حجت‌الاسلام محمدرضا غریبی از شاگردان آیت‌الله جوادی آملی اعتقاد دارد نه فقط در مورد علامه جوادی آملی بلکه برای صحبت‌های هر اندیشمندی باید همه ملاحظاتی که آن فرد در نظر داشته را مورد توجه قرار داد. غریبی سخنان اخیر آیت‌الله جوادی آملی را این‌گونه تشریح می‌کند: آیت‌الله جوادی بارها و در چندین جلسه با توجه به فضای جامعه جهانی و ادعای انقلاب اسلامی مبنی بر صدور انقلاب، طلاب را این‌گونه مورد خطاب قرار می‌دهند که باید دین الهی را توسعه دهند و برای برتری اسلام تلاش کنند.

علامه گفتند ما قمی فکر می‌کنیم، جهانی حرف می‌زنیم

 نقوی، فاطمی‌نژاد/

 حجت‌الاسلام محمدرضا غریبی از شاگردان آیت‌الله جوادی آملی اعتقاد دارد نه فقط در مورد علامه جوادی آملی بلکه برای صحبت‌های هر اندیشمندی باید همه ملاحظاتی که آن فرد در نظر داشته را مورد توجه قرار داد. غریبی سخنان اخیر آیت‌الله جوادی آملی را این‌گونه تشریح می‌کند: آیت‌الله جوادی بارها و در چندین جلسه با توجه به فضای جامعه جهانی و ادعای انقلاب اسلامی مبنی بر صدور انقلاب، طلاب را این‌گونه مورد خطاب قرار می‌دهند که باید دین الهی را توسعه دهند و برای برتری اسلام تلاش کنند.

نقد تفکر دیگران با تسلط بر مبانی آن امکان‌پذیر است

غریبی ادامه می‌دهد: این خیلی تأسفبار است که اندیشه والای الهی و اهل بیت(ع) این‌قدر کم توسعه یابد، در حالی که تفکر یکسری از اندیشمندان در قالب کمونیسم فقط در کشور چین بیش از یک میلیارد انسان را تحت تأثیر قرار دهد. فرمایش آیت‌الله جوادی ناظر بر همین موضوع است که اگر ادعایی وجود دارد که باید دین الهی را بر سایر ادیان غلبه دهیم، باید کاری کنیم که این کار ما جهانی باشد. به این منظور طوری مبانی دیگران در دست ما باشد که با توجه به مبانی خودمان بتوانیم آن‌ها را نقد کنیم و با بررسی نقاط قوت و ضعف آن‌ها مدل جایگزین خودمان را عرضه کنیم.

از شیعه جمکرانی تا شیعه جهانی

استاد حوزه علمیه قم به تعبیرات مشابه آیت‌الله جوادی آملی اشاره می‌کند و می‌گوید: ایشان از این دست تعبیرات نیز به کار می‌برند که ما جهانی حرف می‌زنیم ولی قمی فکر می‌کنیم؛ یا می‌فرمایند اگر صرفاً نگاه ما معطوف به حرم تا جمکران باشد این حرف با آن ادعاها سازگار نیست؛ چرا که پس از ظهور حضرت، این‌گونه نیست که ایشان همه چیز را با علم غیب حل و فصل کنند.

حجت الاسلام محمدرضا غریبی ظهور را نقطه مهم مواجهه گفتمان اسلام با مکاتب غرب معرفی می‌کند و ادامه می‌دهد: در زمان ظهور حضرت، اگر ایشان کسی را برای تبلیغ و دعوت مردم در منطقه‌ای از جهان بفرستند قطعاً کسی باید باشد که با احوالات و مبانی اندیشه و فکر مردم آن آشنا باشد. اگر حرف روز آن‌ها را که هایدگر و کانت و امثالهم زده‌اند ندانیم، چطور می‌توانیم با دید انتقادی حرف‌های آن‌ها را نقد کنیم؟ اگر ما مبانی فلسفی و عقیدتی فلسفه غرب را ندانیم نمی‌توانیم با آن‌ها ارتباط برقرار کرده و گفت‌وگو کنیم.

مخاطب علامه نخبگان جامعه است، نه افراد عادی

شاگرد آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه ایشان در همین زمینه، جعفر عموی پیامبر(ص) را مثال می‌زنند، می‌گوید: مثالی که ایشان می‌زنند برای همین است که مخاطب حرف ایشان مشخص شود؛ چراکه اگر فرد عادی بخواهد به سمت آن مبانی برود، همان اندک اعتقاداتش به مبانی اسلامی را نیز از دست خواهد داد. فرمایش ایشان ناظر بر کسی است که بر مبانی دینی خودش کاملاً اشراف دارد، بعد که برای مطالعه آن آثار می‌رود، با هدف نقد کردن، این کار را انجام می‌دهد. یکی از دلایلی که خرید و فروش کتب ضاله حرام است همین است، در حالی که مطالعه و نقد همین کتاب‌ها برای یک شخصیت عالم و دانشمند واجب است. فرمایش ایشان ناظر بر فضای نخبگانی جامعه است، چرا که جناب جعفر نیز از صحابه خاص و نخبه حضرت رسول(ص) محسوب می‌شدند که حضورشان در حبشه سبب مسلمان شدن چندین هزار نفر شد. بازگشت جعفر از حبشه نیز که با فتح خیبر همزمان شده بود سبب بیان این نقل از پیامبر گرامی اسلام شد که فرمودند:‌ نمی‌دانم بر کدام یک از این دو امر خوشحال باشم، به فتح خیبر یا قدوم جعفر. این نشان می‌دهد رفتن کسی که با مبانی آشنا باشد و بتواند مبانی دیگران را به درستی نقد کند چقدر اهمیت دارد. یک شخصیت عالم است که می‌تواند مسائل را به خوبی فهم کند، چرا که درک خود صورت مسئله ۵۰ درصد قضیه است و اگر نشود سؤالات بقیه را درست فهم کرد علی القاعده پاسخ ما نیز جامع و درست نخواهد بود.

صحبت‌های آیت‌الله جوادی آملی در رسانه‌ها بازتاب پیدا نکرد

هنر علامه طباطبایی این بود که مناسب با مقتضیات روز، قرآن را تفسیر کردند و هنر آقای جوادی آملی نیز همین است که با توجه به شرایط روز و نیازهایی که جامعه امروز ایرانی دارد، جریان تبلیغ دینی را هدایت می‌کنند. نباید فراموش کنیم بخش مهمی از مواجهه ما با جهان غرب، مواجهه علمی خواهد بود. یکی از اصلی‌ترین ادله مدافعان فلسفه همین است که زبان فلسفه، زبان عقل است و زبان عقل، زبان عمومی است. تا کسی را از حیث عقلی متقاعد نکنیم که حق و باطل چیست، نمی‌توان با ادله دینی با او گفت‌وگو کرد. تمام اهمیت فلسفه در همین است که از این زبان بین‌المللی و عمومی استفاده کند تا در ادامه بتواند حرف دین را پیاده کند. بزرگان فلسفه اسلامی کسانی هستند که به‌واسطه همین زبان توانسته‌اند به دین خدمت کنند. ما باید این نگاه را در حوزه‌های علمیه ترویج و تبلیغ و طلاب و دانشجویان را درباره ضرورت این موضوع آگاه کنیم. یکی از سؤالات همین است که چرا توجهات و چرخش‌ نگاه رسانه‌ها به این صحبت‌ها کمرنگ است و آن‌گونه که باید ضریب رسانه‌ای پیدا نمی‌کند. به طور کلی مواجهه ایشان با مسائل سیاسی و اجتماعی نیز کمتر بازتاب پیدا می‌کند. مثلاً ایشان در مورد کمپین چهارشنبه‌های سفید بارها سخنرانی و تأکید کردند نباید با چنین کارهایی به جنگ با قرآن و دین رفت. یا سرقصه برجام چند نوبت گفتند من به تیم مذاکره‌کننده گفتم شما با این آمریکایی‌ها مذاکره می‌کنید و دست می‌دهید بعد از دست دادن، انگشت‌های دستانتان را بشمارید و بعد تأکید کردند که من این جمله را به عنوان مزاح و شوخی نگفتم. اما متأسفانه این جملات در فضای رسانه‌ای بازخورد مناسبی نداشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.