ظاهر ماجرا خیلی شیک، تر تمیز و مدرن بود؛ با رگه‌های پررنگی از روشنفکری افراطی دهه40. بحث هنر، فرهنگ، ارتباطات فرهنگی، آشنایی با فرهنگ و هنر ملل مختلف جهان و مقولاتی از این قبیل هم در واقع عناوین دهن‌پرکنی بودند که زیر پرچم «جشن هنر» قرار بود دهان مخالفان را ببندند.

جشن هنر شیراز

مجید تربت‌زاده /

ظاهر ماجرا خیلی شیک، تر تمیز و مدرن بود؛ با رگه‌های پررنگی از روشنفکری افراطی دهه40. بحث هنر، فرهنگ، ارتباطات فرهنگی، آشنایی با فرهنگ و هنر ملل مختلف جهان و مقولاتی از این قبیل هم در واقع عناوین دهن‌پرکنی بودند که زیر پرچم «جشن هنر» قرار بود دهان مخالفان را ببندند؛ مخالفانی که می‌ترسیدند حرف‌هایشان کهنه‌پرستی و مخالفت با هنر تلقی شود.

این‌ها اما نمی‌توانست کسی چون امام (ره) را به سکوت وادار کند. 7 شهریور سال 1356، خیلی‌ها در حسینیه «انصاری» شهر نجف شنیدند که امام(ره) موقع حرف زدن درباره اسلام و سیاست، یکباره از ماجرای جشن هنر شیراز سخن به میان آورند که می‌گفتند صحنه‌هایی از تجاوز و همبستر شدن یک زن و مرد در آن به نمایش در آمده است.

امام(ره) پس از انتقاد از چنین جشنی، اضافه کردند: «... اینکه شما بروید توی مسجدتان و هر چه می‌خواهید دعا کنید، هر چه می‌خواهید قرآن بخوانید، حکومت‌ها به شما کار ندارند... باور به جدایی دین از سیاست موجب می‌شود که صدای اعتراضی درنیاید... من نمی‌دانم آقایان اعتراضشان را دیگر برای کجا گذاشته‌اند؟ برای کی؟ چه وقت می‌خواهند یک صحبتی بکنند، یک حرفی بزنند، یک اعتراضی بکنند؟»

جرقه شبانه

برخی از سایت‌های منبع و مرجع حتی هنوز هم در تعریف و تصویر کردن «جشن هنر شیراز» تلاش دارند آن را رویدادی فقط هنری و فرهنگی ببینند که 52 سال پیش راه افتاده تا فرهنگ و هنر کشور را متحول کرده و سبب شود پیوندهای هنری ایرانی‌ها با مردم دیگر کشورهای جهان محکم‌تر شود. به عنوان دلیل هم سخنان «فرح» را در افتتاحیه سال 1346 این جشن بیان می‌کنند که: «جشن بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانی و شناساندن هنر قدیم و جدید ایران به ایرانیان و خارجیان و همچنین بزرگداشت هنرمندان خارجی و شناساندن شیوه کار آنان به ایرانیان بود... آرزو دارم که جشن هنر شیراز در سال آینده و سال‌های بعدی با موفقیت بسیار روبه‌رو شود و به هدف عالی خود نائل آید».

حالا برای اینکه از چند و چون راه افتادن این جشن با خبر شوید و بدانید که آیا بنیان‌گذار اصلی آن « رح» و ایده‌ها و دغدغه‌های مثلاً روشنفکرانه‌اش بود یا نه، به اسناد و نوشته‌های تاریخ معاصر مراجعه می‌کنیم. «فریده دیبا» در کتاب «دخترم فرح» مدعی است زمانی با حلقه دوستانش که بیش از 60-50 نفر می‌شدند برای تفریح به شیراز رفتند. یک شب در رستورانی متوجه یک ویولن‌زن دوره‌گرد می‌شوند که پسرکی تنبک‌نواز و دخترکی رقاص او را همراهی می‌کردند. آن‌ها را به محوطه چمن فرودگاه می‌برند تا برایشان بزنند و برقصند. فریده و همراهانش گویا تحث تأثیر هم قرار می‌گیرند و آن جمع 50-60 نفره به نوازنده‌ها و رقاصه دوره‌گرد ملحق می‌شوند و تا نیمه‌های شب همچنان تحث تأثیر هنری قرار داشتند! فریده دیبا در کتابش مدعی است این حادثه، جرقه جشن هنر شیراز را در مخیله‌اش زده است!

پیچیده نیست

اینکه چطور جرقه‌ای که در یک دورهمی نصف شبی و آن هم پس از کلی حرکات موزون زده شد، تبدیل به اعلامیه‌ای شیک و روشنفکرانه شده و توسط فرح در مراسم افتتاحیه خوانده می‌شود، خیلی پیچیده نیست. یعنی اگر از نقش فرح در سیاست‌های به اصطلاح فرهنگی دوره پهلوی اطلاع داشته باشید، پیچیدگی و ابهام زیادی در ماجرا احساس نخواهید کرد. رویکردهای فکری و فرهنگی همسر «محمدرضا پهلوی» با خودش، از زمین تا آسمان متفاوت بود. شهبانوی سوم ایران پس از اینکه متوجه شد دستش از نخل سیاست و سلطنت کوتاه شده و نمی‌تواند در این عرصه کاری کند، سعی کرد عرصه فرهنگ و هنر مملکت را به عنوان سهمش از سلطنت در دست بگیرد. برای این کار هم به شبه‌روشنفکران و برخی هنرمندان و تحصیلکردگان ایرانی (حتی مخالفان شاه و چپی‌ها) متوسل شد و بنیادها، سازمان‌ها و تشکیلات بسیاری را راه‌اندازی کرد. «جشن هنر» شیراز هم نتیجه همین رویکرد بود. یعنی اگر بپذیریم جرقه نخست این جشن در سر مادرش زده شده، دخترش مدتی بعد آن را با مشاوران هنری و فرهنگی خود در میان می‌گذارد. «فرخ غفاری» که در فرانسه تحصیل و زندگی کرده بود و از فیلمسازان مورد توجه شخص فرح به شمار می‌رفت، ضمن استقبال از این تصمیم، پیشنهاد کرد: «دایره کار را گسترده کرده، جشنواره موسیقی ملل راه بیندازیم و از همه کشورها دعوت کنیم و...». جشن هنر شیراز به این شکل کلید خورد تا بعدها به رویدادی پر سروصدا، جنجالی و شرم آور تبدیل شود.

جسورانه یعنی چه؟

اگر به اختلاف نظرها و رقابت شاه و ملکه اشاره کردیم، دلیل نمی‌شود فکر کنید فرح و اقدام‌هایش، مسیر و راهی جز برنامه و سیاست‌های اصلی و دیکته شده به شاه و دستگاه سلطنت را دنبال می‌کرد. ملکه دوران پهلوی، دانسته و یا نادانسته داشت نسخه به روزتر و البته فریبنده‌تر از «مدرن‌سازی» دوره رضاخانی را بدون استفاده از سرنیزه و زور به اجرا می‌گذاشت. هدف اصلی هم در این ماجرا، پاک کردن هویت اصیل ایرانی – اسلامی و دین‌زدایی با روش‌هایی زیرکانه و جذاب بود. این را البته از قول خودمان نمی‌گوییم. دلیلش را می‌شود در سخنان شخص شاه جست‌وجو کرد. محمدرضا که در سیاست و سلطنت و قبضه کردن قدرت، پر و بال و گوش و دُم شهبانو را بدجوری قیچی کرده بود، در عرصه فرهنگ و هنر اما همسرش را آزاد گذاشته بود که هر بلایی دوست دارد به سر فرهنگ ایران در بیاورد. برخی از سخنان او در این باره را که مربوط به دوران پساسلطنتش است، بخوانید: «ما روحاً حالت ضد ارتجاعی داشتیم و شهبانو نیروی محرکه هنر مدرن و جشنواره‌های تئاتری بود که جسورترین و پیشروترین هنرمندان را گرد هم می‌آورد...». در قسمت بعدی مطلب، منظور جناب شاه را از روح ضدارتجاعی و همچنین «جسورترین و پیشروترین هنرمندان» بیشتر توضیح خواهیم داد به شرطی که قول بدهید لعن و نفرینی به روح ضدارتجاعی و جسور وی نکنید!

تعزیه‌خوانی هم بود

در جشن هنر شیراز آن زمان، همه چیز پیدا می‌شد! از موسیقی ملل مختلف بگیرید تا نمایش‌های عجیب و غریب و مثلاً پیشرو و حتی تعزیه‌خوانی که فرخ غفاری پس از چند سال اعتراض مردم و روحانیت، آن را در برنامه‌های این جشن گنجاند تا مثلاً دهان معترضان متدین و مردم معترض را ببندد. جشن هنر شیراز البته به جز تعزیه، در سال 1356 نمایشی را در شهر شیراز و جلو چشم مردم به روی صحنه برد که حتی طرفداران رژیم و وابستگان دربار هنوز از تعریف کردن آن شرم دارند.

همین نمایش، در نهایت پس از اعتراض‌های گسترده مردم و علما، طومار جشن هنر شیراز را در هم پیچید. اعتراض مردم ایران، علما و شخصیت‌های مختلف البته بدیهی و قابل پیش‌بینی بود، اما سکوت برخی جریان‌ها و اشخاص تأثیرگذار سیاسی در قبال این اتفاق آن قدر غیر طبیعی بود که امام(ره) در نجف مجبور شد در باره آن صحبت کند. انتقادها هم به همین‌ها ختم نمی‌شود. برای اینکه بدانید فضاحت ماجرا چقدر بوده، نظر «پارسونز» سفیر وقت انگلیس درباره کلیت جشن هنر شیراز و همچنین نمایش هنجارشکنانه‌اش را در ادامه مطلب به صورت کامل بخوانید و بعد خودتان قضاوت کنید که  این جشن، واقعاً یک جشن با اهداف هنری و فرهنگی بود یا اینکه قرار بود اهداف دیگری را در کشور اسلامی به پیش ببرد؟

شاه فقط خندید!

آنتونی پارسونز می‌نویسد: «همان طور که قبلاً هم اشاره کردم جشنواره بین‌المللی هنری شیراز از آغاز با روحیات جامعه سنتی و اسلامی ایران تطبیق نمی‌کرد و موجب تضادها و مباحثاتی شده بود. از جمله نمایش‌های مسخره‌ای که من از این جشن به یاد دارم صحنه‌ای از رقاصان برزیلی بود که در حین رقص سر مرغ‌های زنده را با دندان جدا می‌کردند... جشن هنر شیراز در سال ۱۹۷۷ از نظر کثرت صحنه‌های اهانت‌آمیز به ارزش‌های اخلاقی ایرانیان از جشن‌های پیشین فراتر رفته بود. به طور مثال یک شاهد عینی صحنه‌هایی از نمایشی را که موضوع آن آثار شوم اشغال بیگانه بود، برای من تعریف کرد. گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابان‌های پر رفت وآمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً می‌خواستند برنامه خود را به طور کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. یکی از صحنه‌ها که در پیاده‌رو اجرا می‌شد تجاوز به عنف بود... من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس اجرا می‌شد کارگران و هنرپیشگان آن جان سالم به‌در نمی‌بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت»!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۲:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۱
    0 0
    بسیارعالی وتشکرازتبیین شما