رقیه توسلی/
ویدئو تَه شبی که «سارا» میفرستد کار خودش را میکند. حساس میشوم. بیاختیار جمیع حیوانات در بندی که میشناسم صف میکشند توی مغزم و نمیتوانم آدمها را تقسیمبندی نکنم به عاشق و خودخواه.
توی فیلم کوتاه 50 ثانیهای، همزیستی مسالمتآمیز بیداد میکند. چند کرگدن آمدهاند وسط جاده و عبور و مرور را بند آوردهاند، اما باز همه چیز روبهراه است؛ نه رانندهای بوق میزند، نه کسی دست بهکار خشونت میشود و نه آدمی هیجانزده، معرکه میگیرد.
ویدئو را برای چند نفر ارسال میکنم و نمیتوانم از گلیمم، پا درازتر نکنم. نمیتوانم رنج کشیدنم را نرسانم به اطلاع عدهای خاص... پس میرسانم.
مثلاً برای «آفرینش» ننویسم: بهنظرت «سبزک» مستحق آن نیست برای خودش الان توی جنگلهای استرالیا یک زندگی محترم طوطیانه داشته باشد؟
یا برای «بهاره» که پلیور جدید «پا کوتاه» قشنگ است اما بهنظرت سگها را چند عدد سگ و چند متر آزادی بیشتر خوشحال نمیکند؟
ننویسم برای «نریمان» که پاییز هم آمد فکر نمیکنی دیگر وقتش رسیده سنجابت را به درختها پس بدهی که برود پی زندگیاش. برود حالش را ببرد و برای زمستان بلوط و فندق ذخیره کند؟
یا به «آرزو»جان که ایگوانا، جانور حیات وحش است عزیزم. اجازه بده یک بار هم شده وقتی برای جلسه میآییم خانهتان با زهرهای که در حال آب شدن است هی زیر مبلها را سرک نکشیم... بعد از ارسال هفت پیام، بار سنگینی از روی شانههایم برداشته میشود جوری که سلولهای خاکستری مهربان هم درجا جوابم را میدهند و کلینیک دوستی که از حیوانات بیمار مراقبت جانانه میکند را یادم میاندازد. اکیپ پنج نفرهای که سالهاست تلاش و عشقشان شامل حال محیط زیست میشود تا آسیب دیدهها را برگردانند دوباره به دامان طبیعت.
امروز: پرونده آن پلنگها، خرسها، سگها و قوها که بد کردهایم با نسلشان، مختومه شده. کاش باقی چهارپایان را دریابیم و خودمان را بگذاریم جایشان... کاش ببینم دوست داریم جای «سبزک» باشیم... جنگل و پرواز و جمیع طوطیان را بدهیم و مابهازایش قفسی دریافت کنیم با منوی غذایی تخمه و شکلات.
حرف آخر: چشمها دروغ نمیگویند. اگر در قبال چند مُشت اسکناس، حیوانی را به اسارت گرفتهاید همین حالا بروید عنبیههایشان را وارسی کنید. آنجا هیچ رؤیایی جز رهایی پیدا نمیشود.
نظر شما