نشر شهید کاظمی‌ با توجه به اهتمامی‌که در ثبت خاطرات شهدای مدافع حرم داشته، به فکر ترجمه و نشر این آثار در منطقه هم بوده‌است و تاکنون چند کتاب خاطرات را که من مؤلفشان بوده‌ام به زبان عربی ترجمه کرده‌اند و این آثار در کشورهایی مانند عراق، سوریه و لبنان منتشر شده‌اند.

روایت یک شاهد عینی از نبرد با داعش

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، اختتامیه اولین دوره کتاب مدافعان حرم، جایزه شهید حسین همدانی، با حضور شخصیت‌ها، خانواده معظم شهدا و علاقه‌مندان به ادبیات مقاومت و پایداری ۲۷ آبان در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. هیئت داوران نخستین دوره کتاب مدافعان حرم در بخش خاطره کتاب‌هایی، چون «قرار بی‌قرار» نوشته فاطمه سادات افقه و «شام برفی» نوشته محمد محمودی نورآبادی و «از ام‌الرصاص تا خان‌طومان» نوشته مصیب معصومیان را به عنوان برگزیده معرفی کرد. «از ام‌الرصاص تا خان‌طومان» به کوشش مصیب معصومیان خاطراتی از شهدای ۸ سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم را روایت می‌کند. وی  سعی کرده در این کتاب ۵۰۰صفحه‌ای د رکنار بازگویی خاطرات خود و خانواده اش  تمام وقایع خان طومان را  به نگارش در آورد. پیش از این، از این رزمنده مدافع حرم چندین جلد کتاب از شهدای مدافع حرم خان طومان مانند کتاب شهید عزیز (شهید رادمهر)، کتاب طاهر خان طومان (شهید سید رضا طاهر)، کتاب هفت روز دیگر (شهید محمد تقی سالخورده)، کتاب خداحافظ دنیا(شهید حاج محمود شالیکار ) و ... در این زمینه منتشر شده بود.

این نویسنده در معرفی  کتاب « از ام‌الرصاص تا خان‌طومان» درگفت‌و گو با خبرنگار قدس گفت: این کتاب مجموعه خاطرات شخصی من است. روایت این خاطرات را من از سال‌های دور و از دوره رضاشاه پهلوی آغاز کرده‌ام. علت این امر هم بازگویی کشته شدن پدربزرگ مادریم در راه آزادی ست. پس از شرح آن دوران من به وقایع انقلاب و سپس جنگ و وقایعی که خانواده‌ام در این دوران پشت سرگذرانده‌اند، پرداخته‌ام.

بازگویی داستان مقاومت

معصومیان محوریت کتاب خاطراتش را بازگویی داستان مقاومت دانست و گفت: من متولد سال ۱۳۴۷ در روستای بیشه‌سر بابل هستم. پدرم شغل کشاورزی داشت. ما ۱۰ فرزند بودیم و من فرزند ششم بودم. در دوران جنگ پنج نفر از شش مرد خانواده ما در جنگ حضور داشتند و مادرم هم به واسطه حضور همسر و فرزندانش در جنگ هم به نوعی درکنار ما بود. روایت من در ابتدا به شرح این حضور و سپس به شرح شهادت یکی از برادرانم می‌پردازد تا به عملیات کربلای ۴ می‌رسیم که در جزیره  «ام الرصاص» اتفاق می‌افتد. در این عملیات همانطور که می‌دانید تعداد زیادی از نیروهای ما از جمله نیروهای لشکر ۲۵ کربلا  شهید شدند. برادر من در همین عملیات به عنوان غواص حضور داشت و به شهادت رسید. پس از شرح وقایع این عملیات و سایر عملیات‌ها من به پس از جنگ و دوران معاصر رسیده و به شرح خاطراتم به عنوان یکی از رزمندگان مدافع حرم پرداخته‌ام. محور بازگویی این خاطرات به وقایع «خان طومان» می‌پردازد که بنده خودم در آنجا حضور داشته و حماسه نیروها را در حین نبرد به صورت روزانه یادداشت‌برداری کرده‌ام.

 این نویسنده با شرح گوشه‌ای از وقایع «خان طومان» اظهار کرد: احتمالا بسیاری وقایع «خان طومان» را بخاطر دارند. من در این کتاب سعی کرده‌ام وقایع آن زمان را به شکلی کامل بپردازم. از جمله وقایع روز ۲۱/۲/۹۵ که نیروهای ما توانستند، شکست سختی را به دشمن تکفیری وارد کنند. نیروهای تکفیری ده روز بعد، پس از تجدید قوا دوباره به مواضع ما حمله کردند که با مقاومت نیروهای ما مواجه شدند. مرحله آخر این وقایع مربوط به ۱۶/۲/۹۵ است، که در آن روز دشمن با بیش از ۳ هزار نیرو به مواضع نیروهای ما از سه جناح  حمله کرد. نزدیک به ۳ هزار نفر از جبهه النصره، چچنی‌ها، ازبک، داعش و عده‌ای از نیروهای ترکیه در مقابل نیروهای ما که ۳۰۰ نفر از لشکر ۲۵ کربلا و فاطمیون بودند جنگیدند. نیروهای دشمن ۷۰۰ کشته و تلفات دادند و از جمع ما که ۳۰۰ نفر بودیم ۱۳ شهید از مازندران و بیش از ۵۰ شهید از فاطمیون جان‌شان را به حضرت زینب(س) تقدیم کردند. به خاطر اینکه آن مقطع با فشار امریکایی‌ها و پذیرش دولت سوریه، ظاهراً آتش بسی بین امریکا و روسیه برقرار شده بود، هواپیماهای روسیه از ما حمایت نکردند و چون دشمن نفربر زیاد داشت مجبور شدیم شهر را تخلیه کنیم. لایه دیگر دشمن قرار بود منطقه الحاضر و خلسه را بگیرد، اما به خاطر مقاومت بچه‌ها جلو نیامد. بچه‌ها جانانه ایستادند و جنگیدند و دشمن را زمینگیر کردند. من آنجا دچار موج انفجار شدم. دوستانم جلوی چشمانم شهید شدند.

نویسنده کتاب «شهید عزیز» درباره  تاثیر جوایز بر کار نویسندگانی مانند خودش عنوان کرد: جوایزه، بخصوص جوایز مادی نمی‌تواند انگیزه نگارش چنین خاطراتی باشد. زمانی که من در سوریه حماسه رزمندگان را در حین آتش و خون  می‌نوشتم، در آن شرایطی که هر لحظه تیری شلیک می‌شد و انفجاری رخ می‌داد، بدون شک کسی به این نمی‌اندیشید که در این شرایط سخت وقایع را ثبت کند تا در آینده جایزه‌ای دریافت کند. من آن روز تکلیف خودم می‌دیدم که وقایع را لحظه به لحظه ثبت کنم، آنچنان که الان هم تکلیف خودم را انجام می‌دهم. منتهی این جوایز در دیده شدن این آثار می‌توانند موثر باشند و همچنین اهمیت این دست مستندسازی‌ها و گردآروی‌ها را یادآوری می‌کنند.

خاطرات در حقیقت اسناد هستند

وی انگیزه اصلی خودش از نگارش خاطرات را ماندگاری وقایع دانست و گفت: ثبت و ضبط خاطرات  و همچنین مستندنگاری روندی ست که به ثبت درست وقایع کمک می‌کند. بازنویسی خاطرات من از دوران انقلاب و جنگ سه سال طول کشید و وقایع «خان طومان» هم که به صورت روزنوشت ثبت شده بود. این ثبت روزانه و مستندنگاری در حین وقایع چیزی نیست که پس از وقوع حادثه شکل گرفته باشد و با حذف و زوایدی همراه باشد. این خاطرات در حقیقت اسناد هستند. من این کار را وظیفه خودم می‌دانستم و امیدوارم به نوعی دین خودم را به دوستان رزمنده‌ام ادا کرده باشم.

 این نویسنده با بیان اینکه در زمان ثبت لحظه به لحظه آنچه در نبرد می‌گذشت، برادر شهیدش را الگو قرار داده بود، گفت: ثبت وقایع روزانه در حین نبرد را من از برادر شهیدم به یادگار دارم. ایشان حدود ۸۰۰ صفحه روزنوشت از جنگ و عملیات‌هایی که در آن شرکت کرده بود، برای ما به یادگار گذاشت. من از ایشان الهام گرفتم و در زمان جنگ سوریه اینکار را شروع کردم و می‌دانم که در تاریخ خواهد ماند.

معصومیان با اشاره به ترجمه آثارش  به زبان عربی و نشر در کشورهای منطقه توضیح داد: خداراشکر که بیشتر آثار من در نشر شهید کاظمی‌چاپ شده‌اند. این انتشارات با توجه به اهتمامی‌که در ثبت خاطرات شهدای مدافع حرم داشته، در کنار چاپ این آثار در داخل کشور به فکر ترجمه و نشر این آثار در منطقه هم بوده‌است. تا کنون چند کتاب خاطرات را که من مؤلفشان بوده‌ام به زبان عربی ترجمه کرده‌اند و این آثار در کشورهایی مانند عراق، سوریه و لبنان منتشر شده‌اند. بدون شک نشر این آثار در داخل کشور و همچنین در کشورهای منطقه کمک می‌کند تا مردم با فداکاری‌های شهدای مدافع حرم آشنا شوند. برخی از این شهدا بخصوص نیروهای که در ابتدای جنگ جان خود را از دست دادند، در بین مردم ناشناس بودند اما به اعتقاد من واقعه «خان طومان» باعث شد که شهدای ما نه تنها در ایران که در سایر کشورهای آسیایی و اروپایی شناخته شوند و مردم با نقش آنها در سرکوب و نابودی داعش آشنا شوند و اتفاقی که باید افتاد و مردم فهمیدند واقعیت چیست و چرا نیروهای ما در آنجا حضور دارند. همچنین به اهمیت نقش  نیروی مقاومت در مبارزه با داعش پی بردند.  درست است که پیکر شهدای ما در «خان طومان» باقی ماند، اما حماسه‌شان فراگیر شد.

وی در مورد بازخورد این کتاب در بین مخاطبان عنوان کرد: من خدارا شکر می‌کنم که این اثر دیده‌ شده‌است و مخاطبان به سراغ این اثر رفته‌اند. در مدتی که از چاپ اثر گذشته است من با تعداد زیادی از مخاطبان آن روبه رو شده‌ام. بسیاری از این خوانندگان عنوان می‌کردند که ما درحین مطالعه کتاب گاه گریه کرده و گاه خندیده‌ایم. این ویژگی نیروهای ما بود که در سخت‌ترین لحظات نبرد هم روحیه خود را حفظ کرده بودند و شادی آفرین بودند. این ویژگی به کتاب من هم خود به خود منتقل شده است.

معصومیان در پایان با بیان اینکه در حال حاضر کتاب دیگری درباره شهدای خان طومان با عنوان «حواله عاشقی» در دست دارد، اظهار داشت:  ما دو نیروی برجسته داشتیم که هر دو جزو شهدای خان طومان هستند.  یکی از این شهدا شهید محمود راد مهر بود که یکی از رزمندگان نخبه ما بود کسی که به او درجه تشویقی می‌دهند اما آن را  با ذکر این مطلب که برای خدا کار کرده است بازمی‌گرداند و من پیش از این کتاب مربوط به خاطرات ایشان را تهیه کرده‌ام، دیگری شهید مهندس  حسن رجایی فر بود.  ایشان هم از جمله افرادی بود که شب و روز کار می‌کرد و با وجود اینکه کارش در آنجا مهندسی بود، در روز آخر اسلحه به دست می‌گیرد و قهرمانانه  شهید می‌شود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.