خانواده واژه ای اســت که از کودکی با آن آشنا هستیم و معنای آن را همیشه حس کردیم اما تا به حال ارزش آن را نفهمیدیم مثل نعمت سلامتی یا امنیت که تا زمانی آنها را از دســت ندهیم قدر آنها را نمی دانیم.

امیرحسین صالحی/ پژوهشگر اجتماعی

خانواده واژه ای اســت که از کودکی با آن آشنا هستیم و معنای آن را همیشه حس کردیم اما تا به حال ارزش آن را نفهمیدیم مثل نعمت سلامتی یا امنیت که تا زمانی آنها را از دســت ندهیم قدر آنها را نمی دانیم.

 شاید اگر به مراکز پرورش کودکان ب یسرپرست سری بزنیم ارزش خانواده را بهتر درک کنیم.  در حال حاضر نابودی این نهاد ارزشمند بسیار خطرناک و آگاهی بخشی در این مورد لازم است. این موضوع را میتوان با استناد به آمار تعداد طلاق و ازدواج در این چند سال به خوبی مشاهده کرد؛ چراکه مفهوم خانواده با ازدواج گره خورده است.

 ازدواجی بهنگام و پایدار اســت که وجود خانواده های بانشاط و سرزنده را تضمین میکند. بر اســاس گزارش مرکز آمار ایران ازدواج ها از ســال 90 تا 97 روند کاهشی داشته و با کاهش 3 هزار ازدواج به 550 هزار ازدواج رسیده؛ این در حالی است که میزان طلاق ها نیز روند مساعدی را نداشته است و از حدود سه در سال 1365 به حدود هشت در یک هزار زن متأهل در سال 1395 افزایش یافته است.

 از آنجا که خانواده در جامعه مانند ســلول در بدن است اگر ویروسی در این سلول ها وارد شود، دستگاه عصبی بدن که وظیفه مدیریت آن را بر عهده دارد، مبارزه با ویروس را از اهــم کارهای خود میداند و به فکر چاره جویی میافتد. حال با توجه به آمار هر چه جلوتر می رویم با ورود فرهنگ های وارداتی و تأثیرگذاری آن بر تصمیم گیران و سیاست گذاران شاهد افزایش ویروس طلاق و تزلزل نهاد مهم خانواده هستیم.

 اگر به تجربه سیاست های فمینیستی چند صد ساله کشورهای غربی نگاه کنیم بهخوبی میتوانیم خطــرات دوری مادر و پدر از نهاد پرمهر خانواده را تشــخیص دهیم.

 در انگلستان تحقیقی انجام شده اســت که نشان میدهد زنان شاغل در معرض خطر بیماری های قلبی و سرطان قرار دارند و دچار مریضی و ناتوانی می شوند این تنها یکی از آسیب های حاصل از این نوع سیاست هاست. از دیگر آثار این سیاست ها میتوان به ابتذال و خیانت آشکار زنان اروپایی اشاره کرد، ۳۷ درصد زنان اروپایی در حالی که در زندگی مشترک به سر میبرده اند، دستکم یک بار در زندگی با مردی غیر از شریک زندگی خود رابطه جنسی داشته اند به علاوه آمار خیانت زنان اروپایی به همسران خود در ۵۰ سال گذشته روندی صعودی داشته است.

به طوری که این رقم در سال ۱۹۷۰ برابر ۱۰ درصد، در سال ۲۰۰۱ ،۲۴ درصد و در سال ۲۰۱۴ میزان خیانت زنان متأهل به ۳۲ درصد رسیده است.

با وجود آسیب هایی که کشورهای غربی از سیاست های فمینیستی دیده اند، متوجه تحدید نسلی و کاهش فرزندآوری شــده اند. برای مثال کشور آلمان یکی از همین کشورهاست که نرخ بسیار پایین موالید را به خصوص بین سال های منتهی به سال  2000  و چند سال پس از آن تجربه کرد و این نرخ در سال 2013 به پایین ترین حد خود رسید.

همچنین در سال 2004 میزان طالق در این کشور به بالاترین حد خود رسید. این آمار آلمانی ها را به سیاست هایی مانند «مدل تأمین مخارج مردانه» و «قانون حمایت از مادران» برای تأکید بیشتر بر نقش مراقبتی زنان از فرزندان رساند.

 علاوه بر کشور آلمان کشورهای حوزه اسکاندیناوی (سوئد، نروژ، فنالند و دانمارک) نیز که عموماً به دلیل سیاست ها و استانداردهای باالی حمایت از خانواده و سطح رفاه مطلوب، شهرت دارند سیاست هایی مانند برنامه مرخصی والدین را تدوین می کنند که به والدین شاغل امکان می دهد زمان بیشتری را با فرزند خود سپری کنند.

 از آنجا که ایران نیز با خطر تزلزل خانواده و کاهش فرزندآوری و جمعیت رو به رو است برای حفظ نهاد باارزش خانواده مسئولان و تصمیم گیران باید اهتمام بیشتری بورزند و از تجربه اشتباه کشورهای غربی درس بگیرند و سیاست هایی را اتخاذ کنند که با فرهنگ اسلامی و ایرانی هماهنگ باشد.

 در حال حاضر به اســتناد آمار، کشــور ایران از نظر میزان طلاق و ازدواج در جایگاه مناسبی نیست و این موضوع میتواند در سیاست های اقتصادی و سیاسی ایران در آینده بسیار تأثیرگذار باشد. این موضوع در بند 4 سیاستهای کلی جمعیت نیز این طور آمده است: ایجاد نهضت فراگیر ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران و افراد در سنین مناسب ازدواج و تشکیل خانواده و نفی تجرد در جامعه با وضع سیاستهای اجرایی و قوانین و مقررات تشویقی و حمایتی و فرهنگ سازی و ارزش گذاری به تشکیل خانواده متعالی بر اساس سنت الهی.

 بر اساس همین بند قوانین و سیاستهای خوبی همچون «تسهیل ازدواج جوانان» و «افزایش مرخصی زایمان» در کشور وجود دارند که پس از سال ها هنوز اجرا نشدهاند و یا «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» که تا به امروز تصویب نشــده است در کشور وجود دارند در نتیجه نهادها و مسئولان مرتبط با این موضوع مانند فراکسیون زنان مجلس، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و وزارت ورزش و جوانان نباید از اولویت جایگاه خانواده در سیاستگذاری ها غافل شوند و به حواشی بپردازند.

 همچنین اهمیت دارد که تصمیم گیران کشــور از اتخاذ سیاســت های ناسازگار و فمینیستی که ماهیتی ضد خانواده دارد اجتناب کنند؛ چراکه این سیاست های نخ نما در کشــورهای مروج آن نیز سبب فروپاشــی بنیان خانواده شده است؛ بنابراین این کشورها نیز نسبت به تبعات این برنامه های ضد خانواده مطلع شده اند و درصدد اصلاح آن برآمده اند.

 در همین راستا سیاست های حمایت از خانواده را در پیش گرفته اند؛ اما جای پرسش است چه دلیلی دارد که برخی سیاست گذاران در ایران به سیاست های کلی جمعیت که بر حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانهداری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و توانمندسازی اعضای خانواده در مسئولیت پذیری، تعاملات خانوادگی و ایفای نقش و رسالت خود تأکید دارد بی توجهی می کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.