۲۲ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۳
کد خبر: 687618

یادداشت/

امنیت، سنگ زیربنای حیات بشر

حجت‌الاسلام رضا وطن‌دوست

انسان بر حسب ساختار زندگی اجتماعی ناگزیر از تعاون و تعامل دو سویه با دیگر افراد در جامعه است؛ این ساختار در صورتی امکان‌پذیر است که هر کسی بتواند در نهایت آرامش و دور از هر گونه بیم و هراس، به زندگی فردی و اجتماعی خود ادامه دهد و با امید به آینده، در زمینه‌های مختلف زندگی سرمایه‌گذاری نماید. از این‌رو، بسیار آسان است که گفته شود یکی از نیازهای اوّلیه جوامع بشری «امنیت» است. اما باید گفت در درون هر جامعه‌ای برخی افراد و گروه‌ها وجود دارند که با انگیزه‌های سودجویانه یا با برقراری ارتباط با بیگانگان موجب سلب امنیت و آسایش مردم در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، سیاسی و مانند آن می‌شوند و جامعه را از این حق مسلم خود محروم می‌سازند. این‌جاست که باید دید وظیفه دولت و مردم در قبال این گونه افراد ناسالم و امنیت‌ستیز چیست؟ آیا دست روی دست بگذارند و نظاره‌گر ناامنی‌ها باشند یا اینکه به مقابله با آنان برخیزند؟

امنیت که سنگ زیربنای حیات فردی و اجتماعی بشر است، در قرآن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، تا آنجا که قرآن امنیت را پیش‌شرط توسعة اقتصادی، زمینه‌ساز رشد معنوی و مایه خوداتکایی سیاسی معرفی کرده است. قرآن در این باره که رفاه و شکوفایی اقتصادی وامدار برقراری امنیت است، می‌ فرماید: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ» (نحل/112)؛ خدا شهری را مثل زده است که امن و امان بود و روزیش از هر سو می‌رسید. و در جای دیگری می‌فرماید: «إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ»(بقره/ 126)؛ ابراهیم گفت: پروردگارا، این سرزمین را شهری امن گردان ومردمش را از فراورده‌ها روزی بخش.

همان‌طورکه روشن است قرآن کریم در این دو آیه، برقراری امنیت را پیش‌ شرط فراخی روزی معرفی می‌کند؛ زیرا با برقراری امنیت است که انسان به سرمایه‌گذاری و تولید راغب می‌گردد و با سرمایه‌گذاری و تولید، کالاها فراوان و قیمت‌ها ارزان می‌شود؛ بدیهی است که این فرایند، شکوفایی اقتصادی را در پی دارد. قرآن کریم در این باره که رشد معنوی نیز در سایه امنیت امکان‌پذیر است، ذکر و یاد خدا را وامدار برقراری امنیت معرفی کرده است و می‌فرماید: «فَإِذَا اَمِنتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ» (بقره/239)؛ آنگاه که ایمن شدید خدا را یاد کنید.

قرآن کریم نه تنها برقراری امنیت در جامعه و حفظ آن را امری ضروری می‌داند و بستری مناسب برای توسعه اقتصادی و فرهنگی معرفی کرده است، بلکه نسبت به کسانی که با رفتارهای هنجارشکنانه خود ناامنی و اخلال در نظم را به ارمغان می‌آورند، بی‌تفاوت نمانده و به مقابله با آنان سفارش کرده است. اگر قرآن کریم در حوزه امنیت جانی، تجاوز به جان مردم را امری مردود و ناپسند می‌داند (اسراء/33) حکم سخت قصاص را نیز که نوعی سلب امنیت جانیان آدمکش است، پیشنهاد داده و می‌فرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ» (بقره/179)؛‌ ای خردمندان، برای شما در قصاص، زندگانی است. و اگر قرآن از تجاوز ظالمانه به اعتبار و حیثیت مردم منع کرده است و آن را امری زشت می‌داند (حجرات/11)، این حق را برای ستمدیدگان نیز منظور داشته است تا بتوانند حقوق از دست رفته خویش را بازیابند، هر چند که به سلب امنیت ستمکاران بینجامد (نساء/148).

شریعت مقدس اسلام در حوزه امنیت اقتصادی نیز یکسونگری در امنیت را برنمی‌تابد و با دستورات ویژه آن را نفی کرده است. از این‌رو، اگر از یک‌ سو برای حفظ امنیت در این حوزه، حرام‌خوری و ضایع کردن حق دیگران را مردود دانسته است (بقره/187)، از دیگرسو برای احقاق حق و استرداد اموال زیان‌دیدگان، تقاص را که نوعی نفی مطلق‌انگاری امنیت محسوب می‌شود، مجاز شمرده است. چنان‌که امام کاظم(ع) فرمود: «خُذ مثل ذلک و لا تزد علیه»؛ به اندازه طلبت بگیر و برآن میفزا (وسائل‌الشیعه، ج 12، ص 203) و نیز اگر افرادی سودجو ارزاق عمومی را احتکار کنند و از این راه در بازار مسلمانان اختلالی به وجود آورد، باید مجازات شوند و با تخلیه انبار آنان و فروش ارزاق احتکار شده با نرخ مناسب، امنیت آنان را سلب کرد. (امام خمینی، تحریر الوسیله، ج1، ص502).

سبب آنکه قرآن و دیگرآموزه‌های اسلامی به برهم زدن امنیت اخلالگران نظم، دستورداده‌اند، این است که اگر در برابر تجاوز و تباهی، سکوت شود آرامش و امنیت، تهدید می‌شود و تباهی، زمین را فرا می‌گیرد، چنان‌که قرآن فرمود: «و لولا دفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأرضُ» (بقره/251)؛ اگر خداوند، برخی ازمردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، به یقین زمین تباه می‌گشت.

جالب این است، این آیه که به سلب امنیت و اعمال خشونت علیه اخلالگران نظم و امنیت دستوری قاطع داده است، این دستور را نوعی فضل و رحمت خداوند معرفی کرده است؛ چراکه هرچند این رفتار برستمگران و فتنه جویان تلخ و ناخوشایند است، اما از آن‌رو که با فرو نشاندن آن‌ها، از گسترش فساد و تباهی جلوگیری می‌کند و بستری مناسب برای تداوم حیات آدمی فراهم می‌سازد، فضل و رحمت به شمارمی‌آید، چنان‌که فرمود: ولکِنّ اللّهَ ذو فَضلٍ علی العالمِینَ.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.