یکی از مواردی که در سال‌های اخیر توانسته به بحث نظام دانایی کشور و همچنین بینش دانشجویان بیفزاید مؤسسات و پژوهشکده‌های اندیشه‌ای و نظری بوده است.

رفتارهای معصومان به سوی خلق نظریات بومی حرکت کنیم

نقوی/

 یکی از مواردی که در سال‌های اخیر توانسته به بحث نظام دانایی کشور و همچنین بینش دانشجویان بیفزاید مؤسسات و پژوهشکده‌های اندیشه‌ای و نظری بوده است. یکی از همین مؤسسات، مؤسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران است که در چند ماه اخیر توانسته موضوعات مهم کشور را با استادان و متفکران بنام کشور به نقد و بررسی بگذارد. این مؤسسه قدیمی‌ترین نهاد علوم اجتماعی کشور است و سابقه‌اش به سال‌های ۳۶ و۳۷ برمی‌گردد. این مرکز در دوره پهلوی، اتاق فکری قوی در مسائل سیاسی و اجتماعی بود و بیشتر کارهایش در راستای اهداف این رژیم انجام می‌گرفت. اما پس از انقلاب اسلامی مهم‌ترین هدف آن ایفای نقش راهبردی برای جمهوری اسلامی شد. با رئیس این مؤسسه، دکتر احمد نادری، استاد رشته مردم‌شناسی و دارای نظریه بومی‌سازی، درباره اهداف و همچنین شرایط رشته علوم اجتماعی در زمان حال گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

آقای نادری! یکی از مواردی که سال‌های متمادی شاهد آن هستیم ماهیت سکولاری علوم اجتماعی است. به نظر شما مؤسسه می‌تواند علوم اجتماعی اسلامی را معرفی و یا دست‌کم موجی در این باره در کشور ایجاد کند؟

در اینکه خاستگاه علوم انسانی مدرن به طور کلی سکولار یا به تعبیری غیربومی است شکی نیست و دست‌کم نتوانسته نسبتی با فضای کشور ما که دین و دیانت در آن ارجحیت دارد برقرار کند. این نقد به علوم انسانی مدرن وارد است. اساساً علوم اجتماعی مدرن هم ذیل علوم انسانی مدرن تعریف می‌شود. اما ایده من در مؤسسه این است که ما باید به ریشه‌های بومی برگردیم و البته از تجربه جهانی هم استفاده کنیم. تأکید من بیشتر بر بومی‌سازی است تا اسلامی‌سازی؛ چراکه وقتی درباره بومی‌سازی صحبت می‌کنیم اسلامی‌سازی هم در دل آن نهفته است و اصل جدایی بین این دو حداقل در کشور ما وجود ندارد. البته دیدگاهی وجود دارد که معتقد است ابتدا باید بحث در سطح نظری اصلاح شود و بعد به میدان عملی برسد، اما دیدگاه بنده که از نگاه مردم‌شناسی گرفته شده این است که باید از واقعیت‌های جامعه به سمت بومی‌سازی و خلق نظریات بومی برویم.

با توجه به نظرات شما یکی از مشکلات ما این است که علوم اجتماعی ما به طور کلی توانایی پاسخ به سوالات انضمامی جامعه را ندارد. پاسخ شما به این مشکل چیست؟

این نقد درست است. جامعه‌شناس‌ها، انسان‌شناس‌ها و مردم‌شناس‌ها همیشه در برج عاج نشسته‌اند و از انتزاعیاتی صحبت می‌کنند که کاملاً غیربومی است. البته ممکن است در مواردی مثل بحث شهر، برخی مؤلفه‌ها همخوانی داشته باشد؛ مثلاً تهران، لندن و نیویورک چون کلانشهر هستند با پدیده‌ای مثل مهاجرت روبه‌رو هستند.

ولی مسئله همان برج عاج نشینی اصحاب علوم انسانی در کشور است که نسبتی هم با مسائل انضمامی جامعه ندارد. باید با رویکرد حل مسئله به مسائل جامعه نگریست و نسخه عینی نوشت.

البته اینجا بحث روشنکفری ما هم وجود دارد که متأسفانه ناقص متولد شده و نتوانسته با مسائل اجتماعی ارتباط بگیرد. به عنوان مثال بسیاری از روشنفکران پس از انقلاب از ادبیات گرفته تا جامعه‌شناسی، هیچ نسبتی با جنگ و دفاع مقدس برقرار نکردند. بنابراین روشنفکری ما نتوانسته انضمامی به مسائل نگاه کند. یا در حال حاضر که شکاف طبقاتی و فقر دامنگیر جامعه شده، جامعه‌شناسی ما دغدغه‌ای برای حل این مسئله ندارد.

شما خودتان کتابی از خانم لیندا اسمیت ترجمه کرده‌اید به نام استعمارزدایی از روش. آیا ما باید روش علوم انسانی خودمان را از غرب جدا کنیم و به روش جدیدی در روش‌شناسی برسیم تا بتوانیم به بومی‌سازی مد نظر شما برسیم؟

تا در بعد روش‌شناسی تجدیدنظر نکنیم در بعد نظری تغییری حاصل نخواهد شد، به همین دلیل بنده معتقدم تغییر در روش متقدم بر نظر است و تا به روش‌شناسی خودمان نرسیم، استعمارزده باقی خواهیم ماند. چرا؟ چون موج‌های استعماری کلاسیک که در گذشته کشورها را تصرف می‌کرد امروزه از طریق علوم انسانی و دانشگاه، جهان را تصرف کرده است.

اگر در این موج استعماری بیشتر تأمل کنیم متوجه می‌شویم که دانشگاه یکی از روش‌های استعمار است؛ به این معنا که دقیقاً از زمان تشکیل علوم انسانی در قرن ۱۸ خودش مرکزی می‌شود برای مطالعه جوامع دیگر؛ به تعبیر امانوئل والرشتاین علوم انسانی مدرن عامل استعمار است.

دانشگاه یک فرایند سیستماتیک برای غرب است که از آن برای تصرف دیگر کشورها استفاده می‌کند. راه حل فعلی ما به‌طورقطع تغییر در این روش است.  

در بیشتر نقاط دنیا دانشگاه به دلیل نداشتن نسخه‌ای دیگر به همین شیوه استعماری پیش می‌رود. مثلاً در دانشگاه‌های کشور خودمان مقالات معتبر به زبان انگلیسی نوشته می‌شود و در ژورنال‌های خارجی که بیشتر آمریکایی است به چاپ می‌رسد و وزارت علوم هم به همین مقالات توجه می‌کند و باعث ترقی اشخاص می‌شود.

اگر من آی اس آی نداشته باشم استاد دانشگاه نخواهم شد، اینجا نقش وزارت علوم هم اهمیت دارد که متأسفانه در دست افرادی که بی‌توجه هستند قرار دارد. جلو در دانشگاه تهران یک افتضاح در حال رقم خوردن است. تبلیغاتی که می‌گوید ما برای شما مقاله آی اس آی می‌نویسیم و شما فقط پول دهید. سالانه مقادیر زیادی ارز از همین راه از کشور خارج می‌شود.

می‌توان بیان کرد علم جامعه‌شناسی به کل عقب افتاده و ما به رشته‌هایی جدید مثل مطالعات فرهنگی برای پاسخ به برخی موضوعات نیازمندیم؟

ابتدا باید به تاریخچه رشته مطالعات فرهنگی توجه کنیم که جزو رشته‌های میان رشته‌ای و بین رشته‌ای در دهه ۶۰ و۷۰ در غرب بوده است. در ایران اصلاً خود جامعه‌شناسی ناقص به وجود آمده و رشته مطالعات فرهنگی هم پاسخگو نیست؛ بنابراین باید از مطالعات فرهنگی هم عبور کنیم و با نگاه‌های انضمامی بحث کنیم که این امر بر عهده دانش مردم‌شناسی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.