حکایت بیش از 20 میلیون زائری که هر ساله خودشان را به رودخانه‌های خروشان پیاده‌روی اربعین می‌زنند تا به دریای عشق و ارادت حسین(ع) برسند، تنها حکایت دلدادگی و آزادگی نیست.

مجید تربت زاده /

حکایت بیش از 20 میلیون زائری که هر ساله خودشان را به رودخانه‌های خروشان پیاده‌روی اربعین می‌زنند تا به دریای عشق و ارادت حسین(ع) برسند، تنها حکایت دلدادگی و آزادگی نیست. در میان زائران غیرشیعه و غیرایرانی، هر ساله شخصیت‌هایی پیدا می‌شوند که اگرچه بهانه حضورشان در پیاده‌روی اربعین «حُب الحسین(ع)» است اما جنس این عشق و اشتیاق و حضورشان ممکن است با من و شما متفاوت باشد. آن‌ها معمولاً از فضاها و سرزمین‌هایی می‌آیند که شاید در آنجا، این جنس دلدادگی نیاز به هزار توجیه، تفسیر و دلیل علمی و منطقی داشته باشد. آن‌ها نه برای قانع کردن خودشان بلکه برای توجیه خبرنگاران و دوربین‌های رسانه‌های بین‌المللی، برای قانع کردن هموطنان، همکاران و هم‌کیشانشان، باید بتوانند خیلی زیبا، علمی و منطقی حرف بزنند و از راز و رمزهای حضور در بزرگ‌ترین پیاده‌روی آیینی جهان بگویند.

به این‌ها دقت کنید

امسالی‌ها را نمی‌دانم، اما دو اربعین پیشتر از این، زائران پیاده اربعین شاهد حضور چند شخصیت سرشناس و سرشناس‌تر جهانی در جمع خودشان بودند. شاید حتی همین حالا برای خیلی از شما جاماندگان سفر امسال که دارید این مطلب را می‌خوانید، جالب باشد بدانید مثلاً مشاور امور ادیان «پوتین» رئیس جمهور روسیه، با چه اهداف و انگیزه‌هایی به سفر اربعین آمده است؟ آیا یک مأموریت سازمانی و رسمی او را واداشته شال و کلاه کند، خودش را به دردسر بیندازد و فاصله میان نجف تا کربلا را عمود به عمود پیاده برود تا در برگشت بتواند به رئیسش گزارش بدهد؟ آیا نماینده سابق کنگره آمریکا، با همه محدودیت‌ها، فقط از سرکنجکاوی یا مثلاً برای تبلیغات انتخاباتی سال‌های آینده، تن به سفر داده است؟ آیا فلان نویسنده آمریکایی فقط برای سلفی گرفتن و کشف تجربه‌ای تازه و استفاده از آن در داستان‌هایش، رنج سفر را بر خود هموار کرده است؟ آیا امام جماعت معروف‌ترین مسجد آمریکا که پیش از این‌ها آوازه فعالیت‌های اجتماعی‌اش در همه قاره آمریکا پیچیده، به دنبال شهرت بیشتر، تلاش دارد پیاده‌روی اربعین را تجربه کند و...؟ برای پیدا کردن پاسخ این پرسش‌ها کافی است به صحبت‌ها، موضعگیری‌ها، فعالیت‌ها و در مجموع شخصیت آدم‌هایی که گفتیم، دقت بیشتری داشته باشیم. این دقت حتی می‌تواند به تعمیق تلقی و برداشت ما از مفهوم و فلسفه پیاده‌روی اربعین نیز کمک کند.

عقل پوتین

آقای «الکساندر دوگین» فقط در روسیه به عنوان فیلسوف، جامعه‌شناس و تئوری‌پرداز معروف نیست. در کشورهای دیگر هم به عنوان مشاور قدرتمند پوتین شناخته می‌شود و خیلی‌ها به او لقب «عقل پوتین» را داده‌اند! این لقب آخری را شاید غربی‌ها و به خاطر اظهار نظرهای بسیار «دوگین» درباره رخدادهای سیاسی – اجتماعی جهان به او داده باشند. «دوگین» مسیحی ارتودکس است و درباره گفت‌وگوی ادیان و مذاهب و نقاط اشتراک آن‌ها این طور فکر می‌کند: «قطعاً صحبت کردن در مورد اینکه انجیل بهتر است یا قرآن، چیزی را جلو نخواهد برد و اسم این رفتار گفت‌وگو نیست... نتیجه‌اش این می‌شود که او باورهای خودش را داشته باشد و من هم باورهای خودم را داشته باشم... همان‌طور که یک آیت الله به من گفت ما مثلاً می‌توانیم فرهنگ مشترکی مثل انتظار را بپذیریم و این یکی از نقاط مشترک ماست».

او در پیاده‌روی دو سال پیش اربعین حضور داشت و درباره این حضور گفته است: «من چند سال اخیر اخبار مربوط به این رویداد مهم و عظیم را دنبال می‌کردم و مایل بودم فرصتی برای مشاهده از نزدیک آن برایم فراهم شود... از نظر من حادثه پیاده‌روی اربعین که هر روز ابعاد بین‌المللی گسترده‌تری پیدا می‌کند و از همه ملیت‌ها و ادیان از جمله مسیحیان در آن شرکت می‌کنند، مقدمه یک تحول اساسی در مقیاس جهانی است... من بارها این موضوع را گفته‌ام که دنیای مدرن با ایدئولوژی لیبرال و سرمایه‌سالارانه‌اش به پایان رسیده و جز بحران‌آفرینی دستاورد دیگری برای بشریت ندارد و بشر امروز محتاج یک رستاخیز معنوی و الهی است... این پیاده‌روی نشانه‌ای مهم از آمادگی برای یک تحول معنوی جهانی و آخرالزمانی است. من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده‌گر برای ظهور مسیح و مهدی می‌داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم. پیاده‌روی اربعین به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری دارد تا یک حادثه عادی و معمولی. ما و همه کسانی که در جست‌وجوی عدالت و معنویت در دنیای ظلمت و ستم‌زده مدرن هستیم باید با همدیگر متحد شویم و این پیاده‌روی جلوه‌ای از این اتحاد است».

نماینده کنگره آمریکا

خانم «سینتیا مک کینی» 12 سال نماینده کنگره آمریکا بوده است. او در زمان حمله آمریکا به عراق از جمله مخالفان این حمله و دولت بوش بود و سخنرانی‌هایش در این زمینه دردسرهایی زیادی را برای او و خانواده‌اش فراهم کرده و حتی متهم به خیانت به کشورش می‌شود. شاید به همین دلیل است که بعدها آمریکا را رها کرده و در دانشگاه‌های کشورهای جنوب شرقی آسیا به تدریس مشغول می‌شود.

خانم «مک کینی» دو سال پیش که در مراسم پیاده‌روی اربعین شرکت کرده بود، صادقانه می‌گوید که با چه انگیزه اولیه‌ای آمده و چگونه جذب شور و شوق حسینی این مراسم شده است: «من به عنوان یک شهروند آمریکایی که نسبت به سیاست‌های آمریکا احساس مسئولیت می‌کند و می‌داند که دولتمردان دارند مالیات امثال من را برای سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا در جهان هزینه می‌کنند، به اینجا آمده‌ام... آمده‌ام تا عراق را در این برهه زمانی و در آستانه پیروزی بر تروریسم ببینم... من آمده‌ام درباره امام حسین و تاریخ عاشورا و اربعین از همسفران خود پرس‌وجو کنم».

از بنیامین تا مجاهد

«بنیامین فارمر» ماجرایش با دو نمونه قبلی که گفتیم، متفاوت‌تر است. او سال 1944 در شهر «والدو» در آرکانزاس متولد شد. پدر او بازنشسته ارتش بود و در کارخانه به عنوان کارگر کار می‌کرد تا مخارج خانواده 14 یا 15 نفره‌اش را در بیاورد. دستفروشی، واکسی دوره‌گرد و... از جمله مشاغل دوره کودکی و نوجوانی‌اش بود که البته درآمدش را صرف خانواده می‌کرد. او بعد از چند بار از این ایالت به آن ایالت رفتن در نهایت به شیکاگو رفت تا در کنار برادرش زندگی کند. آشنایی با فعالان سیاسی – اجتماعی سیاهپوست و مدافعان حقوق رنگین پوستان از همین شهر شروع شد و ادامه یافت. 24 ساله بود که به دلیل فعالیت‌های حزبی و اجتماعی به فرد مشهوری تبدیل شد و در سال 1977 هم با فشار پلیس مجبور شد به لس آنجلس مهاجرت و فعالیت‌هایش را در این شهر دنبال کند. در همین شهر هم پس از مطالعاتی که داشت به اسلام گرایش پیدا کرد و در نهایت هم مسلمان شد. ارتباطات خوب او با مسیحیان کمک کرد تا بتواند مسجد حضرت رسول(ص) را در لس آنجلس و در زمین کلیسایی که مسیحیان آن را برای ساخت مسجد اهدا کرده بودند، بسازد، امام جماعتش شود، فعالیت‌های اجتماعی‌اش را در مسجد شدت ببخشد، میان دو گروه رقیب و قدیمی شهر که دائم به جنگ و گریز و کشتار هم مشغول بودند صلح برقرار کند، به خاطر همین جوایز معتبر زیادی را دریافت کند و به «امام مجاهد عبدالکریم» معروف  شود. او چند سال پیش مذهبش را تغییر داد و به تشیع پیوست و سال 1396 در جمع زائران پیاده اربعین حاضر شد. روحانی آمریکایی درباره حضورش در پیاده‌روی اربعین گفت: «... جلوه عظیمی از بزرگداشت امام حسین(ع) است. هر روز عاشوراست و هر مکان کربلا. امام حسین(ع) در رأس نیکمردان جهان قرار دارد. او بزرگ‌ترین شهید تاریخ تا ابد است و هیچ شهیدی همچون او نبوده است... ما امروز عظیم‌ترین حضور را بر این کره خاکی رقم زده‌ایم...». مجاهد عبدالکریم البته در پایان گفت‌وگویش به اینکه پلیس آمریکا به‌تازگی و به بهانه‌های مختلف به خانه‌اش ریخته و زندگی او را زیر و رو کرده و دیگر پیروان تشیع و مسلمانان را نیز زیر فشار گذاشته‌اند، اشاره کرد.

تا سال دیگر

به جز این‌ها، در سال‌های پیش اشخاصی همچون «فابریزیا بالدسرا»، «ادی مک لود آرمسترانگ» که ازجمله فعالان سیاسی اجتماعی است و همچنین «ماما ادی» قصه‌پرداز و قصه‌نویس آمریکایی نیز در جمع زائران پیاده‌روی اربعین حاضر شده‌اند و علاوه براینکه در کنار دیگر زائران، مسیر کربلا تا نجف را با پای اشتیاق پیموده‌اند، در نشست‌های خبری و مصاحبه‌ها حاضر شده، از حس و حال و تجربیاتشان گفته‌اند و حتی با حضور در موکب «نجم الثاقب» شهر نجف در کنار بسیاری دیگر از شخصیت‌ها و زائران کشورهای اروپایی و آسیایی به تماشای نمایش آیینی «نفس المهموم» نشسته‌اند. البته اگر دوست دارید درباره چهره‌ها و شخصیت‌های دیگری که قطعاً امسال در این مراسم حضور داشته‌اند، بدانید، مجبورید تا سال آینده و قسمت بعدی این گزارش صبر کنید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.