برجام با همه تبعات سنگینی که برای کشور به بار آورد، رویه مسئولان را در گره زدن اقتصاد به وعده‌های خارجی تغییر داد، تا جایی که امروز کلیدواژه اتکا به توان داخلی حتی از سوی حامیان برجام که بر سرمایه‌گذاری‌های خارجی تأکید می‌کردند نیز تکرار می‌شود.

 کاهش حساسیت اقتصاد به مذاکره

قدس آنلاین: چندی پیش شبکه خبری «راشا تودی» در گزارشی تصریح کرد که امکانات تحریم ایران از سوی آمریکا به پایان رسیده و واشنگتن امکان تأثیرگذاری بیشتر بر اقتصاد ایران را از دست داده است. با وجود اینکه سیاست‌های ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران و حذف کشورمان از چرخه تجارت جهانی بی‌ثمر توصیف می‌شود، برخی جریان‌های داخلی هنوز در تلاش هستند تا رشته مذاکره با اتحادیه اروپا را به منافع ملی گره بزنند و آن را به عنوان یک نیاز اساسی در سپهر اقتصادی کشور مطرح کنند در حالی که اروپا به دلیل حجم گسترده مراودات تجاری خود، قادر نیست از زیر سایه پدرخواندگی آمریکا خارج شود و در نهایت به نفع مبادلات هزار میلیارد دلاری‌اش با ایالات متحده، موازنه را به هم خواهد زد.

ظریف در سالن مذاکرات

به گفته ظریف، وزیر امور خارجه توافق هسته‌ای ایران بر دو ستون استوار است، ایران خود را ملزم کند که برنامه اتمی‌اش منحصراً در راستای اهداف صلح‌آمیز استفاده شود و از سوی دیگر جامعه بین‌المللی تضمین کند مناسبات اقتصادی ایران با بقیه دنیا به حالت معمولی درآید. حال ایران تعهدات خود را انجام داده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی 15 بار این مسئله را تأیید کرده، اما مناسبات اقتصادی ایران با دنیا نرمال نشده است. ظریف با این حال همچنان در سالن مذاکرات ایستاده است تا به گفته خودش، آمریکا بلیت بخرد و وارد شود. اما تعجیل برخی جریان‌های فکری در نسبت دادن مجدد ثبات و بهبود وضعیت اقتصادی به مذاکره به گواه صاحبنظران تکرار همان اشتباهی است که در دوره برجام انجام شد. در آن زمان نیز مذاکره یک نیاز ملی تلقی شد، خطی که این روزها دوباره از سر گرفته شده است.

اقتصاد، حساسیت خود را به وعده از دست داده است

رضا تنهایی مقدم، پژوهشگر اقتصادی در گفت‌وگو با خبرنگار ما با اشاره به ثبات نسبی بازار که درنتیجه سیگنال مقاومت و تأکید بر توانمندی‌های داخلی ایجاد شده، تأکید می‌کند: با تجربه‌ای که در برجام بدست آورده‌ایم، این باور در کشور متولیان و فعالان اقتصادی ایجاد شده است که می‌توانیم تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کنیم، به‌نحوی ‌که اقتصاد کشور مقاوم شده و حساسیت خود را نسبت به هر نوع وعده وعید خارجی از دست بدهد. 

وی با اشاره به اینکه سیستم اقتصادی مانند هر سیستم دیگری باید ثبات داشته باشد تا اجزای آن در همکاری با یکدیگر بتوانند بهترین عملکرد ممکن را داشته باشند، تأکید می‌کند: معضلی که کشور ما با آن روبه‌رو بود، بی‌ثباتی اقتصادی بود، در فقدان ثبات اقتصادی، اصولاً انجام تصمیمات سرمایه‌گذاری غیرممکن است و توان هرگونه برنامه‌ریزی را از تولیدکننده و فعال اقتصادی می‌گیرد، از طرفی عمده تصمیماتی که موجب افزایش تولید یا به تعبیری رشد اقتصادی می‌شود، در تصمیمات بخش خصوصی در رابطه با سرمایه‌گذاری خلاصه می‌شود. پس از خروج آمریکا از برجام، تکلیف کشور با غرب و ماجرای تعامل مشخص شد و در فضایی که بازار به ثبات نسبی رسیده است، انگیزه‌های اقتصادی برای سرمایه‌گذاران دوباره ایجاد شده است و حالا جریان مذاکره در حال بی‌ثبات‌سازی وضعیت اقتصاد کشور است. وضعیتی که پیش از این جیب‌های زیادی را پر پول کرد و حتی برخی را برای پاسخگویی راهی قوه قضائیه کرد.

وی با بیان اینکه در حال حاضر تلاش برای افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و فراورده‌های نفتی و مهم‌تر از همه صادرات غیرنفتی به روش‌های مختلف در حال گسترش است، تأکید می‌کند: برخی ارائه پیشنهادها از سوی کشورهای غربی به ایران برای پذیرش مذاکره را سیگنالی مثبت به بازار قلمداد می‌کنند در حالی که پیش از این کسی موفق نشد به وعده‌های برجامی جامه عمل بپوشاند که گفته می‌شد می‌تواند در یک فرصت کوتاه تحول اقتصادی ایجاد کند. متأسفانه تجربه نشان داده است که خروجی مذاکرات جز امیدهای واهی به اقتصاد کشور نیست.

مذاکره اقتصاد کشور را به حالت بلاتکلیفی می‌برد

وی تأکید می‌کند: جو مذاکرات ممکن است در کوتاه‌مدت سیگنال‌های مثبتی هم به بازار بدهد، مثلاً دلار ارزان شود و سکه کاهش قیمت داشته باشد، اما چه طرفدار اقتصاد مقاومتی باشیم و چه نگاهمان به غرب دوخته شده باشد، مشخص است که در کوتاه‌مدت دستاوردی نصیب کشور نمی‌شود و با غرب هم به جمع‌بندی راهگشایی نمی‌رسیم، جز اینکه اقتصاد کشور را به حالت بلاتکلیفی ببریم و بهبود اوضاع و گره‌گشایی مسائل را به نشست و برخاست‌های آینده حواله بدهیم. اقتصاد بلاتکلیف ثمری جز نااطمینانی و بی‌ثباتی ندارد و در بلندمدت به ضرر کشور هست.

وی با اشاره به اینکه احتمال دارد این مذاکرات دستاوردهای انتخاباتی را در آینده مدنظر داشته باشد، می‌افزاید: چیزی که مشخص است ما با آمریکا به جمع‌بندی نمی‌رسیم، در این میان هم ایران و هم آمریکا انگیزه‌های انتخاباتی دارند و این مذاکرات یک نمایش تبلیغاتی است که ترامپ به مردم کشورش بگوید مسئله ایران را حل کرده است، ایران هم مدعی به سرانجام رسیدن تلاش‌هایی باشد که پنج سال وقت دولتمردان را به خود اختصاص داده است.

نمایشی برای امتیاز گرفتن از ایران

ارشدی، اقتصاددان در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید: تجربه کشور در این مدت نشان داده است مذاکره ما را به جایی نمی‌رساند و ما باید به ظرفیت‌های داخلی خودمان اتکا کنیم. کاخ سفید در ماجرای گفت‌وگوهای هسته‌ای با وعده‌های پوچ کوشید تا برجام را یک امر حیاتی برای آینده ایران معرفی کند، حال آنکه به ‌واسطه بدعهدی‌هایش، کشور ما به هیچ ‌یک از اهداف اقتصادی خود از رهگذر این برنامه نرسید.

وی با اشاره به اینکه اتحادیه اروپا گفته است ۱۵ میلیارد یورو در صندوقی می‌گذارد که صادرات و واردات با ایران از آن طریق انجام شود، می‌گوید: هر چند این وعده هنوز تحقق پیدا نکرده، اما دستاوردهای داخلی کشور که با تکیه بر توان و ظرفیت داخلی انجام شده، نادیده گرفته می‌شود و منجر به دادن امتیاز به طرف مقابل می‌شود و این درست نیست. به نظر می‌رسد همه این گفت‌وگوها بیشتر از یک نمایش برای امتیاز گرفتن از ایران نیست.

کاهش جذابیت بازار ارز با کنترل عرضه و تقاضا

ارشدی ارزان شدن ارز را هنرمندی بانک مرکزی دانسته و می‌افزاید: این هنر همتی رئیس کل بانک مرکزی بود که توانست جذابیت بازار ارز را با کنترل عرضه و تقاضا کم کند وگرنه عملاً اتفاقی در بخش واقعی اقتصاد ما رخ نداده است که موجب رشد تولید شده و از ارزش دلار بکاهد، ولی بازار ارز کاملاً تحت کنترل بوده و با مداخله درست از جذابیت بازار ارز کاسته شده و تقاضا کاهش یافته است، به طبع نظام ارزی نیز به مرور از حالت سفته بازی خارج می‌شود، این موفقیت بانک مرکزی تلقی می‌شود و به مذاکرات ربطی ندارد.

انتهای پیام/ 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.