بازیگر فیلم «قصر شیرین» گفت: نجمه هم یک زن است و مادر شدن را دوست دارد اما قرار نبود این شخصیت مانند الگوهای بیشماری که در سینما می‌بینیم و بسیار تکراری شده اند، باشد بلکه جنس این زن فرق می کند و با چیزهایی که تاکنون دیده‌ایم متفاوت است.

«نجمه» مانند الگوهای تکراری زنان در سینما نیست/ سینمای میرکریمی بسیار انسانی است

به گزارش قدس آنلاین، «قصر شیرین» تازه ترین فیلم سیدرضا میرکریمی است که پس از فیلم «دختر» در مقام کارگردان آن را جلوی دوربین برده است. این فیلم اولین اکران خود را در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر تجربه کرد و با استقبال خوبی از سوی منتقدان و تماشاگران روبرو شد. این فیلم در ۷ بخش از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر اول نقش و مکمل مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شد که در نهایت توانست دو سیمرغ برای موسیقی متن و فیلمنامه را از آن خود کند.

فیلمنامه «قصر شیرین» به قلم  محسن قرایی و محمد داودی به رشته تحریر درآمده و داستان جلال مرادی مرد ۴۲ ساله ای را روایت می کند که طی یک تصادف، خانواده‌ای را به قتل می‌رساند، اما تصادف در دادگاه غیرعمد شناخته می‌شود. او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک کرده و به شهری دیگر می‌رود، پس از دو سال به شهرش بازمی‌گردد زیرا که زنش دچار مرگ مغزی شده‌ است.

یکی از ویژگی های جشنواره فیلم فجر سال گذشته بازی خوب بازیگران در نقش های اصلی و مکمل بود و اغلب کسانی که هم که برای این نقش ها کاندیدا شده بودند بازی های خوبی را از خود به نمایش گذاشتند. ژیلا شاهی، بازیگری است که پیش از این چندین فیلم سینمایی در کارنامه کاری اش ثبت کرده است اما به نظر می آید این بار با بازی خوبش در فیلم «قصر شیرین» به کارگردانی رضا میرکریمی خودش را در اذهان مخاطبان ماندگار کرده است؛ وی در این فیلم در نقش نجمه مقابل حامد بهداد بازی متفاوتی را از خود به تصویر کشیده است؛ نقش آفرینی خوبی که او را تا مرز دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن هم برد. شاهی به خوبی توانست از شخصیتی نه چندان دلچسب در فیلم میرکریمی به زنی بدل شود که مخاطب را با خود همراه کند و سرنوشتش برای بیننده داستان مهم باشد.

وی در جشنواره سی و هفتم به جز «قصر شیرین» در فیلم «روزهای نارنجی» به کارگردانی آرش لاهوتی نیز در کنار هدیه تهرانی و علی مصفا حضور داشت و علیرغم این که در هر دو فیلم نقش مکمل را برعهده داشت اما تاثیرگذاری اش در روند فیلم ها به خوبی مشهود بود. «لرد»، «پرسه در حوالی من»، «جایی برای آرامش»، «فصل فراموشی فریبا»، «خاکستر و برف»، «دلتنگی های عاشقانه» و «روییدن درباد» از فیلم هایی است که وی در آنها بازی کرده است. همچنین از فیلم‌های کوتاهی که شاهی در آن بازی کرده است می‌توان به «بچه مرز»، «اویان(ان طرف)»، «کات»، «باغ بی برگی»، «رودی از فصل های من گذشت»، «آرداک»، «نارگل» و «جایی برای آرامش» اشاره کرد.

روزنامه قدس در ایام جشنواره سی و هفتم فجر به انگیزه رونمایی از این فیلم و نمایشش در جشنواره با این بازیگر به گفت وگو پرداخت که بازخوانی آن در روزهای اکران این فیلم خالی از لطف نخواهد بود.

«قصر شیرین» در زمره فیلم های جاده ای است که فضا و حال و هوای خودش را دارد و آقای میرکریمی به خوبی یک داستان پرکشش را در این فضا روایت کرده است. تجربه همکاری با ایشان و در چنین فضایی برای شما چگونه بود؟

بله! همینطور است، کار با آقای میرکریمی بسیار لذت بخش است. البته من پیش از این که با ایشان کار کنم به سینمایشان بسیار علاقمند بودم و از سال ها پیش آن را دنبال می کنم و تمام فیلم هایشان را هم دیده ام. زمانی هم این کار به من پیشنهاد شد و به ایشان معرفی شدم طبعاً بسیار مشتاق بودم که با وی همکاری کنم و خوشبختانه همکاری بسیار خوبی هم شد. این کار شرایط خاص خودش را داشت که با وجود تیم حرفه ای و کارگردانی خوب آقای میرکریمی به نتیجه رسید.

سینمای آقای میرکریمی بسیار انسانی است و لایه‌های زیرین هر شخصیتی را خوب می شناسد و این قدر کار خود را استادانه انجام می دهد و به راحتی از بازیگر بازی می گیرد که طبیعتاً خیلی برایش ساده بود به چیزی که می خواست برسد. کار کردن با ایشان عالی بود و تمام تلاش من به عنوان بازیگر هم این بود چیزی که در ذهن کارگردان وجود دارد را پیاده کنم که فکر می کنم در نهایت این اتفاق هم افتاده است. خدا را شاکرم که در جریان روند کاری ام با کسانی کار کرده‌ام که فضا را خیلی خوب می سازند. آقای میرکریمی که واقعا بی نظیر هستند و به قدری تیم حرفه‌ای را در آرامش کنار هم جمع می‌کنند که مثال زدنی است،

«قصر شیرین» مادری دارد که ما هرگز او را نمی بینیم اما به دلیل علاقه بچه ها به او، مخاطب هم دوستش دارد اما نجمه از یک جایی وارد داستان می شود و قرار است جای او را بگیرد، بنابراین یک گاردی نسبت به او وجود دارد اما شما به قدری این نارضایتی و ناراحتی از شرایط را به خوبی نشان می دهید که مخاطب با شما همراه می شود.

شخصیت نجمه نیم ساعت پس از آغاز فیلم وارد داستان می شود و این نکته ای که شما هم به آن اشاره کردید از ابتدا پیش بینی می شد که خیلی مخاطب این شخصیت را دوست نخواهد داشت؛ اما کلیت ماجرا این است که هیچ شخصیتی در این فیلم بد نیست. اتفاقاتی در گذشته این افراد افتاده و همه را به جایی رسانده که در یک ماشین جمع شدند و به سمتی می روند که هرکس فکر می کند زندگی مورد نظرش آنجاست و می خواهد برنامه خودش را پیش ببرد، در حالی که این ها آدم های بدی نیستند و حتی نجمه ای که به عنوان یک زن دیگر وارد زندگی این ها می شود و بچه ها را قبول می کند آدم بدی نیست و فقط دنبال ساختن زندگی دلخواه خودش است و برای همین مقابله می کند و بچه‌ها را در ابتدا نمی‌پذیرد.

در واقع موقعیت به گونه ای است که شرایط را به نفع آدم ها رقم نمی زند. برای من هم اینطور بود که هیچ کدام از این شخصیت ها بد نیستند و قرار نبود در این کار یک کاراکتر منفی را بازی کنم. در واقع نجمه زنی است که می‌تواند در جایی خودخواه باشد و به نفع خودش عمل کند و گاهی هم می بینیم که به نفع دیگران عمل می کند.

درست است! در بخش هایی از فیلم حس زنانه و مادرانه نجمه به بچه‌ها کاملاً محسوس است و از یک جایی به بعد سرنوشتش برای بیننده مهم می‌شود و با او همذات پنداری می‌کند.

دقیقا همینطور است. ضمن این که خودش هم در جایی از قصه عنوان می کند که بچه می خواهد و دوست دارد که زندگی خودش را بسازد و شاید همین باعث می شود که گاهی خودخواه به نظر برسد، در حالی که او هم یک زن است و مادر شدن را دوست دارد. با همه این تفاسیر به این نتیجه می رسیم که قرار نبود برای من این شخصیت مانند الگوهای بیشماری که در سینما می بینیم و بسیار تکراری شده اند، باشد؛ در واقع نجمه مانند زن‌هایی که اصلاً شرایط را قبول نمی‌کنند و بچه ها را نمی پذیرند نیست و جنس این زن فرق می‌کند. ضمن این که همانطور که گفتم از ابتدا هم قرار نبود این شخصیت منفی باشد، اینگونه هم در فیلمنامه نوشته نشده بود و آقای میرکریمی هم نمی خواست یک زن منفی را نشان دهد و طی توضیحاتی که درباره نقش می داد خیلی به من کمک می‌کرد. 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.