جاسوس‌های پرآوازه آمریکایی هرچند در دنیای امروز خبره جاسوسی به‌حساب می‌آیند و هرجا صحبت از کارهای امنیتی و جاسوس‌بازی باشد، حرف اول را می‌زنند، اما سابقه جاسوسی‌شان با ارفاق برمی‌گردد به سال‌های پس از جنگ جهانی دوم.

محمد تربت‌زاده/

جاسوس‌های پرآوازه آمریکایی هرچند در دنیای امروز خبره جاسوسی به‌حساب می‌آیند و هرجا صحبت از کارهای امنیتی و جاسوس‌بازی باشد، حرف اول را می‌زنند، اما سابقه جاسوسی‌شان با ارفاق برمی‌گردد به سال‌های پس از جنگ جهانی دوم. یعنی آمریکایی‌ها اگرچه از همان روزی که جشن استقلال کشورشان از انگلیس را گرفتند، به فکر تشکیل یک سازمان جاسوسی و امنیتی برای مبارزه با نفوذ کشورهای اروپایی به‌خصوص انگلیس افتاده بودند، اما تا همین 70 سال پیش که به لطف آموزش‌های جاسوسی سازمان «ام آی سیکس» انگلیس، برای خودشان یک سازمان مستقل امنیتی پایه‌گذاری کردند، بارها خودشان را به آب و آتش زده بودند اما هربار، پروژه تربیت جاسوسشان با شکست روبه‌رو شده بود.

حسرت دیرینه

سابقه یانکی‌ها در جاسوس‌بازی برمی‌گردد به قرن 18 و سال‌های پیش از ریاست جمهوری «جرج واشینگتن». نخستین سازمان جاسوسی آمریکا که «کمیته سری مکاتبات» نام داشت، حوالی سال‌ 1775 میلادی تشکیل شد، یعنی حدود 14 سال پیش از آغاز دوران ریاست جمهوری نخستین رئیس جمهور آمریکا! عمده فعالیت‌های این سازمان هم حول محور مبارزه با جاسوسان انگلیسی می‌گذشت که قصد داشتند از استقلال کامل آمریکا جلوگیری کنند.

تا پیش از آغاز جنگ‌جهانی اول، ‌سازمان‌های جاسوسی دیگری هم در آمریکا راه‌اندازی شدند اما اطلاعات زیادی از جزئیات این سازمان‌ها و دلایل فروپاشی‌شان در دست نیست. سال‌های پس از جنگ‌جهانی اول اما آغاز رسمی تلاش‌های دولت‌ آمریکا برای راه‌اندازی یک سازمان جاسوسی قَدَر است. آن‌طور که منابع تاریخی می‌گویند، الگوی آمریکایی‌ها برای تشکیل سازمان امنیتی، «ام.آی.سیکس» انگلیس بوده و رؤسای جمهور آمریکا تا سالیان دراز حسرت داشتن یک سازمان جاسوسی پیشرفته و حرفه‌ای مثل ‌ام.آی.سیکس را به دل داشته‌اند.

نخستین گام جدی

سال‌های پس از جنگ‌جهانی اول و همزمان با تشکیل «شوروی»، انگلیسی‌ها تصمیم می‌گیرند بالاخره به آرزوی دیرینه آمریکایی‌ها جامه عمل بپوشانند و برایشان یک سازمان جاسوسی درست و حسابی دست و پا کنند که بتواند در فعالیت‌های ضد کمونیستی در اروپای شرقی، کمک دست بریتانیای کبیر و ‌ام.آی.سیکس شود. در آن سال‌ها اما هنوز آمریکا زیرساخت‌های لازم برای تشکیل یک سازمان جاسوسی پدر و مادردار را نداشته، به همین خاطر باوجود تلاش‌های متعدد انگلیسی‌ها، سازمان جاسوسی موردنظرشان در آمریکا پا نمی‌گیرد و وظیفه جاسوسی و انجام عملیات‌های اطلاعاتی، بین سه تشکیلات مجزا در دولت آمریکا تقسیم می‌شود. وزارت خارجه یکی از پایه‌های سه‌گانه جاسوسی در دولت آمریکا بود که در پوشش سیاسی و دیپلماتیک، در عمق کشورهای مختلف به‌خصوص آسیای غربی و اروپای شرقی نفوذ می‌کرد و شبکه اطلاعاتی گسترده‌ای در این مناطق داشت. اداره اطلاعات نظامی و اداره اطلاعات نیروی دریایی هم پایه‌های دیگر جاسوسی در آمریکا بودند که در پوشش فعالیت‌های انسان‌دوستانه به‌خصوص از طریق صلیب سرخ، شبکه اطلاعاتی‌شان را در گوشه و کنار دنیا پهن می‌کردند. این روند تا پیش از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم ادامه داشت، اما حمله ژاپن به پایگاه نظامی بزرگ آمریکا در «پرل هاربر» هاوایی و ورود رسمی آمریکا به جنگ جهانی دوم، تمام معادلات را به‌هم ریخت و آمریکایی‌ها را وادار کرد نخستین قدم جدی‌شان را برای تشکیل یک سازمان امنیتی قدرتمند بردارند.

دوره مقدماتی جاسوسی

کارشناسان آمریکایی پس از بررسی پایگاه پرل هاربر به این نتیجه رسیدند اگر آمریکا یک سازمان اطلاعاتی قدرتمند مثل‌ام.آی.سیکس داشت، می‌توانست حمله ژاپنی‌ها را در نطفه خفه کند. به همین خاطر «روزولت» رئیس جمهور وقت آمریکا، دستور تشکیل یک سازمان امنیتی قدرتمند به ریاست «ژنرال دونوان» را صادر کرد. بلافاصله «اداره خدمات استراتژیک» یا همان (OSS) در سال 1942 تأسیس شد. اما مشکل اصلی این بود که اعضای این سازمان حتی حداقلی‌ترین دانش لازم برای جاسوس بودن را هم نداشتند! این شد که روزولت در بحبوحه جنگ، دستور اعزام اعضای این سازمان به انگلیس را صادر کرد و انبوهی از افسران و مأموران آمریکایی راهی پایگاه‌های «اینتلیجنس سرویس» شدند تا دوره‌های مقدماتی جاسوسی را زیر نظر مأموران کارکشته ‌ام.آی.سیکس بگذرانند.

مخوف‌ترین سازمان جاسوسی جهان

پایان جنگ جهانی دوم، روی کار آمدن «ترومن»، حسادت‌ و کارشکنی‌های پی در پی ادگار هوور؛ بنیان‌گذار و رئیس افسانه‌ای «اف.بی.آی» که بخش عمده اختیاراتش به واسطه تشکیل او.اس.اس سلب شده بود و همچنین ناکارآمدی نخستین سازمان رسمی جاسوسی آمریکا سبب شد این سازمان چهار سال بیشتر دوام نیاورد و سال 1946 با دستور مستقیم ترومن، منحل شود. بلافاصله پس از انحلال او.اس.اس، «گروه مرکزی اطلاعات» با دستور ترومن شکل گرفت که همین سازمان بعدها زمینه‌ساز تأسیس یکی از مخوف‌ترین سازمان‌های جاسوسی جهان یعنی «سیا» شد.

جاسوس‌پروری

«گروه مرکزی اطلاعات» یک‌سال بعد به «آژانس اطلاعات مرکزی» تغییر نام می‌دهد و پروژه بزرگ جاسوس‌پروری آمریکایی‌ها آغاز می‌شود. تا حدود 30 سال بعد البته «سیا» زیر سایه اقدامات داخلی اف.بی.آی و اقدامات خارجی ان.اس.ای یا همان آژانس امنیت ملی، تقریباً هیچ نقشی جدی‌ در پروژه‌های امنیتی دولت آمریکا نداشت تا اینکه در سال 1978، مجلس آمریکا در تصمیمی جنجالی تمام اختیارات امنیتی اف.بی.آی و ان.اس.ای را به سیا منتقل کرد و این سازمان به یکباره در رأس جامعه اطلاعاتی آمریکا قرار گرفت. قدرت سازمان سیا روز به روز بیشتر می‌شد و حتی کار به جایی رسید که ریاست این سازمان، مقام مدیر اطلاعات مرکزی آمریکا را هم بدست آورد که بر اساس آن، وظیفه کنترل اداری و عملیاتی و تنظیم بودجه سایر سرویس‌ها هم تحت مدیریت او قرار می‌گرفت.

دوخت و دوز در سایه

«سیا» این روزها آن‌قدر در آمریکا قدرت دارد که رئیس آن، عضو رسمی کابینه دولت به‌حساب می‌آید اما در عین حال برخلاف سایر اعضای کابینه، هیچ مسئولیتی در برابر دولت ندارد و تنها به شخص رئیس جمهور آمریکا پاسخگو است!

این سازمان عریض و طویل آمریکایی هرچند تا امروز در بسیاری از پروژه‌هایش، مثل کودتای 28 مرداد موفق بوده، اما پروژه‌های ناموفقی که موجب آبروریزی‌های بین‌المللی برای دولت آمریکا شده‌اند هم کم در کارنامه ندارد. واقعه 11 سپتامبر و انقلاب اسلامی ایران تقریباً بزرگ‌ترین شکست‌های سازمان سیا به‌حساب می‌آیند. با وجود این اما کارشناس‌های آمریکایی می‌گویند نقش سازمان سیا فراتر از یک سازمان امنیتی و آن چیزی است که عموم مردم دنیا فکر می‌کنند. این کارشناس‌ها معتقدند، سیا دولت نامرئی در سایه آمریکاست که در برخی موارد اختیاراتش از دولت رسمی هم بیشتر می‌شود. دولتِ در سایه‌ای که پشت ژست‌های آزادی‌خواهانه‌ دولت رسمی پنهان می‌شود و هر زمان که ‌افکارعمومی مانع پیشبرد اهداف این کشور شود، وارد گود شده و جوری که جامعه جهانی، مدافعان حقوق بشر و طرفداران دموکراسی خم به ابرو نیاورند، ماجرا را دوخت و دوز می‌کند!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.