خدیجه زمانیان/
گفتوگوی امروز ما با هنرمندی است که در سن ۴۰ سالگی شروع به آموزش خوشنویسی میکند و آنقدر تلاش میکند تا اینکه موفق میشود در مدت سه سال آموزشهای لازم را ببیند و به موفقیتهای زیادی برسد.
حسین کافی مشهدی متولد ۱۳۲۰ مشهد است. او بدون رفتن به کلاس و گذراندن دورههای آموزشی، بعد از آنکه یکی از خوشنویسان مطرح به او میگوید استعداد خوشنویسی دارد، شروع به تمرین خوشنویسی میکند. خط استادان بنام مثل استاد حسین میرخانی را مقابلش میگذارد و از روی آن شروع میکند به نوشتن. تمرین او تا آنجا پیش میرود که وقتی در سن ۴۰ سالگی از سبزوار به مشهد میآید یکی از استادان خوشنویسی به او میگوید خطش خیلی شبیه استاد میرخانی شده است. بعد از اعتراف استاد، تصمیم میگیرد به صورت حرفهای آموزش ببیند. او به مدت سه سال زیر نظر مرحوم استاد مهدیزاده آموزش میبیند و در این مدت میتواند گواهینامههای متوسط خوشنویسی و عالی را از انجمن خوشنویسان اخذ کند.
از آن جایی که حسین کافی در هنرستان تدریس میکرده و معلم بوده، بعد از دوران بازنشستگی باز هم شروع میکند به آموزش، البته این بار نه رشته فلزکاری، بلکه هنر خوشنویسی را آموزش میدهد.
خودش میگوید: «چون معلم بودم میدانستم چطور باید با هنرجوها برخورد کنم. اساس کار هم این بود که اول خط ریز و خوش نوشتن این خط را آموزش میدادم و بعد به سراغ آموزش حروف میرفتم. از آنجایی که تعداد زیادی از شاگردانم دانشآموز بودند پدرها و مادرها از تدریس من استقبال میکردند چون دوست داشتند بچههایشان خوش خط شوند. من همان ابتدای ورود به آموزشگاه نمونه خطی از آنها میگرفتم و بعد از گذشت پنج جلسه هم نمونه خط دوم را میگرفتم و بعد اینها با هم مقایسه میشد».
_ خط این دانشآموزان تغییری هم میکرد؟
خودشان باور نمیکردند در مدت پنج یا ۶ جلسه، خط ریز آنها این همه تغییر کند. یعنی من در پنج جلسه هر هنرجوی بدخط را خوش خط میکردم و بعد آموزش هنر خوشنویسی را شروع میکردم.
آموزشگاه در سال ۱۳۶۶ یعنی ۶ سال بعد آغاز به آموزش خوشنویسی راهاندازی شد. مجوزهای لازم گرفته شد و خانه آقای کافی تبدیل به آموزشگاه هنر خوشنویسی شد البته این خوشنویس در هنرستانها و مدارس هم تدریس میکرد. همسر آقای کافی یعنی خانم مهدیزاده که خواهر استاد مهدیزاده است، شوهرش را در اداره آموزشگاه یاری میکرد. زن و شوهر بعد از گرفتن مجوز آموزشگاه، خانهشان را پاتوق هنرجوها کردند. همکاران و همسایهها هم که متوجه شدند آقای کافی حالا خوشنویسی آموزش میدهد، بچههای بدخط شان را به این کلاسها فرستادند تا هم خوشخط شوند و هم هنر خوشنویسی را به صورت حرفهای آموزش ببینند.
همسر آقای کافی میگوید: «اوایل کلاسها خیلی شلوغ بود. من خطوط بچهها را دورتا دور کلاس آویزان میکردم تا هر جلسه پیشرفتشان را نسبت به جلسه قبل ببینند. چندین سال به همین منوال آموزش دادیم تا اینکه آقای کافی خسته شد و گفت میخواهد مدرک ممتازیاش را بگیرد و دوست دارد در خلوت فقط خوشنویسی کند».
«اگر میخواهی مدرک ممتازیات را بگیری، باید تدریس را کنار بگذاری و فقط تمرین کنی» این جمله را استاد آقای کافی به او گفته بود. آقای کافی هم حرف استاد را به گوش جان سپرد و تدریس را رها کرد و فقط مینوشت. او در این مرحله از استادان مهدیزاده و صحافی مقدم کسب فیض کرد.
خانم مهدیزاده میگوید: «باور کنید آقای کافی آن قدر مینوشت که رفتگر محله وقتی سیاه مشقهای ایشان را میدید، تعجب میکرد و میگفت: مگر میشود یک آدم در طول یک روز این همه کاغذ سیاه کند؟».
بالاخره حسین کافی در سال ۱۳۷۰ مدرک ممتاز را دریافت کرد البته در همان سال یک اتفاق خوب دیگر هم برایش افتاد. این هنرمند توانست به خادمیحرم مطهر رضوی در بخش کفشداری مفتخر شود.
مدرک ممتاز در رشته نستعلیق گرفته شد اما عطش خوشنویسی استاد فرو ننشست. پس از مدتی او تدریس را هم رها کرد و همه وقتش را صرف تمرین و نوشتن کرد.
خودش میگوید: «آنقدر مینوشتم و تمرین میکردم که دوستان و آشنایان به من میگفتند برای این همه تمرین پول به تو میدهند؟».
کافی در حالی که میخندند ادامه میدهد: «نمیدانستند من چقدر خوشنویسی را دوست داشتم. دیر شروع کردم به نوشتن اما حالاها حاضر نیستم از نوشتن دست بردارم. تا شب میشد و همه میخوابیدند من میرفتم سراغ کاغذ و قلمم و خلوت شب را با نوشتن به سپیده صبح میرساندم. دوست داشتم وقتی مینویسم تنها باشم و اطرافم خلوت باشد و شبها این فضا بیشتر برایم محقق میشد».
از او میپرسم: بیشتر چه چیزهایی دوست دارید بنویسید، دلبسته شاعر و یا مضمون خاصی هستید؟
میگوید: «نه! من هر جمله، بیت و یا نقل قول زیبا و یا آموزندهای ببینم سریع آن را مینویسم. چون معمولاً نوشتههایم را به دوستان و آشنایان به خصوص خدام حرم تقدیم میکنم، برای همین سعی میکنم مضمون آنها جنبه ارشادی داشته باشد. از اشعار حافظ، سعدی، مولانا مینویسم و به آیات و روایات ائمه اطهار(ع) توجه ویژهای دارم».
کافی هم مثل همه هنرمندان از تأثیر خط خوب بر روح و روان انسانها میگوید. او هم باور دارد پند و اندرز با ادای کلمات تأثیری ندارد و اگر با زبان هنر عنوان شود بر جان و دل حک میشود. برای نوشتن مضامین بعد از مفهوم زیبای جمله، بر ارتباط با مخاطب تأکید میکند و میگوید: «جملهای انتخاب میکنم که فهمش آسان باشد و در نگاه اول مخاطب را به درک مفهوم برساند. دوست دارم خط با طیف بیشتری از مردم ارتباط برقرار کند. حتی نستعلیق را خوانا مینویسم تا مخاطب در نگاه اول هم حظ بصری و هم حظ معنایی از خط ببرد. دوست دارم هر کس سواد دارد و خط من را میبیند، از خواندن خط و فهم مضمون و کش و قوس کلمات با هم لذت ببرد چون مطمئنم همانقدر که یک بیت یا جمله ناب، من را به شوق میرساند تا با زیبا نوشتن آن را نشر دهم، میتواند بر روح و جان سایرین هم مؤثر باشد و شاید یکی از مسئولیتهای هنر همین است یعنی اصلاح رفتار مردم با ابزار هنر. هنر خوشنویسی هم از این قاعده جدا نیست و راه و رسم خودش را برای اصلاح مردم دارد.
تعدد هنرجویان و خوشنویسان مایه امیدواری است
از وضعیت فعلی هنر خوشنویسی میپرسم و پاسخ میدهد: «مهمترین مسئله فعلی هنر خوشنویسی تعدد هنرجویان و خوشنویسان است. این مسئله خوشایند و مایه امیدواری است، از طرفی موجب شده مردم حق انتخاب داشته باشند و خط زیباتر را انتخاب کنند در نتیجه امرارمعاش از این هنر بسیار سخت است و اگر هنرمندی بخواهد از این هنر کسب درآمد کند باید تمرین زیادی کند و آثارش پر از جاذبه و خلاقیتهای هنری باشد».
وی به مسئله دیگری هم اشاره میکند و آن هزینههای برگزاری نمایشگاه و رساندن آثار به این مرحله است. کافی میگوید: «با اینکه من هیچ وقت به فکر برگزاری نمایشگاه نبودم و این نمایشگاه هم به اصرار و تلاش فرزندانم انجام شد اما هزینههای برگزاری نمایشگاه زیاد است. آثار باید تذهیب و قاب شود و همه اینها برای تعداد زیادی از هنرمندان هزینهبر است، برای همین هنرمندان زیادی فعالیت میکنند اما توان برگزاری نمایشگاه را ندارند تا هنرشان را به نمایش بگذارند و شرایط فروش برای آنها فراهم شود».
این خوشنویس، هنر خوشنویسی را رو به رشد میداند و دلیل این رشد را تعدد هنرمندان و هنرجویان این رشته هنری و کلاسهای انجمن خوشنویسان میداند. به گفته کافی خانوادهها دوست دارند بچههای خوش خطی داشته باشند و به این مسئله اهمیت میدهند و همه اینها موجب شده هنر خوشنویسی بیش از پیش مورد توجه باشد.
در پایان گفتوگو از هنرمند خادم امام رضا (ع) میخواهم از آرزویش بگوید. آرزوی حسین کافی کمیدور از دسترس اما زیباست. او میگوید: «آرزو دارم همه جملات زیبای دنیا را بنویسم و مقابل چشمان مردم بیاورم. این خواسته اگرچه دور از دسترس است اما آرزو کردن که عیب نیست».
نظر شما