حتی پیش از آغاز قرن 21، کم ندیده‌ایم رایانه‌هایی را که انگار احساس دارند، غم و غصه حالیشان می‌شود، دوستی و دشمنی را می‌فهمند و حتی گاهی عاشق هم می‌شوند!

فؤاد آگاه /

حتی پیش از آغاز قرن 21، کم ندیده‌ایم رایانه‌هایی را که انگار احساس دارند، غم و غصه حالیشان می‌شود، دوستی و دشمنی را می‌فهمند و حتی گاهی عاشق هم می‌شوند! البته منظورم در فیلم‌های علمی و تخیلی است. حالا چه کارگردان، رایانه را توی سرو کله و وجود یک روبات کار گذاشته باشد و این روبات دستِ آخر عاشق صاحب یا سازنده‌اش شود و چه رایانه را در قلب یک مرکز مهم و سرّی پنهان کرده باشد. در حالت دوم هم دیده‌اید که آخر فیلم، وقتی رایانه قدرت محاسبه‌گری‌اش رشد کرده و تبدیل به عشق و نفرت می‌شود، در برابر مأموری که برای انهدامش آمده شروع به خواهش و تمنا می‌کند که او را از کار نیندازد!

خیلی از دانشمندان معتقدند این فیلم‌های تخیلی، با همه خالی‌بندی‌های علمی‌شان به رگه‌هایی از واقعیت‌های آینده زندگی بشری و مسئله هوش مصنوعی اشاره کرده‌اند. این گروه معتقدند عملکرد مغز انسان چیزی جز کدگذاری و پردازش اطلاعاتی که توسط حواس دریافت می‌شود نیست، پس می‌شود یک ماشین شبیه به انسان ساخت که دارای حس و خودآگاهی باشد. در مقابل این گروه، البته خیلی‌های دیگر هم هستند که از اصل و اساس با این ایده مخالفند و آن را غیرعملی می‌دانند. به‌تازگی یک استاد مهندسی الکترونیک و رایانه در دانشگاه ایالتی اوکلاهما به نام «سوبحاش کاک» در این باره مقاله جالبی را در نشریات علمی منتشر کرده که بخش‌هایی از آن را به نقل از «فارس» می‌خوانید: «... اگرچه مایکروسافت به‌تازگی اعلام کرده است که یک میلیارد دلار روی پروژه «ماشین خودآگاه» سرمایه‌گذاری خواهد کرد، اما تلاش‌ها برای ساخت مغزهای ابررایانه‌ای تاکنون حتی به موفقیت نزدیک هم نشده‌اند. عده زیادی بر این باورند پیش از این، یک پروژه اروپایی چند میلیارد دلاری در این حوزه به شکست انجامیده است و به خاطر همین، تلاش‌های آن‌ها به سمت اهداف پروژه‌ای مشابه و کمتر جاه‌طلبانه در ایالات متحده تغییر مسیر داده است. با وجود این، برخی پژوهشگران همچنان اصرار دارند شبیه‌سازی علم عصب‌شناختی با رایانه‌ها اکنون در دست انجام است. برخی دیگر مثل من این تلاش‌ها را محکوم به شکست می‌دانند، چون ما باور نداریم که آگاهی قابل محاسبه و پردازش باشد. استدلال اساسی ما این است که مغز انسان چندین جزء تجربه از جمله بینایی و بویایی را با هم ادغام و فشرده‌سازی می‌کند؛ در نتیجه به شکلی که رایانه‌های امروزی داده‌ها را حس، پردازش و ذخیره سازی می‌کنند، نمی‌توان این فرایند را شبیه‌سازی کرد... من در کتاب جدیدم به برخی از دلایل دیگر در توضیح اینکه چرا خودآگاهی قابل محاسبه نیست اشاره کرده‌ام. یک شخص آگاه می‌داند که درحال فکر کردن به چیست و این توانایی را دارد که فکر کردن درباره یک موضوع را متوقف و اندیشیدن به موضوعی دیگر را شروع کند؛ جدا از اینکه فکر اول در کدام ناحیه مغز در حال رخ دادن بوده. اما انجام این کار برای یک رایانه ناممکن است... یک فیزیکدان اتریشی به نام اروین شوردینگر ثابت کرده که آگاهی را نمی‌توان وارد یک فرایند فیزیکی مانند رایانه کرد که تمام عملیات‌ها را به استدلال‌های منطقی بنیادین تقلیل می‌دهد... ».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.