به گفته مسعودی به نظر می‌رسد در کنار دیدگاه تجاری و منفعت طلبانه ترامپ در قبال عربستان، اعزام احتمالی نیروهای نظامی باید در نظر گرفته شود، تا وجهه هژمونیک آمریکا حفظ شود و آمریکا نشان دهد که اگر پاسخ نظامی نمی دهد یا حمایت نظامی نمی‌کند، نیروی نظامی به عربستان اعزام کرده و وجهه از دست رفته آمریکا را نزد متحدانش ترمیم می‌کند.

اعزام نیروی نظامی با هدف ترمیم وجهه آمریکا/ نقش فزاینده‌ ریزابزارهای نظامی در معادلات راهبردی خاورمیانه

به گزارش خبرنگار بین الملل قدس آنلاین، در پی عملیات بی‌نظیر پهپادی نیروهای یمنی علیه ۲ پالایشگاه شرکت نفتی «آرامکو» در مناطق «بقیق» و «خریص» واقع در بخش شرقی عربستان که سبب بروز خسارات قابل ملاحظه‌ای به این تاسیسات نفتی شد، وزارت دفاع آمریکا مدعی شده ترامپ با اعزام نیروهای نظامی این کشور به خلیج فارس برای دفاع به ویژه دفاع هوایی و موشکی در عربستان موافقت کرده است.

در رابطه با حملات نیروی های یمنی به تاسیسات نفتی عربستان و تصمیم دولت آمریکا مبنی بر اعزام نیروهای نظامی این کشور برای دفاع از عربستان - که اتفاقا با مخالفت‌های نمایندگان مجلس این کشور نیز همراه شده است- با  دکتر حیدرعلی مسعودی استادیار روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی به گفتگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

قدس آنلاین: حملات پهپادی یمن به تاسیسات نفتی عربستان را چگونه بررسی می‌کنید؟

مسعودی: در رابطه با چرایی حملات به دو مطلب می‌توان اشاره کرد. اول «زمینه منطقه‌ای» و دوم «زمان‌بندی» این اتفاق است؛ در رابطه با بحث زمینه منطقه‌ای باید گفت که در هفته‌ها یا ماه‌های منتهی به حمله به آرامکو نشانه‌هایی مبنی بر یک نوع تصمیم‌گیری ضمنی به خصوص از سوی حوثی‌های یمن بر پایان درگیری در منطقه مشاهده می‌شد و نشانه های آن برخی شایعات در رابطه با مذاکرات و گفت‌وگوهای بین حوثی‌ها و نمایندگان آمریکایی که این خب نشانه قوی بود؛ حال فارغ از اینکه در واقع این شایعات واقعی بود یا نه، در بعد رسانه‌ای این موضوعات در واقع اهمیت استراتژیک بالایی داشت که حاکی از آن بود که آمریکایی‌ها نیز در تلاش هستند تا از این مخمصه‌ای که در حمایت از عربستان در آن گرفتار آمده اند خلاصی یابند و یک دستاورد حداقلی برای ترامپ در مبارزات انتخاباتی آینده داشته باشد.

جنبه دوم  در رابطه با شکافی بود که در ائتلاف سعودی علیه یمن رخ داده بود؛ به هر حال تغییرجهت نسبی امارات و درگیری‌هایی که بین شکل‌دهندگان ائتلاف یعنی عربستان و امارات رخ داده بود این یک زمینه و فضای سیاسی نسبتاً خوبی را ایجاد کرده بود که این درگیری‌های با پادرمیانی آمریکا به یک جمع‌بندی برسد. روز گذشته نیز ما سخنرانی «مهدی نشاط» رئیس شورای عالی سیاسی حوثی‌ها را شاهد بودیم که اعلام کرد که ما همه حملات را متوقف می‌کنیم؛ خب این درواقع به آن معنی است که شما یک حمله خیلی مهم و اساسی به زیرساخت‌های استراتژیک دشمنتان تدارک می‌بینید و بعد تلاش می‌کنید که آنها را به میز مذاکره بکشانید و رویکرد مصالحه در پیش بگیرید.

قدس آنلاین: ارسال نماینده و سفیر به ایران و دیگر کشورها و مذاکرات با طرف های اروپایی مثل سوئد نیز در این راستا صورت گرفته بود؟

مسعودی: درواقع حوثی‌ها از مدت‌ها قبل این روند را شروع کرده بودند، نمایندگانشان را به تهران فرستاده و  مذاکراتی را با سفارت خانه‌های برخی کشورهای اروپایی آغاز کرده بودند؛ درواقع این رویکرد سیاسی حوثی‌ها به عنوان یک جریان سیاسی دنبال می‌کردند با یک «مانور قدرت» و یک «ضرب شست» به عربستان همراه شد و تلاش کردند در یک فرآیند سیاسی محصول و میوه‌اش را بچینند؛ اینکه تا چه حد آنها در رسیدن به مقصودشان موفق بودند باید منتظر ماند و دید ولی اجمالاً این «زمینه منطقه‌ای» ایجاب می‌کرد که چنین اتفاقی صورت گیرد و درواقع این حرکت انجام شود.

یک مطلب دیگر در رابطه با چرایی این حمله، بحث زمان‌بندی این اتفاق بود که با سیاست داخلی آمریکا مرتبط است، زمان‌بندی حمله بسیار هوشمندانه بود چرا که با آغاز مبارزات و مناظرات انتخاباتی در آمریکا همراه بود، عدم تمایل آشکار ترامپ برای هر نوع درگیری نظامی جدید در منطقه، این خودش دارایی بزرگی برای حوثی‌ها و نیروهای ضدآمریکایی در منطقه است و نکته بسیار مهم اخراج بولتون از کاخ سفید بود که به نظرم تاثیر تعیین کننده‌ای بسیاری بر انتخاب زمان‌بندی این حمله داشت.

چرا که بولتون یکی از مهم ترین نیروهای رادیکال داخل کاخ سفید بود نسبت به ایران و نسبت به نیروهای متحد ایران که با خروج او آن آشفتگی و نابسامانی‌های شدید که در فرآیندهای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک آمریکا در قبال  ایران و نسبت به مسائل سیاست خارجی و امنیت وجود دارد مضاعف خواهد شد؛ حتی زمانی که بولتون حضور داشت این آشفتگی مشاهده میشد چه رسد به اینکه دیگر او به عنوان مشاور اصلی در این زمینه ها در کاخ سفید حضور نداشته باشد.این مسئله درواقع تاثیر قابل توجهی بر چرایی این نقطه زمانی برای حمله داشت.

قدس آنلاین: این حمله چه تبعاتی را می‌تواند برای حوثی‌ها در پی داشته باشد؟

مسعودی: در رابطه با بحث چگونگی این حمله سناریوهای مختلفی برای این حمله می‌توان متصور بود که در حال حاضر موضوع بحث ما نیست اما در مورد بحث تبعات و معانی این حمله، در چند آیتم می‌توان این موضوع را بررسی کرد. اینکه حمله به تأسیسات نفتی آرامکو چه معانی یا الزاماتی در حوزه‌های امنیتی و استراتژیک به همراه داشت، نخست نشان‌گر نوعی «تغییر توزیع قدرت نظامی» در منطقه است به معنی که ما اگر بحث «سرایت تکنولوژیک»(Technology spillover) را  در بحث‌های استراتژیک در بنظر بگیریم، به نظر می‌رسد که تکنولوژی ساخت ابزارهای که من اسمش را «ریزتسلیحات» یا «ریز ابزارهای نظامی» می‌گذارم مثل همین پهپادها(drone)، این دانش توسط ایران به دست آمده و در حال حاضر دارد به حوزه‌های پیرامون ایران «سرایت تکنولوژیک» می‌کند و خب این مسئله مهمی است. این دست اتفاقات نشان‌گر تغییر آن توزیع قدرت در منطقه است.نکته دوم که مرتبط با همین حوزه است، تأثیرگذاری فزاینده ریزابزارهای نظامی به کار رفته در این حمله در  معالات استراتژیک هستند درواقع این ابزارهای استراتژیک نیستند و نمی‌توانند به شکل کلاسیک تخریب زیادی ایجاد کنند اما می‌توانند به شکل هدفمند به نقاط حیاتی دشمن ضرباتی را وارد کنند و در معادلات استراتژیک قدرت و امنیت خاورمیانه اینها نقش فزاینده‌ای خواهند داشت که چشم‌انداز و نویدش کاملا قابل مشاهده است.

قدس آنلاین: و تاثیر حملات مشابه با آنچه در آرامکو رخ داد در ارتباط با تقابل با ایران و آینده منطقه چگونه خواهد بود؟

مسعودی: درواقع بحث دوم در رابطه با حمله اخیر به آرامکو، بحث «آسیب‌پذیری شدید امنیت منطقه‌ای» است؛  آمریکایی‌ها دهه‌ها است که در منطقه حضور نظامی دارند در قطر در امارات در کشورهای دیگر و به تعبیر خودشان چترهای دفاع موشکی‌شان را پهن کرده اند؛ ناکارآمدی این سیستم ها در حال حاضر با این حمله بیش از پیش نمایان شده و سیستم های پاتریوت دیگر توان و کارآمدی سابق را  برای مقابله با حملات و تهدیدات کلاسیک ندارند و الان شایعاتی نیز مطرح است  که خود عربستان نیز تمایل دارد که خرید تسلیحات دفاعی جدید از روسیه است.

نکته دوم که باید به آن اشاره کنیم «آسیب پذیری زیر ساخت‌های انرژی» است، فارغ از اینکه چه کسی این حملات را طراحی و اجرا کرده، این حجم وسیع از تخریبی که در این تأسیسات اتفاق افتاده است، آسیب پذیری زیرساخت‌های انرژی را نشان می‌دهد که این یک تبعات جهانی در اقتصاد جهانی خواهد داشت که در آینده بسیار در باره این تبعات بیشتر خواهیم شنید.

و اما نکته دیگر در رابطه با تاثیر این حملات بر «خطرات مقابله نظامی احتمالی با ایران» است، درواقع این حمله نشان گر این مسئله است که نیروهای نبایتی ایران از جمله «حزب الله» ، «حشد الشعبی» و «حوثی‌های یمنی» از توانمندی‌های تاثیرگذاری بر معادلات استراتژیک منطقه‌ای را برخوردار شده‌اند و این هزینه‌های مقابله با خود ایران را بیش از گذشته افزایش خواهد داد. درواقع تحلیلگران و استراتژیست‌ها از این به بعد، حساب ویژه‌تری روی ایران و واکنش‌های ایران در قبال حملات محدود یا گسترده آنها نشان خواهد داد.

قدس آنلاین: به نظرتان واکنشی که دولت آمریکا در قبال این حمله انجام داد واکنشی درخور این حمله بود یا بهتر بگوییم انتظاری که عربستان به عنوان متحد از ترامپ داشت را برآورده کرد؟

باید بگوییم که این واکنش مورد نظر دولت سعودی نبود درواقع، بحث سستی یا بی‌میلی آمریکا در حمایت از متحدانش، نکته بسیار مهمی است چرا که درواقع آمریکا همیشه تلاش می‌کرد تا نقش خود را به عنوان یک «قدرت هژمونیک ثبات ساز» در خاورمیانه بازی کند به این معنی که بر اساس تئوری Hegemonic stability یک کالا به نام امنیت را در منطقه ایجاد می‌کنم و بر اساس این کالا یک سری منافع را از این منطقه نصیب خود می‌کند در این دکترین یک خلل‌ یا لرزش‌هایی ایجاد شده و ظاهرا آمریکا دیگر خیلی تمایلی ندارد که برای ایجاد آن کالا یا همان امنیت  صرف هزینه و نیروی انسانی بکند و به همین دلیل شما می‌بینید که ترامپ به صراحت بیان می‌کند که این حمله‌ای است که به عربستان شده نه به ما؛ قبل از این هم در مورد تهدیداتی که به متوجه شناورهای اروپایی و انگلیسی در خلیج فارس شد موضع مشابهی را اتخاذ کرد.

قدس آنلاین: اعزام نیروی نظامی به منطقه چه تاثیری در تحولات  خاورمیانه خواهد داشت؟

 در مورد تبعات اعزام نیروی نظامی آمریکا به منطقه باید بگویم که به نظر می‌رسد که روند کلی سیاست منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه، بی میلی آمریکا برای درگیرشدن بیشتر در این منطقه است؛ اساساً برند آقای ترامپ هم این است که می‌خواهد ازاین درگیری ها بخواهد خارج شود. این روند کلی است اما یک روند دیگر که همزمان و در پیوند با این دیدگاه است ، نگاه تجاری منفعت‌طلبانه و کاسبکارانه ترامپ نسبت به عربستان و متحدان منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه و نقاط مختلف جهان است ؛ به صراحت ترامپ در دیدارش با شاهزاده بحرینی گفته است که عربستان سعودی ۴۰۰ میلیارد دلار صرف سرمایه گذاری در امریکا کرده است و این نگاه کاملاً تجاری به این مسئله را نشان می‌دهد به نظر  در کنار این مبنای تجاری و منفعت طلبانه که اعزام احتمالی نیروهای نظامی باید در نظر گرفته شد، وجهه هژمونیک آمریکا و حفظ آن است. همان طور که گفتیم، آمریکا تلاش دارد این وجهه خودش را - به عنوان کشوری که حاضر است برای متحدانش همه کار بکند- که  در حال حاضر دارد از دست می‌دهد سعی دارد اگر پاسخ نظامی نمی‌دهد یا حمایت نظامی نمی‌کند با اعزام نیروی نظامی به عربستان وجهه از دست رفته آمریکا را نزد متحدانش ترمیم کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.