بازدید نتانیاهو از الخلیل، حرکتی مذبوحانه از نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی است که امید دارد با عبور از تمام خطوط قرمز، گروه‌های افراط‌گرای صهیونیستی را برای کسب آرا در انتخابات پیش رو در سرزمین‌های اشغالی با خود همراه کند.

 حضور نتانیاهو در الخلیل، عبور از خطوط قرمز و پیامدهای آن

به گزارش گروه بین الملل قدس آنلاین، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه در اقدامی گستاخانه از الخلیل واقع در کرانه باختری و مسجد ابراهیمی بازدید و در سخنانی اعلام کرد «یهودیان در الخلیل غریبه نیستند و تا ابد در آن باقی خواهند ماند.»

بازتاب این حرکت و مقایسه آن با این حرکت آریل شارون در هتک حرمت مسجدالاقصی در سال 2000 میلادی که باعث شروع انتفاضه دوم فلسطینیان شد، توسط بسیاری از افراد و تحلیلگران مطرح شده است لیکن مناسب است نکته‌ای مورد توجه قرار گیرد. بنیامین نتانیاهو در سال 2015 میلادی نیز قصد داشت به‌منظور کسب حمایت افراط‌گرایان صهیونیست، از الخلیل بازدید به عمل آورد، ولی با توجه به هشدار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی، از تصمیم خود منصرف شد. سؤال این است که چه عاملی باعث شده است که نتانیاهو این بار بدون توجه به تبعات منفی چنین اقدامی، این کار را انجام دهد؟

نتانیاهو به‌عنوان کسی که بیشترین دوره نخست‌وزیری در سرزمین‌های اشغالی را در کارنامه دارد، از لحاظ دستاوردهای کسب‌شده، کارنامه بسیار ضعیفی دارد. مقایسه وضعیت تقریباً ده‌ساله نخست‌وزیری او در دوره اخیر بیانگر این واقعیت است که او نتوانسته است امنیت را به‌ عنوان مهم‌ترین عنصر ضروری برای اشغالگران حفظ و تثبیت کند و همین مسئله باعث شده مورد هجمه مخالفین قرار گیرد. شاهد بهترین دلیل برای این ناتوانی، دیوارکشی دور خود برای جلوگیری از حملات مسلحانه گروه‌های مقاومت است و رژیمی که داعیه از نیل تا فرات را داشت اکنون برای بقای خود مجبور به زندگی در قفسی خودساخته است. اختلاف نتانیاهو با برخی از احزاب و گروه‌ها در سرزمین‌های اشغالی برای اولین بار در تاریخ این رژیم جعلی، مانع تشکیل دولت و منجر به برگزاری انتخابات زودهنگام شد و بر همین اساس، در حال حاضر رقابتی داخلی در بین احزاب صهیونیستی برای تصاحب اکثریت آرا و کسب عنوان نخست‌وزیری و تشکیل دولت جدید صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی در جریان است.

یکی از نقاطی که نتانیاهو بر آن تأکید دارد این است- با تمام ناتوانی و شکست در چندین جنگی که ایجاد کرده است- که مانند دیگرانی قبل از خود از جمله ایهود باراک در موضوع عقب‌نشینی از جنوب لبنان یا اسحاق رابین به سبب مذاکرات صلح اسلو، امتیازی به گروه‌های فلسطینی و لبنانی نداده است. نباید فراموش کرد در سرزمین‌های اشغالی شاهد ترور اسحاق رابین توسط یک صهیونیست افراط‌گرا در سال 1995 میلادی بوده‌ایم و دلیل این ترور، خیانت رابین به یهودیت و امتیازدهی به فلسطینیان در پیمان اسلو، عنوان شد و یا بعد از عقب‌نشینی ایهود باراک از جنوب لبنان در سال 2000 میلادی، فردی چون آریل شارون که به‌عنوان قصاب صبرا و شتیلا شناخته می‌شود به‌عنوان نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی انتخاب می‌شود. شارون که با وعده حل صدروزه مشکل فلسطین بر سر کار آمده بود در اوایل دوره نخست‌وزیری خود، موجی از ترور رهبران جنبش‌های فلسطینی به راه انداخت.

نتانیاهو که برخی او را یک «تمام‌شده در دنیای سیاست» معرفی می‌کنند در ماه‌های اخیر مورد هجمه شدید مخالفین خود قرار گرفته است. ناتوانی در اجرای وعده‌ها و تعهداتی که در ایام انتخابات توسط وی مطرح شده بود، قدرت‌یابی گروه‌های مقاومت و ناتوانی دولت صهیونیستی در مهار این گروه‌ها؛ فساد مالی نتانیاهو و نزدیکان وی و اختلاف در برخی راهبردهای در خصوص اقلیت‌های مذهبی از مهم‌ترین عوامل و مؤلفه‌هایی است که مستمسک مخالفین نتانیاهو قرار گرفته است؛ اما در مقابل این مخالفین، نتانیاهو با همراهی آمریکا و با مسائلی چون پایان دادن به مسئله فلسطین با معامله قرن، انتقال سفارت امریکا به بیت‌المقدس، به رسمیت شناخته شدن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر برخی مناطق اشغالی از جمله بلندی‌های جولان توسط آمریکا و...تلاش کرده که نشان دهد که توانایی برای پایان دادن به موضوع فلسطین را دارد.

موضوع دیگری که اخیراً و در آستانه نزدیک شدن به انتخابات زودهنگام در سرزمین‌های اشغالی، پررنگ‌تر از گذشته خود را نمایان کرده است تعرضات و حملات نظامی این رژیم و عبور از خطوط قرمز است. نتانیاهو و ارتش صهیونیستی در ایام اخیر چندین اقدام نظامی را انجام داده و به‌صراحت یا کنایه، مسئولیت آن را بر عهده گرفته‌اند. حمله به برخی پایگاه‌های حشد الشعبی در عراق، حمله به برخی مناطق در سوریه و در آخرین مورد، استفاده از پهپاد انتحاری برای حمله در لبنان از جمله این موارد است. این مجموعه اقدامات که برخلاف سیاست همیشگی این رژیم برای ابهام و عدم پذیرش مسئولیت، این بار به‌صورت رسمی مورد تأیید این رژیم قرار گرفته است نشان از تغییر در راهبرد این رژیم دارد. نتانیاهو تلاش دارد نشان دهد که برای وصول به اهداف، از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد بود تا بتواند آرا افراط‌گرایان در سرزمین‌های اشغالی را جلب و جذب نماید. بازدید نتانیاهو از الخلیل و اصرار بر یهودی‌سازی تمام مناطق اشغالی در چارچوب همین رویکرد می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.

نتانیاهو در عرصه سیاسی دست به یک قمار بزرگ زده است. او بر این باور است که در صورت چنین اقداماتی، می‌تواند با کسب آرا صهیونیست‌ها، دولت جدید خود را قوی‌تر از گذشته تشکیل داده و اهداف خود را پیش برد لیکن به نظر فارغ از برنده یا بازنده شدن نتانیاهو در این قمار، تبعات چنین اقداماتی بیش از آن‌که شخص نتانیاهو را متوجه خود سازد، وضعیت اشغالگران صهیونیست را دچار تغییر و تحول خواهد کرد.

پس از حمله به ضاحیه(جنوب بیروت) و قبل از آن، حمله در سوریه که منجر به شهادت دو نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان شد، سید حسن نصرالله از تغییر وضعیت و عبور از خطوط قرمز سخن گفت و وعده داد انتقام این عملیات را خواهد گرفت. تقریباً یک هفته شاهد رعب و وحشت صهیونیست‌ها در مناطق مرزی بودیم و تصاویر و فیلم‌های مخابره شده از ذلت صهیونیست‌ها و تخلیه مناطق، عدم تردد و...حکایت می‌کرد و در نهایت نیز یک خودروی نظامی در داخل مناطق اشغالی مورد اصابت موشک‌های شلیک‌شده از خاک لبنان قرار گرفت تا همگان تحقق وعده صادق مقاومت را مشاهده کنند. این فرآیند دربرگیرنده معادله جدید در تعامل مقاومت با رژیم صهیونیستی بوده و تبعات بعدی آن بیش از آن چیزی است که در این یک هفته اتفاق افتاد.

جریان مقاومت و حشدشعبی به‌عنوان یکی از عناصر ارتش عراق به‌صورت رسمی به رژیم صهیونیستی هشدار داده‌اند که باید عواقب تجاوز نظامی و حمله به پایگاه‌های حشد در عراق را بپذیرد. سید عمار حکیم در سخنانی اظهار داشته است به‌وقت مناسب، پاسخ کلوخ را با سنگ خواهیم داد. جریان مقاومت در فلسطین نیز بر همراهی با جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی تأکید کرده است. از سوی دیگر تقویت حکومت سوریه و شکست تروریست‌ها باعث شده که این کشور بتواند به نقش قبلی خود در حمایت از جریان مقاومت بازگردد ضمن این‌که در وضعیت کنونی، سوریه به‌عنوان زخم‌خورده از اقدامات ارتش صهیونیستی، انگیزه مناسبی برای اقدامات تلافی جویانه علیه این رژیم دارد. با این وضعیت، امنیت به‌عنوان مهم‌ترین رکن و عامل اصلی برای صهیونیست‌ها در شکننده‌ترین وضعیت قرار دارد و هرلحظه باید برای فروریختن آن در مناطق اشغالی، آمادگی داشت.

شروع انتفاضه دوم که هم‌زمان با حضور آریل شارون در مسجدالاقصی رخ داد، دوران نکبت و سختی برای صهیونیست‌ها بود و اکنون چنانچه انتفاضه سوم رخ دهد، با توجه به تغییر معادلات قدرت، این دوره وضعیت بسیار سخت‌تر از دوره قبلی برای صهیونیست‌ها به دنبال خواهد داشت. در آمار ارائه‌شده توسط جنبش مقاومت اسلامی فلسطین وقوع بیش از 400 اقدام ضد صهیونیستی در کرانه باختری علیه صهیونیست‌ها تنها در یک ماه گزارش شده است و حضور نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به الخلیل می‌تواند این آمار را به نحو تصاعدی افزایش دهد. انتفاضه دوم، خروج صهیونیست‌ها از منطقه غزه را در پی داشت و با توجه به تکثر اقدامات علیه صهیونیست‌ها در کرانه باختری، چنانچه این انتفاضه توأم با اقدامات مسلحانه باشد، این بار رژیم صهیونیستی باید شاهد کابوس ترک کرانه باختری، به‌جای الصاق شهرک‌های صهیونیست نشین این منطقه به مناطق اشغالی باشد.

 بر همین اساس به نظر می‌رسد جریان مقاومت باید اقدامات را خود برای استفاده از خطاهای راهبردی رژیم صهیونیستی و نخست‌وزیر کنونی آن، به نحو مطلوب‌تری سازمان‌دهی کند. این اقدامات در بخش‌های درون و برون از سرزمین‌های اشغالی قابل توسعه و تعمیم است. همراهی و هم‌افزایی جبهه مقاومت در عراق، لبنان، فلسطین و... و برنامه مشترک برای پاسخ به اقدامات تجاوزکارانه این رژیم با اتخاذ تدابیر در ابعاد نظامی، سیاسی و اجتماعی و... می‌تواند تشکیل‌دهنده عناصر این اقدامات باشد. شاید بتوان حضور نتانیاهو در الخلیل را نقطه‌ آغاز این حرکت قلمداد نمود.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.