بازی با پورتموث به دقیقه سه نرسیده بود که ناگهان برایتون با شوت فریبنده یکی از بازیکنانش به گل رسید. سریع‌ترین گل تاریخ این باشگاه در لیگ جزیره! دنبال گلزن برایتون می‌گشتیم. چه کسی دروازه پورتموث را فروریخته است؟ مورای انگلیسی، نائوپای فرانسوی یا آران موی استرالیایی؟ پاسخ این بود: علیرضا جهانبخش!

 برای این لحظه ماه‌ها دویدم

قدس آنلاین:  بازی با پورتموث به دقیقه سه نرسیده بود که ناگهان برایتون با شوت فریبنده یکی از بازیکنانش به گل رسید. سریع‌ترین گل تاریخ این باشگاه در لیگ جزیره! دنبال گلزن برایتون می‌گشتیم. چه کسی دروازه پورتموث را فروریخته است؟ مورای انگلیسی، نائوپای فرانسوی یا آران موی استرالیایی؟ پاسخ این بود: علیرضا جهانبخش!

شاید برای آن‌ها که بازی‌های برایتون را دنبال می‌کردند دشوار بود که درمقابل نام گلزن نخست این تیم نامی را ببینند که بیش از یک سال ونیم از حضورش در ترکیب اصلی برایتون می‌گذشت. روزهایی کابوس وار که مهاجم ایرانی تیم برایتون را تا مرز جدایی از این تیم پیش برده بود. حتی باورش هم سخت بود که علیرضا را در ترکیب اصلی این تیم ببینیم. پاتر به باشگاه سینگنال‌هایی درباره آزاد کردن علیرضا داده بود و حتی صحبت از جدایی قطعی در نیم فصل بود اما مشاوران فنی باشگاه برایتون این اواخر از پاتر خواسته بودند، علیرضا را بار دیگر آزمایش کنند. پاتر هم گوش کرد. این آخرین شانس بود. اقبالی که جهانبخش به نیکی از آن بهره بود.

***

_ پس از گل غافلگیرکننده‌ات چه حسی داشتی علیرضا؟

قبل از بازی حتی باور نمی‌کردم در ترکیب باشم. اما وقتی پاتر گفت که علیرضا در بال راست بازی می‌کند همان جا شوکه شدم. به خودم گفتم باید از این فرصت نهایت بهره را ببرم. به خودم گفتم شاید این آخرین شانس باشد.

_چه قدر هم خوب از این موقعیت طلایی استفاده کردی. آن گل بسیار زیبا بود.

والبته برای خودم لحظه‌ای باورنکردنی را خلق کرد. نمی‌دانستم چه کار کنم. بی‌اختیار اشک می‌ریختم.

_چرا اشک؟

آن اشک به خاطر ماه‌ها بازی نکردن بود. البته از شوق اشک می‌ریختم. برای من خیلی سخت بود که این شرایط را پشت سربگذارم. می‌دانید برای یک فوتبالیست چه قدر دشوار است که ماه‌ها از ترکیب دور باشد؟ امیدوارم برای هیچ فوتبالیستی این اتفاق رخ ندهد چون تا مرز نابودی می‌رود.

_اما تو هرگز نابود نشدی. این یک تولد دوباره است...

من سخت تلاش کردم تا نظر پاتر را جلب کنم که درنهایت هم به خواسته‌ام رسیدم. حالا باید تلاشم را دو برابر کنم. می‌دانم که توقعات حالا بالا رفته است. من در تیم رقیبان زیادی دارم که حاضر و آماده‌اند. اما مطمئن باشید به همین روند ادامه می‌دهم. من منتظر چنین روزی بودم.

_والبته با این بازگشت به تیم ملی هم فراخوانده می‌شوی.

من همیشه برای کمک به تیم ملی آماده‌ام. امیدوارم این روز فوق العاده را به زودی در تیم ملی هم تجربه کنیم و با هم جشن صعود بگیریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.