بهانه این مطلب می‌تواند نه رضازاده، نه کیانوش رستمی و نه دیگر اعضای تیم ملی، بلکه غصه‌دار شدن ورزش پرافتخار وزنه‌برداری باشد.

چشم اسفندیار رستم های وزنه برداری

مجید تربت‌زاده/

بهانه این مطلب می‌تواند نه رضازاده، نه کیانوش رستمی و نه دیگر اعضای تیم ملی، بلکه غصه‌دار شدن ورزش پرافتخار وزنه‌برداری باشد. سال‌های سال، عادت کرده بودیم به اینکه ورزش ایران روی کاکُل کشتی و وزنه‌برداری بچرخد و در هر رشته‌ای اگر بی‌مدال ماندیم، دلمان را گرم کنیم به مدال‌های خوش‌رنگ وزنه‌برداران که جنسشان اگرچه با مدال‌های دیگر رشته‌های ورزشی فرقی ندارد، اما وزن و اعتبارشان انگار به اندازه وزنه‌های دسته سنگین وزن است.

البته این نخستین بار نیست که وزنه‌برداری ما نمی‌تواند در جهان بدرخشد و به دلیلی غصه‌دار می‌شود، اما ندرخشیدن در مسابقات اخیر جهانی، ماجرای عجیب و غریب کیانوش رستمی و شکسته شدن رکورد «رضازاده» توسط یک وزنه‌بردار غیر ایرانی، غم و غصه‌اش مثل وزنه‌های دسته سنگین وزن، سنگین و تاب نیاوردنی است.

کاش وزنه می‌زد

دیروز بالاخره سرمربی تیم ملی وزنه‌برداری درباره رفتار غیرحرفه‌ای «کیانوش رستمی» به حرف آمد و گفت: «برای اینکه کیانوش رستمی در این بازی‌ها حضور داشته باشد، رضا دهدار را از وزن ۹۶ کیلوگرم، به یک دسته بالاتر فرستادیم و امیر حقوقی را که آماده و سرحال بود به خاطر او کنار گذاشتیم... تنها انتظارمان از رستمی این بود که پس از اوت شدن از جدول مجموع، امتیازات حرکت دوضرب را برای تیم ملی بدست آورد. بهتر بود کیانوش در دوضرب یک وزنه سبک را مهار می‌کرد و ما هم می‌توانستیم فاصله ناچیزی که با بلاروس، تیم دوم جدول داشتیم را از بین ببریم. حق ما در این بازی‌ها حداقل رسیدن به مکان دوم بود. منافع ملی حکم می‌کرد کیانوش در دوضرب روی تخته برود، اما او این کار را نکرد. اگر الآن درباره کیانوش صحبت می‌کنم، به خاطر لطمه‌ای است که او به تیم زده و ما را از جایگاه واقعی‌مان دور کرده است... نباید امتیاز رستمی صفر می‌شد. حالا هم بهتر است مسئولان بالادستی ورزش درباره آینده او تصمیم بگیرند».

از چه دلخور بود؟

البته قرار نیست همه کاسه کوزه‌های مشکلات وزنه‌برداری را روی سر «کیانوش رستمی» بشکنیم، به‌خصوص اینکه مقصر ناکامی اخیر تیم ملی، طلای المپیک ۲۰۱۶، نقره المپیک ۲۰۱۲ و چند عنوان اولی یا دومی جهان و آسیا را در پرونده‌اش دارد. برعکس قرار است بگوییم که رستمی پای وزنه‌های سنگین کم عرق نریخته و سلامتی‌اش را هم بارها برای شکستن رکورد به خطر انداخته است. جوان ۲۸ ساله کرمانشاهی همان کسی است که اگرچه در ۱۷ سالگی و در مسابقات آسیایی و در یک‌ضرب به رتبه‌ای بهتر از دهمی دست پیدا نکرد و در دوضرب هم نتوانست هیچ وزنه‌ای را بالای سر ببرد، اما دو سال بعد در مسابقات جهانی جوانان توانست در یک ضرب و دو ضرب به مدال طلا برسد. با وجود این و با اینکه رستمی هم در رشته تربیت بدنی درس خوانده و هم مدتی در دانشگاه حسابداری خوانده است اما انگار حساب و کتاب کردنش در وزنه‌برداری زیاد خوب نیست! رستمی از چند سال پیش خدا می‌داند چرا با مسئولان فدراسیون وزنه‌برداری سرشاخ شد و راه خودش را از بقیه جدا کرد. برای همین در اغلب مسابقات وقتی روی تخته می‌آمد، وزنه را بلند می‌کرد و به مدال یا مقامی می‌رسید، در چهره و رفتارش می‌شد نوعی تسویه حساب، تلافی و یا رو کم کردن را دید! این در حالی بود که بیشتر طرفداران این رشته ورزشی نمی‌دانستند قهرمانشان پس از گرفتن مدال طلا دارد روی چه کسی را کم می‌کند و پس از ناکامی در بلند کردن وزنه‌ها از چه کسی دلخور است؟

با نگاه پدرانه

رستمی چه بحق و چه به ناحق از هر که و هرچه گلایه داشت، اما این حق را نداشت که پس از دشت کردن طلای المپیک، راهش را از فدراسیون و تیم ملی جدا کند، تمریناتش جداگانه و مستقل باشد، به مربیگری مربیان تیم ملی تن ندهد و به قول برخی کارشناسان این رشته، برای خودش در جزیره شخصی و اختصاصی وزنه بزند و وقتی نوبت به مسابقات جهانی می‌رسد، توقع داشته باشد پای ثابت تیم ملی شده و در دسته و وزنی که خودش می‌خواهد وزنه بزند. مسئولان فدراسیون و مربیان تیم ملی هم البته نباید از ابتدا با کج خلقی‌ها و یکدندگی‌های رستمی مدارا می‌کردند تا پس از دسته گلی که در مسابقات جهانی اخیر به آب داده شد، رئیس فدراسیون وزنه‌برداری مجبور شود بگوید: «... کیانوش پیش از المپیک ۲۰۱۶ این روند را آغاز کرد و ما در آن دوران با نگاه پدرانه به این موضوع پرداختیم... به نظر من ادامه این روند برای خودش هم زیبنده نیست. هماهنگی‌های لازم را با فدراسیون جهانی انجام دادیم... از حالا به بعد ادامه این روند را قطعاً نمی‌پذیریم و به او اعلام کردیم باید روند خود را تغییر دهد. اگر هم غیر از این باشد با مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک گفت‌وگوهای نهایی را انجام خواهیم داد و محترمانه عذر رستمی را می‌خواهیم».

شگفتی‌سازها

حداقل در ۳۰ سال اخیر، وزنه‌برداران ایرانی در خلق شگفتی کم‌نظیر بوده‌اند. البته مشکل اینجاست که این شگفتی‌سازی فقط در طلا گرفتن و جابه‌جایی رکورد نیست. شگفتی‌سازهای ما، هم وزنه‌برداری مانند «دهدار» هستند که با وجود شکست و ناکامی در حرکت یک‌ضرب در حرکت دو ضرب وزنه‌ای باور نکردنی را بالای سر می‌برد و طلا می‌گیرد و هم «رستمی» که پس از ناکامی در بلند کردن وزنه ۱۸۰ کیلویی رو به داروان می‌کند و می‌گوید: «من امروز آمده بودم رکورد جدید دنیا را بزنم، اما بعضی‌ها در اینجا نمی‌خواستند من این رکورد را بزنم»! بعد هم خدا می‌داند از چه کسی قهر می‌کند و برای حرکت دو ضرب روی تخته نمی‌رود. حالا به این شگفتی‌سازها «حسین رضازاده» را هم می‌توانید اضافه کنید که تا همین چند روز پیش می‌توانستیم به رکوردهای دست نیافتنی‌اش ببالیم.

مرد اردبیلی وزنه‌برداری جهان، در تمام طول دوران وزنه زدنش مایه افتخار ورزش ایران بود. یعنی با همه حاشیه‌ها، شایعات و ناکامی‌هایی که مربوط به دوران مربیگری یا مدیریتش در فدراسیون است و با وجود همه رکوردشکنی‌هایش، رضازاده را هیچ‌وقت روی تخته و روی سکو، طلبکار، حاشیه‌ساز و یا جنجال‌آفرین ندیده‌ایم. شاید برای همین است که علاقه‌مندان به رشته وزنه‌برداری بیشتر از اینکه ماجرای دوپینگی شدن ۹ وزنه‌بردار ایرانی یا محرومیت رضازاده از مربیگری و... را یادشان باشد، بیشتر با رکورد ۲۱۳.۵ کیلویی در یک‌ضرب و ۲۶۳.۵ کیلویی در دو ضرب عشق و صفا می‌کنند.

بهداد

رضازاده، در اوج قهرمانی و زمانی که هنوز کسی نتوانسته بود به رکوردهایش نزدیک شود، خیلی ناگهانی از دنیای مسابقات خداحافظی کرد. دلیلش را پزشکان بیماری و فشار بیش از حد در تمرینات اعلام کردند، خودش پیش از پزشکان از آسیب دیدگی‌اش گفته بود و برخی‌ها هم این خداحافظی زودهنگام را مشکوک و مرتبط با دوپینگ دانستند. رفتن رضازاده، زمینه را برای ظهور بهداد سلیمی فراهم کرد تا بالاخره همان‌طور که آرزوی ایرانی‌ها و خود رضازاده بود، یک ایرانی با زدن وزنه ۲۱۶ کیلوگرمی، رکورد یک‌ضرب رضازاده را بشکند و افتخار در ایران باقی بماند. او دومین ایرانی پس از رضازاده است که توانسته در دسته فوق سنگین طلای جهانی را صید کند. بهداد سلیمی با وجود همه اختلاف‌هایی که می‌گویند با رضازاده داشت هیچ‌وقت روی تخته مسابقات جهانی یا آسیایی، گلایه نکرد و یا با شرکت نکردن در مسابقات، دست مربیان و تیم ملی را توی پوست گردو نگذاشت. بهداد البته با وجود رکوردشکنی در حرکت یک‌ضرب، در دو ضرب نتوانست به رضازاده و رکورد جهانی برسد و با ۸ کیلو و نیم فاصله، در نهایت از وزنه‌برداری کناره گرفت.

فقط نیم کیلو

بعید می‌دانم کسی از ایرانی‌ها، هفته پیش و پس از اینکه بالاخره افسانه رکورد رضازاده شکست، حس و حال خوبی داشت. چه بهداد سلیمی، چه رضازاده و چه دیگران بارها گفته‌اند اگر قرار به شکستن رکورد باشد، دوست دارند در فوق سنگین، یک ایرانی پیدا بشود و وزنه‌ای سنگین‌تر از ۲۶۳.۵ کیلو را روی سر ببرد. بحران‌ها و جنجال‌های چند سال اخیر وزنه‌برداری ایران، دوپینگ‌ها، سوءمدیریت در فدراسیون وزنه‌برداری و ورزشکارسالاری اما دست به دست هم دادند تا دست فوق سنگین‌های ایران هم از طلای جهانی و هم از رکوردشکنی کوتاه بماند. در واقع ما آن‌قدر این دست و آن دست کردیم تا بالاخره «لاشا تالاخادزه» گرجستانی به افسانه ۱۵ ساله رضازاده پایان دهد. غول گرجستانی درست وقتی وزنه ۲۶۴ کیلوگرم را بالای سر برد که تشکیلات وزنه‌برداری ما تازه داشت تلاش می‌کرد از خواب چند ساله‌اش بیدار شود. نیم کیلو البته چیز زیادی نیست. وزنه برداران ایرانی قول داده‌اند به‌زودی، کسوت رکوردداری را از دیگران پس بگیرند اگر...  .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.