ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز و مشاور ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در دوران دولت اوباما معتقد است محبوبیت شهید قاسم سلیمانی در منطقه فرصتی برای ایران است که منطقه را بر ضد آمریکا متحد کند.

قاسم سلیمانی پوتین را متقاعد کرد برای نجات اسد دست به کار شود

قدس آنلاین: ایساک چوتینر در نیویورکر نوشت: بامداد جمعه قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در فرودگاه بین‌المللی بغداد به دستور رئیس‌جمهور ترامپ ترور شد. سلیمانی مسئول انجام بخش اعظم اقدامات نظامی و دیپلماتیک ایران طی یک دهه گذشته بوده، اقداماتی که از پشتیبانی رژیم بشار اسد در سوریه گرفته تا نبرد علیه داعش در عراق را شامل می‌شد. با ترور او تقریباً تشدید تنش و درگیری در عراقی که برای هفته‌ها عرصه اعتراض بوده قطعی است. البته با رفتن او این سؤال پیش می‌آید که از این به بعد سیاست ایران در سوریه، عراق، لبنان و جاهای دیگر چگونه پیش خواهد رفت.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: بعد از انتشار خبر ترور سلیمانی، من تلفنی با ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز و مشاور ارشد وزارت امور خارجه در دوران دولت اوباما صحبت کردم. در طول مکالمه ما که طولانی هم بود و شما خلاصه آن را می‌خوانید، ما درباره نقش سلیمانی در رژیم ایران، اهمیت اقدامات وی در خاورمیانه و چگونگی واکنش ایران به این ترور بحث و گفتگو کردیم.

شما نوشتید که سلیمانی یک نماد به نوعی فرقه‌ای در سپاه و در میان شبه نظامیان شیعه در منطقه بوده است. آیا می‌توانید آن وضعیت را با جزئیات بیشتری توصیف کنید؟
سلیمانی بیش از دو دهه است که با شبه نظامیان شیعه و همچنین سایر گروه‌های منطقه همکاری گسترده‌ای داشته است. او همچنین دوست صمیمی احمد شاه مسعود، فرمانده افسانه‌ای افغان بود که علیه طالبان می‌جنگید. سلیمانی در آن مقطع با اتحاد شمال همکاری داشت و آنها را علیه طالبان سازمان می‌داد. وی به عنوان فرمانده سپاه قدس مسئول مستقیم روابط با حزب الله بود. سلیمانی پس از سال 2003 در زمینه ایجاد گروه‌های شبه نظامی در عراق فعالیت کرد و نقش عمده‌ای هم در روی کارآمدن دولت‌های این کشور داشت. وی همچنین در سازماندهی شبه نظامیان شیعه در کنار رژیم اسد در سوریه نیز نقش بسزایی داشت و احتمالا بتوان گفت که او مهمترین چهره در هماهنگی فعالیت‌های نظامی‌ای بود که رژیم اسد را در زمان قیام سوریه نجات داد. گزارش شده که پس از ملاقات او با پوتین در کرملین بود که رئیس‌جمهور روسیه متقاعد شد تا برای حفظ اسد دست به کار شود. علاوه بر این‌ها تمامی گروه‌های کوچکتر در کویت، بحرین و جاهای دیگر منطقه همگی تحت فرمان او بودند.

اگر قرار بود او خودش را توصیف کند، احتمالاً باید از خود به عنوان فرمانده منطقه‌ای کلیه عملیات امنیتی، اطلاعاتی، نظامی ایران در منطقه نام می‌برد، به بیان بهتر نقش او دقیقا معادل نقش فرمانده سنتکام برای آمریکایی‌ها بود. او به نوعی باسابقه‌ترین فرمانده میدانی سپاه در پست خودش بود. فرماندهان دیگر بر اساس قوانینی که هست مدام می‌چرخند، اما سلیمانی برای مدت طولانی در این مقام به عنوان فرمانده سپاه قدس فعالیت می‌کرد.

در طول این مدت او نه تنها با رهبران شبه نظامیان و فرماندهان شبه نظامی مانند حسن نصرالله بلکه با سران کشورها مانند بشار اسد، مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودمختار کردستان و با همه نخست وزیران عراق ارتباط داشت. همه آنها شخصاً او را می شناختند و با او سر و کار داشتند به طوری که ساعت‌ها با او مذاکره می‌کردند. در مجموع او شناخته شده ترین فرمانده نظامی ایران از سال 2003 به این طرف بود. آمریکایی‌ها یا اروپایی‌ها معمولا به اسم تمام فرماندهان سپاه را نمی‌شناختند اما سلیمانی برای آن‌ها فرق داشت، او تبدیل به شخصیتی اسطوره‌ای شده بود که همه روی حرف‌اش حساب می‌کردند. دقیقا نقشی مشابه چهره با نفوذ شوروی سابق که اگر اشتباه نکنم اسمش جان لی کاره بود، اسم‌اش این بود؟

کارلا؟
درست است، کارلا. سلیمانی همچنین بخش عمده‌ای از سیاست‌ و قدرت منطقه‌ای ایران بود، نقش او در داخل ایران هم رفته رفته پررنگ شد به طوری که همه مردم او را ‌شناختند.

بله، اکثر آمریکایی‌ها نمی‌دانند فرمانده سنتکام چه کسی است، اما در ایران همه او را می‌شناختند به همین خاطر هم به نظر می‌رسد که نقش وی حتی بسیار پررنگ‌تر از فرمانده منطقه‌ای آمریکا بود.

سلیمانی بر خلاف دیگر فرماندهان نظامی ایران که محبوبیتی نداشتند به تدریج تبدیل به یک چهره محبوب شد، او واقعا خوش‌شانس بود چرا که ایرانی‌ها او را به عنوان یک قهرمان ملی و میهن پرست که حافظ مرزهای‌شان است، می‌دیدند. در دو یا سه سال گذشته، خود او بیشتر آشکارا این تصویر را در ذهن مردم تقویت می‌کرد و در جنگ با داعش در عراق مدام عکس‌های سلفی خودش با شبه نظامیان شیعه را منتشر می‌کرد. در ایران زمزمه‌هایی هم وجود داشت مبنی بر اینکه او ممکن است رئیس جمهور بعدی باشد. نکته مهم دیگری که من در اینجا می خواهم اضافه کنم این است که شاید بسیاری از مردم ایران و حتی عراق مخالف جمهوری اسلامی باشند، اما قاسم سلیمانی برایشان معنا و مفهوم دیگری داشت چرا که او را قهرمان مبارزه با داعش می‌دیدند.

آیا می توانید نقش ایران در جنگ سوریه و به ویژه نقش سلیمانی را توصیف کنید؟
ایران تصمیم گرفت که رژیم اسد را به هر قیمتی حفظ کند. بدون سلیمانی و ایران، اسد در قدرت نمی‌ماند و رژیم او خیلی زود سقوط می‌کرد. بدون سلیمانی و ایران، شکل عراق پس از سال 2003 نیز قطعا متفاوت می‌بود و داعش به راحتی می‌توانست عراق را به دست گیرد. به نظر من سلیمانی وظیفه محافظت از ردپای ایران در منطقه را بر عهده داشت.

به نظر شما وضعیت ایران در طی یک دهه گذشته به ویژه در جنگ سوریه واقعاً نتیجه حضور و عقاید وی بود؟
او مانند هر ژنرال با نفوذی در پنتاگون صاحب تجربه بود و بدون شک به رهبری ایران هم مشاوره می‌داد، اما در نهایت این آیت‌الله خامنه‌ای بود که تصمیم می‌گرفت. در مجموع اگرچه او فرماندهی تاثیرگذار بود، اما لزوما همه چیز نبود و سیاست‌های ایران در سوریه و عراق بعد از او هم ادامه پیدا خواهد کرد.

رهبرانی که با سلیمانی دیدار کردند چه حسی نسبت به او داشتند؟
من از بسیاری از آنها سؤال کرده‌ام. آنها می‌گفتند، از بین تمام رهبران انقلابی که می‌شناختند، او از همه عملگرا تر بود، البته این به معنا لیبرال دمکرات بودن او نیست، اما او از انجام هیچ کاری برای منافع ایران ابا نداشت. دلیل موفقیت و محبوبیت او نیز همین بود. نکته مهمی که باید خاطرنشان کرد هم همین است که شاید جانشین وی در سپاه قدس ویژگی‌های او را نداشته باشد.

من فکر می‌کنم تصویر مشترک ایران در غرب این است که در بین افراد تندرو چهره‌های عملگرا و میانه‌رو هم وجود دارد. سلیمانی چهره‌ای بود که بیشتر براساس واقعیت‌های موجود تصمیم می‌گرفت تا ایدئولوژِ‌ی‌.

بزرگترین ترس شما در حال حاضر در مورد عواقب این اقدام چیست؟
سلیمانی به غیر از ایران در لبنان و عراق هم حامیانی دارد. بیست هزار یا سی هزار نیروی شبه نظامی عراقی وجود دارند که تحت فرمان او بودند. نمی‌شود پیش‌بینی کرد. اکنون با توجه به حمایت گسترده مردم ایران و عراق از سلیمانی جمهوری اسلامی این فرصت را دارد که افکار عمومی منطقه را علیه آمریکا با خود همراه کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.