توپ بازی سحرگاهی پدرها تا بازی‌های نیمه شب فرزندان

چند سالی است که ترکیب «سبک زندگی» را بسیار شنیده‌ایم و بسیاری از کارشناسان با دغدغه فراوان به برخی تغییرات در سبک زندگی جامعه واکنش نشان می‌دهند، اما واقعیت این است که بیشتر افراد حتی برای یک بار هم به این مسئله فکر نکرده‌اند و نسبت به آن بی‌تفاوت هستند. 

بر همین اساس و به منظور بیان یک نمونه عینی از تغییر سبک زندگی، در ادامه به زبانی ساده به تغییرات به ظاهر ساده، اما تأثیرگذار شیوه زندگی نوجوانان و جوانان امروزی می‌پردازیم و امیدواریم حتی به تعداد انگشت یک دست عده‌ای با خواندن این مطلب اندکی حساس‌تر از پیش به مسئله توجه کنند.

بیان این نکته در ابتدا ضروری است که هرچند بسیاری از رفتارهای مورد نظر که در ادامه ذکر می‌شود در طول سال هم تکرار می‌شود، اما در تعطیلات تابستانی حساسیت خانواده به کمترین حد خود رسیده و دیگر بهانه‌ای برای مدرسه رفتن وجود ندارد تا فرزندان خود را متقاعد کنند تا برخی رفتارهایشان را اصلاح کنند.

تعطیلات تابستانه که هر سال تعداد روزهای آن افزایش می‌یابد به دلیل خالی بودن برنامه‌های مدیریت شده و فراگیر اوقات فراغت در کشور، به زمانی تهدیدآمیز در بحث تربیتی تبدیل شده است. اگر متولد دهه ۵۰ یا ۶۰ و پیش از آن باشید بخوبی به خاطر دارید که یکی از نخستین صداهایی که خواب صبحگاهی برخی از بزرگ‌ترها (پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها) را به هم می‌زد صدای توپ بازی نوجوانان و جوانان از ساعات اولیه روز بود. بازی‌های پرتحرک که انرژی نسل جوان آن دوره را می‌گرفت یک مزیت دیگر هم داشت، اینکه خستگی روز موجب می‌شد شب‌ها زود بخوابند که اهمیت آن در نوجوانی بسیار است، چراکه به استناد یافته‌های علمی، هورمون‌های رشد در ساعت‌های خاصی از شب ترشح می‌شوند که نقش بسزایی در سلامت افراد دارد، بنابراین می‌توان گفت آن سال‌ها همه چیز جای خودش بود؛ زمان فعالیت و بیداری و خواب مشخص بود. از سوی دیگر بازی‌های گروهی بچه‌ها مزایای متنوع و متعددی دارد که تمرین زندگی اجتماعی است و هنوز هم متولدان دهه‌های گذشته حسرت سبک زندگی آن روزها را می‌خورند که در یک محله یا کوچه گویی همه با هم یک خانواده و از اتفاقات زندگی هم باخبر بودند و البته تنها تماشاگر نبودند و برای کمک هر کاری می‌کردند.

اما این روزها نه تنها خبری از بازی فوتبال صبحگاهی بچه‌ها نیست که دیگر حتی در طول روز هم شاهد این موضوع نیستیم و بر خلاف گذشته که هر کوچه ای پر بود از بچه‌های در حال بازی، این روزها شاید تنها در برخی از محلات به اصطلاح پایین شهر می‌شود تعدادی بچه را در حال بازی دید.

نکته تأمل برانگیز و دردآور این است که نوجوانانی که باید مشغول بازی باشند، بیشتر تا ظهر خواب هستند و تازه روزشان از نیمه آغاز می‌شود و ساعت خواب دهه ۶۰، تازه نیمروز نسل امروز و سرآغاز شب بیداری آن‌هاست، آن هم نه در کنار خانواده و برای گفت‌وگو یا شب‌نشینی، بلکه برای گم شدن در دنیایی که نیازی به سوزاندن انرژی و قدم برداشتن نیست.

نسل امروز تمام بازی‌ها و سرگرمی‌هایش را با چشم‌ها و سرانگشتانش انجام می‌دهد و البته لذت هم می‌برد همبازی‌هایش چند شخصیت انیمیشنی است و با قدرت آن‌ها به خود می‌بالد و افتخارش نه دوستی با بچه محل‌هایش است و نه یادگیری یک هنر، بلکه به امتیازهای مجازی فلان بازی مفتخر است. دیگر نسل امروز مانند پدرانشان رؤیای خرید توپ تازه و کتانی‌های سفید چینی را ندارند و با گوشی تلفن ساخت چین زمان بیکاری خود را قربانی چیزهایی می‌کنند که همه بزرگ‌ترها می‌دانند چند سال دیگر تاوانش را به بدترین شکل پس می‌دهند. این روزها گویی جای شب و روز برای فرزندان ما عوض شده و خواب روزانه و فعالیت شبانه عادت فراگیر ناخوشایند زندگی‌مان شده است و یادمان رفته رفتارهای خودمان هم همین‌گونه آرام آرام شکل گرفته؛ آن‌ها هم در آینده در برابر هر چیزی که بخواهد این شیوه زندگی آن‌ها را تغییر بدهد مقاومت خواهند کرد و دلشان می‌خواهد بقیه خود را با آن‌ها هماهنگ کنند.

خلاصه اینکه سبک زندگی امری پیچیده و ناپیدا نیست؛ همین موضوعات به ظاهر بی‌اهمیت است که زمینه‌ساز زندگی به سبکی می‌شود که در بیشتر موارد ترسناک است و اگر بتوانیم همین یک مسئله به موقع بیدار بودن و به موقع خوابیدن را به نسل بعدی آموزش بدهیم خدمت بزرگی به آن‌ها کرده‌ایم.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.