۳۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۲
کد خبر: 667594

چه می شــود گفت درباره مورخانی که ستایشــگر کودتای رضاخانی هستند و به خاطر «بینش تاریخی شاهنشــاهی» هر طور که دل و چشمشان بخواهد، با حقایق تاریخی یک ملت بازی می کننــد و از نردبان دروغ و کذب بالا می روند تا بتوانند یک چشم انداز زیبا و دلپسند در صفحات تاریخ «عصر خفه کننده کودتا» به نمایش بگذارند.

سینا واحد/

چه می شــود گفت درباره مورخانی که ستایشــگر کودتای رضاخانی هستند و به خاطر «بینش تاریخی شاهنشــاهی» هر طور که دل و چشمشان بخواهد، با حقایق تاریخی یک ملت بازی می کننــد و از نردبان دروغ و کذب بالا می روند تا بتوانند یک چشم انداز زیبا و دلپسند در صفحات تاریخ «عصر خفه کننده کودتا» به نمایش بگذارند.

 از کودتای هراس بار رضاخانی بدتر و بدبختانه تر، جریان فرهنگی تاریخ نگاری وطن فروشانه ای است که هنوز هم فعال است و با پشتیبانی بنیادهای مالی و رسانه ای ضد ایرانی، صفحات تاریخی تولید می کند و فضای فرهنگی جامعه را با انتشار ارزش ها، وقایع، تفسیر و تبشیرهای پر از کذب و بی ریشه، به ساحل تفکر غرب گرایانه و دوستی با دشمن تاریخی سوق می دهد.

یکی از این حقایق کتمان شده عبارت اســت از 6 سال حبس خانگی یا خانه نشینی زنان ایرانی از وحشت کشنده ای که در همه خیابان های شهر به دستور رضاخان رژه می رفتند و با هر زن و بانوی محجوب یا چادری، رفتاری لبریز از بی ادبی و بی حرمتی و خشونت داشتند!

وزارت کشور «رضاخان» پس از قتل عام مسجد گوهرشاد، به پلیس شهری دستور داد، از هرگونه رفت و آمد زنان با «چادر» یا هرگونه حجاب دیگری جلوگیری کنند.  بدین ترتیب بود که بزرگ ترین دوران ستم ورزی علیه زنان ایرانی آغاز شد و آن ها را از حق طبیعی و زندگی آزادانه شــهری بی بهره ساخت.

 این محرومیت زجرآور، نزدیک به 6 سال طول کشید تا با سقوط رضاشاه، از جغرافیای فرهنگ خیابان ها و شهرها رخت بربندد . تصور نمی شود جامعه شناسان و روان شناسان تاریخی پرتجربه هم بتوانند حجم گزنده این ستمگری بزرگ را اندازه گیری کنند و از آن یک نمونه عینی و یا قابل مشاهده علمی، ارائه دهند.

 تاریخ نگاران و مفســران «تاریخ شاهنشاهی» که در اوج بی وطنی و بی احساسی به دیــن و فرهنگ و رفتار ملی، از «هفده دی» ســخن می گوینــد و آن را روز عطــای آزادی به جامعه زنان ایــران تلقی می کنند چه مفهومی و چه تصوری از «آزادی» در عصر تاریخی «کودتای انگلیســی» دارند که حضور نزدیک به 100 تن از دختران بی حجاب را در مدرسه عالی دختران، نشانه آزادی می پندارند و اما اعتراض قدرتمندانه زنان شــهرهای ایران را که در آن روزگار تلخ تر از تلخ «هفده دی» تصمیم گرفتند خویشتن را در خانه و خانه های بزرگ و کوچک شهر حبس کنند، تا تاریخ و سنت ها و زیبایی های دین و میهنشان را حفظ کنند، نمی بینند و نمی خواهند ببینند؟

مورخی و تاریخ نگاری که نمی خواهد حقیقت تاریخی سنت های دینی را در جامعه ایرانی ببیند و به «رفتار متدینانه» در تاریخ فرهنگی میهن ارج نمی گذارد و برای آن ارزش قائل نمی شود، باید زنده باد «کودتا» و زنده باد آزادی زنان بگوید تا بنیادهای بین المللی حمایتگر کودتا از خط فرهنگــی بی میهنی و بی تعصبی و بی غیرتی مدرنیسم فرهنگی، سود ببرند و برای آینده منافعشان، سرباز ذخیره داشته باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.