این روزها هر که را ببینی، می‌گوید مردم عصبانی‌اند، ناراحتند، ناامیدند، سرخورده‌اند. بعد هم می‌پرسد: «آخرش چی میشه؟» این سؤال در دو ماه و خرده‌ای مانده به انتخابات، یعنی «مردم میان پای صندوق یا نه؟» البته بعضی‌ها دل و دماغ همین بحث‌ها را هم ندارند، به خصوص اگر کاربر فعال شبکه‌های اجتماعی باشند.

اعتراضات، انتخابات و ترکیبات دیگر!

محمد رستم‌پور/

این روزها هر که را ببینی، می‌گوید مردم عصبانی‌اند، ناراحتند، ناامیدند، سرخورده‌اند. بعد هم می‌پرسد: «آخرش چی میشه؟» این سؤال در دو ماه و خرده‌ای مانده به انتخابات، یعنی «مردم میان پای صندوق یا نه؟» البته بعضی‌ها دل و دماغ همین بحث‌ها را هم ندارند، به خصوص اگر کاربر فعال شبکه‌های اجتماعی باشند.

شما چرخی در همین اینستاگرام و تلگرام بزنی هم همین طور فکر می‌کنی. به نظرت می‌رسد «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا». اما واقعیت به این سادگی هم نیست. یعنی معلوم نیست واقعاً ماجرا تمام باشد.

گشتی در اخبار و روزنامه‌ها و رسانه‌های بین‌الملل هم بزنی، می‌فهمی تعداد دولت‌ها یا کابینه‌های ائتلافی در کشورهای جهان زیاد شده. یعنی دو حزب اصلی کشور نتوانسته‌اند 50 درصد آرا را از آن خود کنند. همین فرانسه، مهد دموکراسی و روشنفکری را نگاه کنید. رئیس جمهوری دارد به نام جناب امانوئل مکرون. آقای مکرون یکهو از کجا سر و کله‌اش پیدا شد؟ با چه وزن و اعتبار سیاسی؟ با چه پشتوانه و سابقه حزبی؟ آقای بانکدارِ عضو حزب سوسیالیست آخر هم مجبور شد در قامت یک چهره مستقل پا به انتخابات 2016 فرانسه بگذارد و در نهایت، بشود قدرتمندترین رجل سیاسی فرانسه.

حالا اگر بخواهید از ایران خودمان بپرسید، هم کم و بیش با شباهت‌ها و تفاوت‌هایی همین اوضاع حاکم است. اعتراضات بنزینی که در نهایت به تخریب و آشوب و اغتشاش انجامید، یادآور اعتراضات مردم در سال‌های دهه 70 است. بعد از رخدادهای تلخ آبان‌ماه امسال، خیلی‌ها گفتند و نوشتند که فشار اقتصادی خردکننده دوران تحریم، در کنار بی‌تدبیری مقامات و مسئولان کشوری و بی‌خبری آنان از وضع جیب مردم، یادآور روزها و شب‌های سخت و دردناک پس از سیاست تعدیل دوران سازندگی است.

گفتند و نوشتند که مردم از این وضع گزنده تکبر و نخوت دولتی‌ها و اغنیا به خروش آمده‌اند و خشمشان را آوار کرده‌اند بر پمپ بنزین و بانک و پاساژ. 15 فروردین 1374 هم افزایش 30 درصدی بنزین، جرقه‌ای شد بر التهاب و اضطرار مردم از تورم 49 درصدی حاصل از تعدیلِ به اسم توسعه.

اما پایان سال 1374، یعنی هجدهم اسفندماه، انتخابات مجلس پنجم برگزار شد. مشارکت در این انتخابات با آن وضع سخت و فرسایشی اقتصادی و کابینه‌ای تکنوکرات چقدر باید باشد؟ غیر از اینکه جامعه 24 سال پیش، مثل همین روزهای ما را تجربه می‌کردند؛ راست و چپ درمانده شده بودند در حل مطالبات و مسائل مردم. اینجا بود که چیزی نوآورانه ظهور کرد به نام «جریان سوم».

شاید آن روز ملّت شعار داده بودند «راست و چپ، بی‌خیال بابا». همین حالا اطراف و اکناف محفل‌ها و جلسات و اندرونی‌ها و زیرپله‌ها را هم که بالا و پایین کنی، جریانات سیاسی می‌گویند ما با این اسم و عنوان کنونی و چهره‌های خسته سالخورده دور از مطالبات و خواسته‌های مردم، نمی‌توانیم آرای آنان را جلب کنیم و در نتیجه، باید تابلو و عنوان جدید و نوینی بالا ببریم. همه آنان که در قدرت‌اند و شاید برکنار قدرت، ادعا می‌کنند جریان سوم‌اند.

با این وصف، دو ویژگی امروز جامعه یعنی چاره‌جویی مردم برای پایان دادن به سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی دولت و سرخوردگی پس از اعتراضاتی که به سرانجام نرسیده و حتی به انحراف رفته، یک بار دیگر در سال 1374 نیز رخ داده است. آیا مشارکت در انتخابات هم چشمگیر و باورنکردنی خواهد بود؟ چیزی در همان مایه‌های 71 درصدِ سالِ 1374؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.