انتشار کتاب «ریشه‌های الهیاتی مدرنیته» آلن گیلسپی موج جدیدی در میان متفکران با دیدگاه‌های مختلف به راه انداخت که به تمجید و نقد و پیشنهاد این کتاب پرداختند.

سید جواد نقوی/

انتشار کتاب «ریشه‌های الهیاتی مدرنیته» آلن گیلسپی موج جدیدی در میان متفکران با دیدگاه‌های مختلف به راه انداخت که به تمجید و نقد و پیشنهاد این کتاب پرداختند. نکته مهم این است که گیلسپی تکه جدیدی از پازل متفکران مشابه خودش را در باب مدرنیته و شناخت جهان جدید به ما می‌دهد که اگر بخواهیم به تبارشناسی مدرنیته و خاستگاه‌های اندیشه‌ای آن بپردازیم می‌توانیم او را در کنار افرادی همچون هانس بلومنبرگ و آموس فانکنشتاین و اریک فوگلین قرار داد. او روایت متفاوتی از آن مدرنیته تک خطی که سال‌ها متفکران طرفدار مدرنیته در کشور به ما می‌دانند ارائه می‌دهد. مایکل آلن گیلسپی در کتاب ریشه‌های الهیاتی مدرنیته، پاسخ کلیشه‌ای و رایج از مفهوم مدرنیته و ریشه‌ها و زمینه‌های ظهور آن را به چالش می‌کشد و به دنبال ارائه یک روایت دقیق از روند تحولات فکری است که زمینه ظهور مدرنیته را فراهم می‌کند. دغدغه او در این کتاب اثبات نقش اصلی دین و الهیات در شکل‌گیری ایده مدرنیته است، درست بر خلاف آنچه روایت‌های رسمی از مدرنیته بیان می‌کنند. گیلسپی این تصور را که مدرنیته ریشه و هسته‌ای خداناباورانه، دین‌ستیزانه یا حتی لا ادری‌گرایانه دارد، اشتباه می‌داند و به ما نشان خواهد داد مدرنیته از همان آغاز نه تنها در پی حذف دین نبود، بلکه می‌خواست دیدگاهی تازه را درباره دین و جایگاه آن در زندگی انسان بپرورد. به عقیده او ما زمانی مدرنیته را به درستی خواهیم فهمید که آن را تلاشی برای یافتن پاسخی متافیزیکی-الهیاتی تازه به مسئله‌ طبیعت و ارتباط با خدا و جهان طبیعی بدانیم. مسئله‌ای که در جهان قرون وسطای متأخر و در نتیجه‌ نبرد بی امانِ عناصرِ متناقضِ خود مسیحیت پدید آمد.

به نظر زمان آن فرا رسیده که بتوانیم برای شناخت صحیح و دقیق‌تر مدرنیته به سراغ کلان پروژه‌ها برویم و مواجهه خود با غرب را از این منظر مورد بازخوانی قرار دهیم. افق این حرکت را باید در بازتعریف مدرنیته از دیدگاه گیلسپی و بلومنبرگ از مدرنیته قرار دهیم و بدانیم با چنین نگاهی دیگر جهانی بودن و همراهی با آن بر ما تأثیری نخواهد گذاشت، چرا که خوانش مدرنیته در این دیدگاه و شکل‌گیری آن متأثر از الهیات یهودی  مسیحی است و نسبت مستقیمی با کانتکس و پارادایم فعلی ما ندارد.

برای فهم بهتر جهان مدرن نگاه گیلسپی و اندیشه او به این خاطر توجه ما را به افق‌های تازه‌ای گشوده که کمک می‌کند مرحله تازه‌ای از اندیشه‌ورزی نسبت به غرب را دنبال کنیم و به دنبال پرسش بزرگ گیلسپی باشیم که اگر ریشه‌های مدرنیته همان چیزی است که او آن را برخاسته از الهیات یهودی مسیحی می‌داند، مواجهه ما با سنت و میراث خودمان چگونه باید باشد؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.