۱۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۸
کد خبر: 686208

تازه رسیده بودیم به روستایی سیل‌زده اطراف اهواز که همراه اهوازی ما گفت: «حاج قاسم اینجاس»!

خاطرات ناتمام

محسن ذوالفقاری

تازه رسیده بودیم به روستایی سیل‌زده اطراف اهواز که همراه اهوازی ما گفت: «حاج قاسم اینجاس»!

دور و بر را نگاهی انداختیم، همه چیز عادی بود. تقریباً باورمان نشد؛ با وجود این، سریع دوربین‌ها را برداشتیم و راه افتادیم.

حاج قاسم، با ابومهدی مهندس روی کیسه گونی‌هایی نشسته بودند، بدون اینکه هیچ محافظ و تشکیلاتی اطرافشان باشد. حاج قاسم خودمانی و دوست‌داشتنی و با مردم خوش و بش می‌کردند و گاهی مهربانانه دستی به سر و روی کودکان و نوجوانان می‌کشیدند.

در این حال و هوا ما هم سعی داشتیم تمام لحظات را ثبت کنیم. چلیک چلیکِ صدیا شاترها که زیاد شد، حاج قاسم تکه سنگی را برداشت، ژست پرت کردن گرفت و با لبخند و شوخی گفت: «عکس نگیرید عزیزانم». یکی از لباس شخصی‌ها به سمتمان آمد و تذکر داد: «عکس نگیرید! حاجی از عکس خوشش نمی‌آید!» ولی مگر ما گوشمان بدهکار بود؟ تا مموری دوربین‌ها را پر نمی‌کردیم، ول کن نبودیم.

حین عکاسی سعی می‌کردیم حواسمان به صحبت‌های حاجی و گپ و گفته‌هایش باشد. به همراهشان با اقتدار و جدیت می‌گفت: «تا ماشین‌ها برای سیل‌بند نیایند از اینجا بلند نمی‌شوم»!

مسئولمان، گوشی را داد دستم و گفت: «برو این فیلم کارهامون رو به حاجی نشون بده». جایی کنار حاج قاسم خالی شد و من گوشی به دست، سریع خودم را رساندم. سلام که کردم، حاج قاسم پاسخ داد و احوالپرسی گرمی هم کرد. انگار چند سال است مرا می‌شناسد. پِلی کردم و موبایل را به دست حاج قاسم دادم و شروع کردم به توضیح دادن موضوع نماهنگ. چند ثانیه‌ای که از فیلم گذشت، حاج قاسم گفت: «کی اینو درست کرده؟» گفتم: «دوستانمون». با تأکید گفت: دوستان؟ دقیقاً کی... الان اینجان... نشونشون بده؟ لابه‌لای جمعیت یکی یکی بچه‌ها را نشان دادم. حاج مسعود، شاه حبیب، داش محسن و آقا مصطفی!

حاج قاسم با رضایت به هر کدام نگاهی کرد، سری تکان ‌داد و احسنتی گفت.

در همین موقع ماشین‌ها رسیدند و حاج قاسم بلند شد و به آب زد! آبی که تقریباً همه روستای سیل‌زده را محاصره و پُر کرده بود. با لهجه و زبان خود اهوازی‌ها با مردم روستا صحبت می‌کرد، از مشکلاتشان می‌پرسید و دلداری می‌داد... در حین همین رفت و آمدها، در کوچه پس‌کوچه‌ها، ابومهدی مهندس (فرمانده حشدالشعبی عراق) را هم تنها گیر آوردیم و مثلاً با او مصاحبه کردیم: «چرا در وضعیت فعلی که خود کشور عراق با مشکلاتی مواجه است به کمک ایران آمدید؟» جواب داد: «... مردم ایران و عراق یکی هستند. این وظیفه شرعی و انسانی و دینی ماست...».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.