزندانش به خانه بخت رفته‌اند، می‌گوید: هیچ‌گونه بیمه‌ای ندارم و خانه ای ۵۰ متری را ماهانه ۲۸۰ هزار تومان و با ۲ میلیون پیش اجاره کرده‌ام.

برای همین مغازه نیز در ماه ۳۵۰ هزار تومان کرایه می‌پردازم؛ از بی‌مایگی نمی‌توانم جنس بخرم و مغازه‌ام خالی است. به توصیه دوستی برای دریافت حمایت بیشتر به کمیته امداد مراجعه کردم و گفتم شنیده‌ام بالای ۶۰ سال مستمری می‌گیرند. جواب دادند: تو بیمار و از کارافتاده نیستی و مشمول حمایت نمی‌شوی.

وی اضافه می‌کند: مسکن مهر هم برای آن‌هایی است که دستشان به دهانشان می‌رسد؛ من که الآن پولی ندارم، اگر داشتم همین خانه ای را که می‌نشینم، می‌خریدم؛ اما می‌گویند ۸۰ میلیون تومان است. کمی بالاتر زمینی داشتم که با مشقت ساختم، اما چندین بار خراب کردند و من باز ساختم، گفتند غیرقانونی است، درحالی که همه این خانه‌ها قولنامه‌ای هستند و سند درستی ندارند.

 

گرفتار در توفان زندگی

یکی از کسبه محل نیز می‌گوید: در همین ۲۰ متری صنعت، ۱۰ سال پیش پول آسفالت را از مردم گرفته‌اند اما هنوز از آسفالت خبری نیست؛ پول ما را هم پس نداده‌اند. اگر یک خودرو در این محله تردد کند از شدت گرد وخاک نمی‌توانیم نفس بکشیم، انگار هر روز اینجا توفان است و ما در کویر زندگی می‌کنیم. البته این چندروزه بارندگی بوده، سال گذشته همین زمان از شدت گرد و خاک همه تنگی نفس گرفته بودند.

مرد، گندمگون است و دل پردردی از ناملایمت‌ها و بی‌توجهی‌ها دارد. او می‌گوید: شهرداری خودش پیمانکاری را معرفی می‌کند؛ از مردم برای اجرای پروژه‌ها پول می‌گیرند، بعد هم پیمانکار غیب می‌شود. وی تأکید می‌کند: چرا مشکلات را در کف خیابان‌ها و از مردم جویا می‌شوید؟ بروید از مسئولان بپرسید چرا کم‌کاری کرده‌اند؟

این شهروند همچنین خاطرنشان می‌کند: شما به مدارس این منطقه سر بزنید و بپرسید در روز چند دانش‌آموز از فقر غذایی از حال می‌روند؟ در همین ماه‌های اخیر که مسکن و اجاره‌بها افزایش داشته، بسیاری از ساکنان محله یا به روستاها برگشتند و یا به مناطق حاشیه‌ای همانند کال زرکش و اسماعیل‌آباد که اجاره‌ها کمتر بوده، کوچ ناخواسته کرده‌اند.

 انبوه مشکلات برای یک جمعیت

مرد آرام و شمرده از دغدغه‌های مردم محل می‌گوید: فرایند دریافت سند، چالشی دیرپا شده است، چرا که هنوز هیچ برنامه‌ای برای اجرای طرح تفصیلی شهر صورت نگرفته و همچنان ساخت وسازهای منطقه مطابق بافت بومی گذشته انجام می‌شود.

وی با تأکید بر حجم تراکم جمعیت در محله نوده، می‌افزاید: گرچه بخش‌هایی از این ناحیه در طرح تفصیلی شهر مشهد قرار دارد و باید به لحاظ خدمات شهری سرویس‌دهی کافی شود، اما درعمل ۵۰ درصد این نیازها و خدمات مرسوم را دریافت می‌کند؛ چنان‌که طی سال‌های اخیر هیچ تغییری در میزان اتوبوس‌های شهری اتفاق نیفتاده و همان چند دستگاه اتوبوس قدیمی تردد دارند.

 فقط نام‌هاست که عوض می‌شود

مرد راننده که سر و مویی سفید کرده، می‌گوید : زمانی که من بچه بودم تنها یک نفر معتاد در این محله بود که مردم از اینجا بیرونش کردند، اما حالا در هر کوچه و پسکوچه یا معتاد هستند یا روز روشن مواد می‌فروشند.

او در پاسخ به فعالیت مراکز گذری ادامه می‌دهد: چند سالی یک مرکزی اینجا فعالیت می‌کرد، اما حالا بسته شده و خبری نیست. مرد آهی می‌کشد و می‌افزاید: اینجا «نوده» بود، اسمش را گذاشتند «خیابان امام علی (ع)» بعد اسمش را عوض کردند و حالا می‌گویند «نجف»؛ فقط اسمش مکرر تغییر می‌کند، اما مشکلات همچنان باقی است.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.