جشنواره سینما حقیقت امسال برای حوزه عملیه مشهد و هنرمندان مشهدی دستاوردهای بزرگی داشت، فیلم «خسوف» به تهیه کنندگی مسعود زارعیان و فیلم «وقتی مهی به دنیا آمد» به کارگردانی امیرمهدی حکیمی‌که هر دو از طلبه‌های فیلمساز مشهدی هستند به ترتیب در ۶ بخش و ۲ بخش این جشنواره نامزد دریافت جایزه شده‌اند.

سینما، سینماست و هیچ وقت نمی‌تواند جای منبر را بگیرد

قدس آنلاین: فیلم «خسوف» با ۶ عنوان نامزدی در صدر فیلم‌های سینما حقیقت قرار دارد و احتمال می‌رود که در اختتامیه سیزدهمین دوره این جشنواره که عصر امروز در تالار وحدت برگزار می‌شود، دست خالی نماند.

قصه فیلم «خسوف» قصه زندگی «مسعود زارعیان» طلبه فیلمساز مشهدی است که تهیه کنندگی کار را برعهده دارد. او به خبرنگار ما می‌گوید: این طرح حدود شش سال پیش در ذهن من بود زمانیکه به عنوان یک طلبه، مکاسب را شروع کردم و باید به دنبال عرصه تبلیغی می‌گشتم با تکیه به آرای علما و رهبری تصمیم گرفتم که سینما را انتخاب کنم و عنوان یک طلبه در این حوزه فعال شوم.

او با بیان اینکه بنا داشتم در جایگاه پژوهشگری و تهیه کنندگی حضور داشته باشم و نه حضور مستقیم، خاطرنشان می‌کند: هرچه پیش رفتم متوجه شدم مضامین و حرفهایی هست که فقط از دست یک طلبه برمی‌آید تا به عنوان کارگردان بتواند آن مفهوم و مضمون را منتقل کند بنابراین وارد سینما شدم و درس‌های حوزوی را هم ادامه می‌دادم. ازدواج کردم و همسرم می‌دانست با طلبه ای علاقه مند به سینما ازدواج کرده است.

وی ادامه می‌دهد: من و همسرم خیلی دوست داشتیم که ملبس شوم و تصمیم گرفتم که لباس روحانیت را بپوشم اما چون چند فیلم ساخته بودم، این تضاد برایم محسوس شد که با لباس روحانیت نمی‌شود مستقیما به سینما ورود یافت. تردیدی برایم ایجاد شد که همچنان در سینما بمانم و فیلم بسازم یا ملبس شوم و در قامت یک روحانی کار تبلیغ سنتی دین را انجام دهم؟ این تردید، مضمون اصلی فیلم «خسوف» است.

زارعیان درباره اینکه چرا کارگردانی اثر را به محسن استاد علی سپرده است، می‌گوید: من و آقای استاد علی، آشنایی قدیمی‌با هم داشتم و بنظرم کارگردان قابل اعتمادی برای ساخت این سوژه بود. خوشبختانه صداقتی که می‌خواستم در فیلم اتفاق افتاد و با وجود اینکه جزء به جزء سکانس‌ها پیشنهاد خودم بود اما می‌خواستم نگاهی بیرونی کارگردانی کار را انجام دهد و نگاه صنفی، غالب بر کار نباشد.

او یادآور می‌شود: یکی از دلایل طولانی شدن ساخت این فیلم که طرح آن از شش سال پیش در ذهنم شکل گرفت و ساخت آن دو سال طول کشید به دلیل حساسیت‌های موضوع بود چون می‌خواستم که مخاطب آن همه مردم ایران باشند.

* تردیدی که منجر به ساخت یک فیلم شد

زارعیان درباره اینکه چرا دوست داشته فیلم زندگی اش ساخته شود، می‌گوید: من قائل به این هستم که لباس روحانیت شأنیت تاریخی دارد چون لباس پیغمبر (ص) است. علمایی که تا الان در این عرصه استخوان خورد کرده اند، کسانی که می‌خواهند پشتیبان دین باشند و براساس رسالت شرعی خودشان استنباط احکام شرعی از دل آیات و روایات را انجام می‌دهند باید چارچوب‌هایی داشته باشند و به مسائل دقت بیشتری کنند.

او ادامه می‌دهد: با چنین باوری، رفتن با لباس روحانیت پشت دوربین برایم تضاد داشت، برخلاف نگاه عده ای که شأن این لباس را تنزل داده اند، با این لباس هر جایی رفته اند، کوتاهی کرده اند و متاسفانه خطاهایشان به پای روحانیت نوشته شده است. مسوولین اجرایی که با لباس روحانیت، کوتاهی و سوء مدیریت داشتند به این لباس ضربه زدند. کسانی باید با لباس روحانیت در جایگاه‌های اجرایی قرار بگیرند که مانند بهشتی و مطهری، آبروی این لباس را حفظ کنند.

این مستندساز خاطرنشان می‌کند: اگر روزی بخواهم فیلم بسازم، لباس روحانیت را از تنم در می‌آورم و برای تبلیغ سنتی و منبری، ملبس می‌شوم. اگرچه این زندگی دوزیستی هم خوب نیست و بنظرم آدم باید تکلیفش را مشخص کند. من با چنین نگاه و مضمونی، فیلم «خسوف» را ساختم و برای ساخت آن به خودم برگشتم. خواستم در این فیلم به طلبه‌ها تلنگر بزنم که اگر آمادگی پوشیدن این لباس را نداشته باشند در آینده دچار مشکل می‌شوند. اگر ویژگی‌های اخلاقی، علمی‌و عملی را در خودشان نبینند و لباس بپوشند، جایی دچار لغزش می‌شوند چون این لباس نباید تن هر کسی برود. برای منِ مسعود زارعیان، این تردید به وجود آمده بود و موجب شد که رابطه من و خانواده‌ام تحت تأثیر این تردید قرار بگیرد پس طلبه محترم، حواست را جمع کن و قبل از انتخاب این مسیر به شأن و جایگاه این لباس فکر کن. همه حرف «خسوف» همین است.

* چرا چهره یک طلبه مردد را به تصویر کشیدی؟

زارعیان می‌گوید: برخی بعد از دیدن فیلم به من گفتند که فلانی چرا گریه‌های همسر و مادرت را در فیلم نشان دادی، چرا چهره یک طلبه مردد را به تصویر کشیدی؟ در حالیکه این قصه شخصیِ من است و باید به طلبه‌های مردد تلنگر بزنم. باید آنها را  در برابر فشارهای اجتماعی احتمالی واکسینه کنم، اگر هم تب کردند غمی‌نیست چون  این تب، لازمه واکسینه شدن است.

او با  اشاره به تاکیدات رهبری مبنی بر تحول در حوزه‌های علمیه، عنوان می‌کند: بیانات رهبری یک تذکر استحبابی نیست بلکه یک ضرورت برای تغییر مسیر و تغییر رویکردها در حوزه عملیه است، چه در مسیر علمی‌و اجتهادی و چه در شئون دیگر حوزه علمیه. این فیلم در راستای نگاه امام، رهبری و آیت الله بروجردی است. وقتی به گوش آیت الله بروجردی رساندند که طلبه‌ای در بازار، تسبیح دزدیده ایشان گفتند اشتباه می‌کنید، دوباره خبر آوردند که باز هم تسبیح دزدیده، ایشان نقل به مضون گفتند که او قبل از تسبیح دزدیدن، لباس روحانیت را دزدیده است.

وی با بیان اینکه فیلم «خسوف» زندگی یک طلبه واقعی است که بخاطر اهمیت لباس روحانیت، برای ملبس شدن دچار تردید شده است، درباره بازخورد این فیلم می‌گوید: در اکران‌های جشنواره حقیقت شاهد حضور اقشار مختلف مردم بودیم که با این فیلم همراه شدند و شخصیت طلبه را دوست داشتند. عده ای گفتند که نگاهمان به روحانیت، واقعی شد در حالیکه پیش از این نسبت به این قشر موضع داشتند.  

این مستندساز تاکید می‌کند: کسی که این راه را انتخاب می‌کند صابون همه قضاوتها و ناخوشی‌ها را به تنش می‌مالد چون آمده که به حفظ آبروی اسلام و انقلاب کمک کند. طلبه‌های ثابت قدم بسیاری داریم که برای پوشیدن این لباس تردید نداشتند ولی من معتقدم که یک طلبه قبل از پوشیدن لباس روحانیت باید تردید کند. اصحاب و یاران امام موسی کاظم (ع) خدمت حضرت می‌رسیدند و اعتقاداتشان را عرضه می‌کردند و با امام مباحثه داشتند. حضرت ابراهیم (ع) از شک به یقین رسید. حرف من این نیست که این تردید را در همه زندگی تان داشته باشید چون دین ما، دین یقین است ولی تا در راهی که می‌روید شک نکنید، به یقین نمی‌رسید.

* ورودی که باید عالمانه باشد نه عجولانه

زارعیان درباره ورود طلبه‌ها به عرصه فیلمسازی می‌گوید: این اتفاق باید عالمانه باشد و نه عجولانه. طلبه ای که وارد سینما می‌شود باید ورودی عالمانه و آگاهانه داشته باشد وگرنه تبدیل به یک فیلمساز متدین می‌شود و نه طلبه فیلمساز.

او اضافه می‌کند: بسیار خوشحالم که امیرمهدی حکیمی‌با فیلم «وقتی مهدی به دنیا آمد» وارد عرصه فیلمسازی شد و ورودی عالمانه داشت. این فیلم در سینما حقیقت با استقبال بسیار خوبی روبر شد. آقای حکیمی‌سالهاست که در حوزه سینما فعال است اما برای ساخت فیلم اولش عجله نمی‌کند بلکه صبر می‌کند تا به پختگی برسد و دانش و تجربه کامل به درام و قصه پیدا کند، این اتفاق خوبی است. هر طلبه ای که می‌خواهد وارد عرصه فیلمسازی شود باید عالمانه ورود پیدا کند وگرنه ضربه سنگینی می‌خورد چون سینما عرصه بی رحم و لغزنده ای است.

این فیلمساز توضیح می‌دهد: من به برخی از طلبه‌های می‌گفتم که فلانی تو به درد این عرصه نمی‌خوری، سینما عرصه تبلیغ تخصصی و بین المللی است.  تبلیغ بد در این حوزه ضد تبلیغ است، طلبه‌ها در این مسیر باید با دانش و تجربه پیش بروند وگرنه همان اتفاق بدی رخ می‌دهد که در سوء مدیریت‌های اجرایی توسط کسانی که ملبس بودند، افتاد بنابراین نباید با ورود چند طلبه به حوزه فیلمسازی ذوق زده شد.

او با بیان اینه اصل ورود طلبه‌ها به عرصه فیلمسازی، اتفاق مبارکی است خاطرنشان می‌کند: در چنین فضایی می‌توان به سینما امیدوارتر شد و نگاه‌های حوزوی را به سینما آورد اما باید دقت کرد که این ورود با قدرت باشد. عده ای گفتند امسال دو طلبه فیلمساز در سینما حقیقت داشتیم پس از این به بعد با منبر سینما تبلیغ کنیم! این باور درستی نیست چون سینما، سینماست و هیچ وقت نمی‌تواند جای منبر را بگیرد. منبر شأن تاریخی دارد و تبلیغ چهره به چهره از بدو خلقت وجود داشته بنابراین نه قرار است جایگزین شود و نه حذف. چه بسا یک فیلم تأثیرش از ده‌ها منبر بیشتر باشد اما به معنای این نیست که منبر نباشد.

زارعیان یادآور می‌شود: پیش از محرم طی دیداری که آیت‌الله علم الهدی با مبلغین داشتند، خدمت ایشان رفتیم. ایشان درباره تاثیر و جایگاه منبر صحبت کردند و گفتند البته خوب است که یک طلبه با حفظ این شأن، کار هنری هم بکند. تعریف کردند که به یک کارگردان سریال ماه رمضانی گفته اند حاضرم ثواب تمام منبرهایم در ماه مبارک را بدهم و ثواب یک سکانس از سریال شما را که درباره حجاب بود، بگیرم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.